علیاصغر باباصفری درگفتوگو با ایسنا و با بیان اینکه تأثیری که حافظ از قرآن گرفته بسیار زیاد و گسترده و بهگونهای است که صراحتاً میگوید «هرچه کردم همه از دولت قرآن کردم»، اظهار کرد: حافظ، اشعار خود را مدیون قرآن میداند و اینکه او در اشعارش به حافظ تخلص میکند به این دلیل است که او حافظ کل قرآن بود و علاوه بر آن حافظِ اختلاف قرائتها و گزارشهای هفتگانه قرآن در لهجههای مختلف عربی نیز بوده است و در شعری به این موضوع اشاره کرده و اورده که «عشقت رسد به فریاد ار خود بسان حافظ/ قرآن ز بر بخوانی با چهاردهروایت»؛ که منظور از ۱۴ روایت همان اختلاف قرائتها و ۷ قاری قرآن است که هر قاری دو راوی دارد.
وی ادامه داد: «محمد گلاندام» از دوستان حافظ بود و بعد از مرگ حافظ دیوان او را جمعآوری کرده است. وی مقدمهای بر دیوان حافظ نوشته و در آن مقدمه اشاره میکند که حافظ به دلیل استغراق در مباحث قرآنی و تفسیری، فرصت جمعآوری غزلیات پراکنده خود را پیدا نکرد و این کار را من پس از مرگ او انجام دادم و از او به «قدوه العارفین» به معنای پیشوای عارفان تعبیر میکند. در شعر حافظ اشارات مکرری به قرآن شده است و حافظ بهگونهای قرآن را با کلام خود آمیخته کرده که همچون آمیختن شیر و شکر است؛ به این معنا که اگر قرآن از شعر حافظ گرفته شود، چیز زیادی برای آن باقی نمیماند و حافظ این را مدیون قرآن است. یکی از دلایل اینکه به دیوان حافظ تفأل زده میشود نیز پیوند ناگسستنی اشعار حافظ با آیات الهی قرآن است.
او با اشاره به اینکه حافظ یکی از پنج شاعر بینالمللی ایرانی است، افزود: مهمترین ویژگی شعر و کلام حافظ، جنبه انسانی بودن اشعار او است. شعر حافظ سخن و زبان حال «انسان بما هو انسان» است.
این مدرس دانشگاه گفت: حافظ هم به لحاظ زیبایی اشعار که شعر او به راستی زیباترین شعر جهان است، و هم به لحاظ کیفیت و مضامین شعری در کلام، یک چهره بینالمللی است. کلام حافظ، جنبه انسانی دارد؛ به این معنا که انسان را بهصرف انسان بودن آن جدای از آن چیزهایی که انسانها را از هم جدا میکند، مورد توجه قرارداده است. یکی از رازهای ماندگاری و جاودانگی شعر حافظ نیز علاوه بر پیوند آن با قرآن، همین جنبه انسانی داشتن کلام اوست؛ البته سخن حافظ جنبههای دیگری نیز همچون جنبه اجتماعی دارد.
باباصفری خاطرنشان کرد: حافظ یک شاعر مصلح اجتماعی است و به دلیل همین اصلاحطلبی، به دنبال برطرف کردن ناهنجاریهای اجتماعی است و در کلام خود آنها را طرح میکند؛ ناهنجاریهایی همچون ریاکاری، تظاهر و فریب مردم با دین که ما شاهد بسیاری از این مباحث در شعر حافظ هستیم. او به ریاکاران دروغین که شخصیتهای منفی هستند، حمله کرده و آنها را موردانتقاد قرار میدهد و فرقی نمیکند که آن فرد ریاکار زاهد، فقیه، واعظ، شیخ، محتسب یا صوفی باشد و از شخصیتهای مثبت و افرادی که اهل ریاکاری نیستند همچون پیر می فروش، رند، ساقی، عارف و... نیز دفاع میکند.
این پژوهشگر ادبیات فارسی ادامه داد: با توجه به اینکه دورهای که حافظ در آن میزیسته، روزگار و عصر ویژهای بوده، مسائل اجتماعی در شعر حافظ بازتاب گستردهای داشته و جلوه خاصی نیز پیدا کرده است.
انتهای پیام
نظرات