به گزارش ایسنا، ریاض هفته گذشته و به درخواست جمهوری اسلامی ایران، برای بررسی حملات رژیم صهیونیستی به غزه و لبنان، میزبان اجلاسی با شرکت سران کشورهای عربی و اسلامی بود.
بیانیه نهایی این اجلاس و همچنین اظهارات رهبرانی همچون «محمد بن سلمان» ولیعهد عربستان سعودی و حضور سران متعدد کشورهای اسلامی همچون «بشار اسد» رئیسجمهور روسیه و «رجب طیب اردوغان» رئیسجمهور ترکیه در کنار یکدیگر، توجه بسیاری را به خود جلب کرد.
در همین راستا، «الکساندر دوگین» فیلسوف و نظریهپرداز برجسته روس در یادداشتی در خبرگزاری روسی «ریانووستی» نوشت: «در ۱۱ نوامبر ۲۰۲۴، نشست اضطراری عربی-اسلامی برای بررسی مسئله فلسطین به طور غیرمنتظرهای در ریاض تشکیل شد. توجه به مشارکت همزمان ۲ دشمن قسم خورده، یعنی بشار اسد، رئیس جمهور سوریه و رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه، خالی از لطف نیست.»
فیلسوف روس افزود: «چنین وقایعی تا همین اواخر غیرممکن بود. علاوه بر این، محمد بنسلمان، ولیعهد عربستان سعودی که بهعنوان رهبر اصلی این کشور شناخته میشود، در سخنرانی خود نه تنها در مورد فلسطین، بلکه در مورد لزوم حمایت از ایران و حزبالله صحبت کرد که این موضوع نیز بسیار مهم است، زیرا عربستان و ایران تا قبل از سال ۲۰۱۸ دشمنان یکدیگر محسوب میشدند و حزبالله نیز در بین کشورهای عربی محبوب نبود.»
در دولت سیزدهم، جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی با میانجیگری چین، روابط خود با یکدیگر را عادیسازی کردند و از آن زمان تاکنون، روابط ۲ کشور درحال تعمیق و گسترش است.
دوگین افزود: «در نهایت محمد بن سلمان در سخنان خود مستقیماً گفت که نه تنها موجودیت فلسطین در حال حاضر زیر سوال است، بلکه سرنوشت مسجد الاقصی، دومین مکان مقدس اسلام پس از مکه، نیز مطرح است.»
او در ادامه و با اشاره به عملیات طوفانالاقصی در تاریخ هفتم اکتبر ۲۰۲۳ نوشت: «یادآوری میکنم که عملیات حماس و حمله این جنبش به اسرائیل در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، طوفان الاقصی نامیده شد و با تهدیدی که بر سر این مکان مقدس وجود داشت، توجیه شد. رهبران حماس به وضوح انتظار داشتند که چنین نشست اضطراری عربی-اسلامی خیلی زودتر تشکیل شود. در همین راستا باید پرسید چرا در این زمان این اجلاس تشکیل شد؟»
حمایت ترامپ از پروژه اسرائیل بزرگ
در طول جنگ غزه، یک نشست اضطراری دیگر نیز برگزار شده بود و این اولین اجلاس اضطراری سران کشورهای عربی و اسلامی برای بررسی جنایات رژیم صهیونیستی نیست. با این وجود، دوگین یکی دیگر از دلایل اهمیت نشست اخیر را، پیروزی «دونالد ترامپ» فردی سرسخت در حمایتهای خود از رژیم صهیونیستی میداند.
در همین راستا، فیلسوف سرشناس روس نوشت: «یکی از علتهای برگزاری این نشست در زمان کنونی، ترامپ است. مشخص است که ترامپ از حامیان سرسخت صهیونیسم راست افراطی است. او فعالانه از نتانیاهو حمایت میکند و در اولین دوره ریاست جمهوری خود، بیت المقدس، که توسط اکثر کشورهای عضو سازمان ملل به عنوان سرزمینی تحت اشغال تلقی می شود را خودسرانه به عنوان پایتخت اسرائیل به رسمیت شناخته شد.»
