به گزارش ایسنا، «امین صبحی» تحلیلگر مسائل سیاسی و بینالملل در یادداشتی نوشت: سالهای سال است که کشورهای غربی با محوریت ایالات متحده سعی دارند این گزاره غلط را القا کنند که فعالیت صلحآمیز هستهای جمهوری اسلامی ایران تهدیدی علیه جهان است تا از این رهگذر به اهداف سیاسی خود که مانعتراشی برای نقشآفرینی ایران اسلامی در تحولات بینالمللی و منطقه است، دست یابند.
تصویب دومین قطعنامه ضدایرانی شورای حکام علیه کشورمان در کمتر از ۶ ماه موید این حقیقت است که دولتهای غربی درصدد هستند تا با ترفندهای سیاسی اینچنینی به مصاف دیپلماسی فعال ایران رفته و به زعم خود آن را مهار کنند.
این قطعنامه که محور اصلی آن معطوف بر عدم همکاری ایران با سازوکارهای پادمان و راستیآزمایی آژانس بین المللی انرژی اتمی است، همزمان با ۲۱ نوامبر (اول اذرماه سال جاری) از سوی سه کشور فرانسه، انگلیس وآمریکا در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی ارائه شد و در نهایت با ۱۹ رای موافق، ۱۲ رای ممتنع و سه رای مخالف به تصویب رسیده و تبدیل به مانعی جدی بر روند همکاری داوطلبانه ایران با این نهاد به اصطلاح بینالمللی که قاعدتا باید به صورت بیطرفانه به بررسی مسائل فنی بپردازد، شد.
تبعات منفی قطعنامه ضدایرانی بر فضای مثبت تعامل
این اقدام غیرمنطقی در شرایطی صورت گرفت که مقامات ایرانی با ارسال پالس مثبت میزبان «رافائل گروسی» بودند و اجازه بازدید مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی از سایت هستهای ایران در نطنز و فردو را صادر کرده و به صورت ضمنی به این مسئله صحه گذاشتند که جمهوری اسلامی ایران کماکان در مسیر همکاری با آژانس قدم برمیدارد. او نیز پس از مراجعت از تهران، از گام جدید ایران ابراز خرسندی و اشاره کرد که «ایران گفته سطح ذخایر اورانیوم غنیشده را در ۶۰ درصد متوقف میکند» اما با وجود همه این تعاملات، فرستاده غربیها به سبک و سیاق مرسوم اربابانش، خلف وعده کرده و حسن نیت ایران را با تقابل و صدور قطعنامه ضدایرانی پاسخ داد؛ اقدامی که بدون شک تبعات منفی ناشی از آن بر فضای مثبت مورد نیاز برای کار سایه انداخته و بر اقدامات بیشتری که به صورت تقابل باید میان ایران و آژانس صورت گیرد، تاثیر میگذارد.
اکنون تروییکا باید مسئولیت همه عواقب احتمالی را برعهده گرفته و پاسخگوی تصمیمات دشمنانه خود در قبال ملت ایران باشد. مرور فعالیتهای جمهوری اسلامی ایران در سالهای اخیر و دهههای گذشته حکایت از این واقعیت دارد که جمهوری اسلامی ایران تاکنون شیوه مسالمتآمیزی را برای تعامل با طرفهای غربی برگزیده و تعهدات خود را به صورت کامل انجام داده است و حالا پس از صدور این قطعنامههای پی در پی میتواند اقدامات متقابلی را در دستورکار قرار داده و واکنش درخوری را اعمال کند، کما اینکه «محمد اسلامی» رئیس سازمان انرژی اتمی ایران در جریان دیدار و نشست خبری اخیر خود با مدیرکل آژانس بینالمللی اتمی، در خصوص تلاش کشورهای اروپایی برای صدور قطعنامه ضدایرانی در شورای حکام آژانس هشدار داد و تاکید کرد: «صدور هرگونه قطعنامهای علیه برنامه هستهای ایران این حق را برای ما ایجاد میکند که اقدام متقابل داشته باشیم».
رئیس سازمان انرژی ایران پس از صدور قطعنامه، دستور انجام اقدامات موثر، از جمله راهاندازی مجموعه معتنابهی از سانتریفیوژهای جدید و پیشرفته از انواع مختلف را صادر کرد. علاوه بر این، رویکرد تهران در قبال موضع کشورهای اروپایی معمایی است که آژانس بینالمللی انرژی اتمی و شرکای غربی باید به آن بیندیشند، زیرا بدون تردید جمهوری اسلامی ایران برای تامین حق مسلم ملت ایران سناریوهای متعددی را برای تقابل با تروئیکای اروپایی در چنته دارد و در زمان معلوم از آن رونمایی خواهد کرد؛ شیوهای که مطمنا در چارچوب منافع ملی اتخاذ میشود تا بار دیگر به صادرکنندگان این قطعنامه یادآور شود که برنامههای هستهای ایران تحت این فشارها قرار نمیگیرد و با قدرت و با نگاه به توان داخلی تداوم مییابد.
اجماع داخلی؛ برگ برنده ایران در مذاکرات
نگاه به اتفاقات رخ داده و عبرت از گذشته و آنچه در حال وقوع است میتواند چراغ راه آینده و مسیر پیش روی ما باشد و افق فکری و زوایای جدیدی را در اختیارمان قرار دهد. اینکه مذاکرات ایران و طرفهای غربی به کجا خواهد انجامید، پرسش جدیدی نیست و سالهاست که فضای سیاسی کشور ما و طرفین مذاکرهکننده را به خود مشغول کرده است اما تردیدی نیست که همه طرفین میکوشند تا با ترفندهای مختلف آینده مطلوبی را برای خودشان ترسیم و منافع ملی خود را محقق کنند، از همین رو با پیش داوری و تصمیمات شتابزده نمیتوان پیشبینی کرد که کدام گزینه نهایتاً بر کرسی خواهد نشست به ویژه که شرایط منطقهای و تحولات حاکم بر نظام بینالملل بر اهمیت تصمیمات اخذ شده میافزاید، بنابراین توجه به برخی نکات راهگشاست و کمک میکند تا رویکرد دیپلماتیک ایران به صورت متمرکز به طرفهای خارجی منعکس شده و توجه جامعه بینالمللی از تصمیم قاطع ملت که پاسداری از منافع ملی است، منحرف نشده و صدای واحدی از دولت و ملت ایران به گوش برسد.
درست است که اتفاقات آتی در هالهای از ابهام است، به ویژه که طرفهای غربی هیچ حسننیتی را در تعامل با ایران نشان نداده و مواضع خصمانهای را اتخاذ کردهاند اما شکی در این نیست که اجماع داخلی و پرهیز از اختلافات وحدتشکن، مبنای موفقیت در حوزه سیاست خارجی است از همین رو اجماع نخبگان و آحاد ملت با سیاستهای اصلی این عرصه و توجه فعالان حوزه دیپلماسی به توصیههای داهیانه رهبر انقلاب که همواره در موضع حمایت از تیم مذاکره کننده بودند، بسیار راهگشاست و میتواند موقعیت جمهوری اسلامی ایران را در سه سطح ملی، منطقه ای و بین المللی ارتقا بخشد.
بنا بر رسم حاکم بر تعاملات، انگیزه اصلی رفتار همه کشورها در عرصه بینالمللی، «منافع ملی» است. دانشمندان روابط بینالملل، منافع ملی را از جمله ارزشهای اساسی جامعه دانسته و صیانت از یکپارچگی سرزمینی، حاکمیت کشور، تامین رفاه عمومی، حفظ نظام سیاسی و اجتماعی، پشتیبانی از میراثهای تاریخی و فرهنگی در برابر تجاوزهای خارجی و پاسداری از راه و روش زندگی ملی را از محورهای سازنده آن دانستهاند ولی واقعیت امر فراتر از این مفاهیم و امری سیال است که در بحرانهای مختلف شکل و شمایل تازهای یافته و اولویتهای آن جابجا میشوند.