به باور دوگین، رئیسجمهور منتخب آمریکا بهدنبال حمایت از افراد تندروی کابینه نتانیاهو است.
او نوشت: «به احتمال زیاد، ترامپ قصد دارد از افراد تندرویی همچون بتسلئیل اسموتریچ، بنگویر و رهبر معنوی آنها، خاخام دوو لیور، حمایت کند. همه آنها آشکارا اعلام میکنند که اسرائیل باید هر چه زودتر مسجد الاقصی را منفجر، فلسطینی ها را نابود و حتی سوریه را همراه با دمشق تصرف کند تا از پروژه تشکیل اسرائیل بزرگ آغاز شود.»
به باور صهیونیستها، آنها باید همسو با تعالیم دینی ادعایی خود، سرزمینهای بین رود نیل، تا رود فرات را تصرف کنند. این پروژه اشغالگری، طرح تشکیل «اسرائیل بزرگ» یا «سرزمین موعود» نام گرفته است.
در همین راستا، دوگین تصریح کرد: «پس از پیروزی ترامپ، بتسلئیل اسموتریچ جرات تازهای یافت و مستقیماً اعلام کرد که اکنون نیز لازم است که تخریب فلسطینیان در کرانه باختری رود اردن و البته منفجر کردن مسجد الاقصی آغاز شود. محمود عباس، رهبر فلسطینیان کرانه باختری و مخالف سیاسی سرسخت حماس، هر چقدر تلاش کرد تا موضعی معتدل را حفظ کند، حتی با بیاعتنایی به نسلکشی مردم خود در غزه، از اراده آهنین صهیونیستها برای نابودی کامل فلسطین در امان نماند.»
به باور این فیلسوف روس، ترامپ به فرآیندهای رژیم صهیونیستی برای نابودی مسئله فلسطین سرعت بخشیده است.
او نوشت: «اکنون طرفداران اتخاذ موضع معتدل در روابط با غرب کاملاً از هرگونه استدلال برای حمایت از خواست خود در جهت حفظ ارتباط با غرب محروم هستند. اسرائیل مصمم است که جمعیت فلسطینی را نابود یا از اسرائیل اخراج کند، مسجدالاقصی را تخریب کند و ساخت معبد سوم را آغاز کند. به عقیده صهیونیستها، این راه را برای آمدن مسیح یهودی هموار میکند.»
رژیم صهیونیستی، دشمن مشترک جهان اسلام
دوگین افزود: «همه این عوامل رهبران جهان اسلام را وادار کرد تا بر تناقضات داخلی خود غلبه کرده و در ریاض گرد هم آیند. اردوغان خواستار تحریم اسرائیل شد. محمد بنسلمان خواستار به رسمیت شناختن فلسطین و تحکیم همه کشورهای اسلامی برای دفع تجاوزات رژیم صهیونیستی به فلسطین، لبنان و ایران شد. در عین حال، اسرائیل نیز به سوریه حمله میکند، بنابراین حضور اسد و سخنرانی تند ضدغربی او بسیار نمادین بود.»
او در ادامه یادداشت خود با اشاره به قدرت گرفتن نظم جهانی چندقطبی و افول سلطهگرایی غرب در جهان نوشت: «قطب اسلام جهان چندقطبی سرانجام، با تأخیر فراوان، شروع به یافتن حضوری آشکار کرد. شاید خود رهبران اسلامی ترجیح دهند از تحکیم و سازش با غرب اجتناب کنند اما درحال حاضر، هرگونه سازش با غرب برای آنها خطرناک است. جمعیت مسلمان کشورهای عربی با دیدن چنین انفعالی در برابر کشتار دسته جمعی فلسطینیها قصد ندارند مدت طولانی این را تحمل کنند و به تماشای تخریب دومین مکان مقدس اسلام بنشینند.»
اجلاس ریاض؛ مهمترین نقطه عطف همگرایی اسلامی
دوگین افزود: «شاید از منظر تاریخی، این نشست اضطراری عربی-اسلامی به مهمترین نقطه عطف همگرایی اسلامی تبدیل شود. واقعیت این است که ساختن جهان چندقطبی یک شعار لحظهای نیست. این مهمترین روند در سیاست جهانی است. غرب و ایالات متحده آشکارا نمیتوانند رهبر جامعه جهانی باقی بمانند. اگرچه با به قدرت رسیدن ترامپ محافظهکار، فردی مخالف جهانیگرایی، در واشنگتن بعید است که آمریکا بتواند هژمونی خود را نه تنها در بلندمدت، بلکه حتی در کوتاه مدت حفظ کند.»
فیلسوف روس تصریح کرد: «ترامپ میتواند ایالات متحده را از درون تقویت کند، بسیاری از مشکلات مبرم این کشور را حل کند. او حتی ممکن است دوباره آمریکا را قدرتمند کند، اما این فقط به خود آمریکا مربوط میشود. بقیه بشریت راه خود را خواهد رفت، تمدنهای خود را به هر طریق ممکن تقویت میکند، حاکمیت کامل و چند قطبی خود را باز میگرداند.»
او افزود: «غرب نیز میتواند در جهان چندقطبی قرار گیرد اما هرگز تنها و بالاترین مرجع در تصمیمگیریهای جهانی و در تعیین قوانین و هنجارهای جهانی نخواهد بود. بنابراین، تشکیل جهان چندقطبی غیرقابل برگشت است و جایگزینی ندارد.»
نیاز جهان اسلام به اتحاد
در چنین شرایطی، دوگین نوشت: «جهان اسلام به اتحاد، یکپارچگی، ایجاد یک ساختار فراملی جدید که بتواند پتانسیل عظیم کل امت اسلامی را تحکیم کند و در نتیجه یک قطب تمام عیار ایجاد کند نیاز دارد. امروز هیچ یک از دولتهای اسلامی، جدا از هم، نمیتوانند نقش قطب بودن این تمدن را به تنهایی ایفا کنند. عربستان سعودی، ترکیه، ایران، اندونزی، پاکستان، مصر و... کاملا مستقل هستند. اما هیچ یک از آنها نمیتوانند رسالت اتحاد همه جهان اسلام را به تنهایی بر عهده بگیرند. بنابراین برای تحکیم جهان اسلام به پروژهای کاملاً جدید نیاز است.»
او افزود: «آنچه در ۱۱ نوامبر ۲۰۲۴ در ریاض رخ داد، میتواند به نقطه عطفی در تاریخ تبدیل شود. اگر اوضاع به همین منوال پیش برود، مورخان آن را پس از این واقعیت "آغاز شکلگیری یک قطب اسلامی در چارچوب یک جهان چندقطبی" مینامند. بله، این اتحاد در مواجهه با چالش مرگبار اسرائیل صهیونیستی و غرب رخ میدهد. اما اغلب چنین است؛ هنگامی که یک دشمن وحشتناک مشترک وجود دارد که تهدید به نابودی مکان مقدس یک امت میکند، آنگاه همه نیروها جمع میشوند، همه سوابق تاریخی و افسانههای باستانی به یاد میآیند و پیشگوییها و اسطورهها زندگی تازهای پیدا میکنند و معنای مخفی آنها را آشکار میشود.»
این فیلسوف روس در پایان نوشت: «ما نمیخواهیم تحولات جهان را تحمیل کنیم. معنای نمادین آنچه اتفاق میافتد آشکار است، اما اینکه چگونه رابطه بین منطق معنوی تاریخ و وضعیت واقعی آن این بار توسعه خواهد یافت، ناشناخته است. با این حال، این ما را از تلاش برای رمزگشایی از نشانههای زمانه به درستی هرچه بیشتر رها نمیکند.»
انتهای پیام
نظرات