بنابراین، پرداختن به این مفهوم کلان در هر مقطعی ملاحظات خاص خود را دارد و باید با تکیه بر اصولی عقلی و شرایط جاری محاسبه و تامین شود اما توجه به این نکته در همه ادوار مشترک است که در چانهزنی برای کسب منافع ملی و مصالح عمومی باید از رفتارهای احساسی و تصمیمات هیجانی پرهیز کرده و امور را به افراد و گروه های سپرد که درک درستی از شرایط دارند و این اقدام ملی را در سنجه منافع حزبی و گفتمانی خود قرار نداده و با تجزیه و تحلیلهای درست و به هنگام قدم در عرصه اقدام میگذارند و در این فرایند با اقناع افکار عمومی، شرایط را مهیای تصمیمات کلان میکنند، خواه اینکه در این تصمیم گشایشی برای مردم و بهبود شرایط اقتصادی آنها ایجاد می شود یا اینکه باید کماکان در تحریم خارجی باشند، به این شرط که مسئولان نیز در کنار مردم بوده و عاملی برای تشدید دو دستگی و تفرقه در کشور نیستند و با اظهاراتشان آب در آسیاب دشمن نریخته و امیدها را تبدیل به یاس نکنند، چراکه در این صورت نه تنها میز مذاکرات برگ برندهای برای ما ندارد بلکه حواشی بر اصل غلبه کرده و دشمنان نیز از این آب گلآلود، شاه ماهی صید میکنند، از همین رو اجماع داخلی بر روی گزینه نهایی که منافع مشترک دولت و ملت را تامین کند امری مهم و غیر قابل انکار است.
تهدید ایران با مکانیسم ماشه
رهبر انقلاب بارها به این موضوع مهم تاکید کردهاند که حضور در انتخابات و رویدادهای ملی، پیام روشن همبستگی ملی را به دوستان و دشمنان ملت ایران مخابره میکند و دست مذاکرهکنندگان را برای تامین منافع ملی پر میکند؛ پس شکی در این نیست که توانمندیهای داخلی، پشتوانه اصلی و برگ برنده در مذاکرات است. این توانمندی مجموعهای از قدرت نظامی، اقتصادی، فرهنگی، فناوری، رسانهای، گفتمانی را دربرمیگیرد که به مدد برخورداری از قدرت نرم جمهوری اسلامی میتواند مرتبهای از کنشگری فعال را در اختیار مذاکرهکنندگان قرار دهد تا با تکیه بر آن از رفتار منفعلانه پرهیز کرده و استقلالطلبی، مقاومت و استکبارستیزی را سرلوحه اقدامات لحاظ کرده و از این ظرفیت عظیم برای اعمال قدرت بهرهمند شوند و در گام بعد همه این عوامل را به جهان که به دلیل انقلاب اطلاعات دستخوش تغییرات بنیادی شده است، ارائه کرده و در این مسیر از همکاریهای فراملی غافل نشوند و تعامل سازنده جمهوری اسلامی با دنیا را به سمع و نظر ملتها برسانند.
البته گمانهزنیهایی نیز مبنی بر فعالشدن مکانسیم ماشه و فعالشدن تحریمهای سازمان ملل علیه جمهوری اسلامی ایران، مطرح میشود که با عنایت به رفتار طرفهای غربی و بازگشت ترامپ به کاخ سفید، دور از انتظار و قابل انکار نیست به ویژه که زمان زیادی تا اکتبر ۲۰۲۵ که زمان انقضای قطعنامه ۲۲۳۱ است، نمانده و تندروهای اروپایی دلخوش به این اقدام خصمانه هستند، اما نباید فراموش کرد که شرایط ایران، منطقه و جهان در هیچ زمینهای قابل مقایسه با سال ۲۰۱۵ نیست، مضاف بر اینکه قدرت ایران افزایش یافته است.
بنابراین مشکل دول غربی با بازگشت تحریمهای سازمان ملل حل نخواهد شد و به امتیازات مد نظرشان از این رهگذر نخواهند رسید به ویژه که توسعه صنعت هستهای خواست همه مردم ایران است و حالا به مدد دانشمندان داخلی که ۱۰ سال بزرگتر شده و یارای مقابله با دسیسههای طرفهای غربی را دارد و هرگز از نفس نمیافتد به ویژه که احتمال تغییر دکترین هسته ای جمهوری اسلامی ایران از جمله گزینه های قابل دسترس است.
انتهای پیام
نظرات