زهرا محمدحسنی صغیری در گفتوگو با ایسنا در خصوص ضرورت حفظ لالاییها و راههای انتقال آن به نسل جدید اظهار کرد: لالایی از انواع مهم ادبیات شفاهی به شمار میرود که بسیاری از مسائل اجتماعی در آن بازتاب یافته و اینگونه مهم ادبیات عامه، از سویی با ادبیات زنانه و از سویی دیگر با ادبیات کودکان ارتباط پیدا میکند که نشان از حضور زنان در فرهنگ و ادبیات ایران است و اهمیت ویژهای در شناخت جایگاه زنان در ادبیات ایران دارد.
وی با بیان اینکه این ارتباط با ادبیات کودکان باعث میشود در رشد و پرورش شخصیت کودک تاثیر چشمگیری داشته باشد، اضافه کرد: لالایی نخستین بینشی است که مادر از جهان اطراف به نوزادش انتقال میدهد. جهانی که تا حد زیادی برای کودک ناشناخته است. به باور پژوهشگران، این نغمهها و لالاییهای دلانگیز که پرورده احساسات مادران هستند نیز میتوانند بر کیفیت زندگی، آگاهی و شناخت کودک از دنیای بیرون و آموزشهای زبانی در ذهن کودک اثرگذار باشند.
این پژوهشگر ادبیات عامه در خصوص مزیتهای لالایی، بیان کرد: تمام پدیدههای فرهنگی در بستری معین و تحت تاثیر فضایی خاص در جامعه به وجود میآیند. زمانی ضرورت خلق و ظهور یک پدیده از بین میرود که آن پدیده نیز به مرور زمان از یاد برود و این اتفاق ناگزیر است. شرایط اجتماعی و برخورد ما نیز میتواند این روند را تشدید کند.
وی عنوان کرد: امروزه استفاده از فضای مجازی و گوشیهای همراه، بیش از هر زمان دیگری در میان پدران و مادران جوان و حتی کودکان نیز گسترش یافته است؛ دایره نفوذ این موضوع به حدی است که تا بستر خواب کودکان نیز تسری پیدا کرده و تاثیر آن انکارناپذیر است و متاسفانه به شکل معناداری با حذف قصه و لالاییخوانی به مرور زمان، جایگزین آن شده است. اما برخورد آگاهانه با این موضوع، حتی امروز نیز میتواند مفید باشد.
محمدحسنی تصریح کرد: با استفاده از این تحول و سرعت گسترش و پخش پدیدهها در شبکههای اجتماعی میتوانیم با بازخوانی و نشر لالاییها، آنها را در اختیار پدران و مادران جوان قرار دهیم. یکی از راههای حفظ و انتقال ادبیات شفاهی، مکتوب کردن آن است که خوشبختانه در مورد لالاییها پژوهشگران زیادی به این کار همت گماشتهاند. اما به نظر میرسد انتقال و ترویج لالاییها به صورت شفاهی و سینه به سینه و به تعبیر دیگر لالاییخوانی برای کودکان، به دلایلی که ذکر شد اهمیتی دو چندانی دارد. همچنین این شیوه انتقال از این نظر مهم است که کارکرد اصلی لالاییها فراموش نشود و به منابعی صرفا مکتوب تبدیل نشوند.
وی در خصوص محتوای تولید لالاییها، خاطرنشان کرد: مضامین لالاییها کلی، ساده و قابل فهم است و برای والدین و حتی کودکان امروزی نیز غریب و دور از ذهن نیست. یکی از ویژگیهای مهم فرهنگ عامه این است که با گذشت زمان و تحت تاثیر محیط و موافق با روح زمانه تغییر مییابد؛ اما این تغییرات تدریجی است و به آرامی اتفاق میافتد و ناملموس است.
این پژوهشگر ادبیات عامه بیان کرد: بخش زیادی از لالاییها، مضامینی دارند که مطابق با زمان حاضر هستند و کارکرد خود را از دست ندادهاند. برای نمونه میتوان به لالاییهایی اشاره کرد که در مورد اعضای خانواده مانند عمو، خاله، دایی و به ویژه پدر است
لالالالا گل خشخاش/ بابات رفته خدا همراش
لالالالا لالاش می یاد/ صدای کفش باباش می یاد
لالالالا گل اوشن/ بابات اومت چشت روشن
لالالالا گل غوره/ خونه دایی به م دوره
لالالالا گل چایی/ بابات رفته خونه دایی
لالالالا گل پنبه/ بچه م داره سه تا عمه
لالالالا گل لالا/ بیا بریم خونه خاله
لالالالا گل لیمو/ دختر داره سه تا عمو
لالالالا گل شب بو/ بابات رفته پیش عمو
یا لالاییهایی که شامل تشبیه کودک به گلهای مختلف، ابراز محبت به کودک و دعا برای تندرستی اوست
لالالالا گل آلو/ نهال سیب و زردآلو
لالالالالا گل سوسن/ سرت بردار لبت بوسم
لالالالا گل زردم/ نبینم داغ فرزندم
لالالالا به گل مانی/ به آب زیر پل مانی/ سحرگاهان که برخیزی/ به خرمنهای گل مانی
لالا لالا گل لاله/ دل از مهر تو خوشحاله/ الهی زنده باشی تو / بشی ده ساله صدساله
لالالالا گلم باشی/ بزرگ شی همدمم باشی
یا لالایی هایی که با مضمون بی خوابی کودک، یا به خواب کردن او هستند:
لالالالا گل چایی / چرا امشب نمی خوابی
لالالالا گل آلو/ عزیزم مست خوابالو
لالالالا گل زیره/ بچم خوابش نمی گیره
لالالالا گل گندم/ برات گهواره میبندم
لالالالا گل عناب/ شدم از گریه ات بی تاب
بخواب ای گل بخواب ای گل/ بخواب ای خرمن سنبل/ لالالالا گل صدپر/ بخواب ای نازنین دلبر
لالالالا گل پنبه/ بخوابه بلبل عمه/ لالالالا گل ریحون/ نکن ناله نشو گریون/ لالالالا گل بادوم/ بخواب آروم بخواب آروم
و مهمتر آنکه اینگونه لالاییها به زبانها و گویشهای مختلف در ایران سروده و خوانده شده است.
وی در خصوص تاثیر لالاییهای مکتوب و شفاهی، اظهار کرد: خوشبختانه امروزه بخش زیادی از لالاییها در مناطق مختلف ایران جمعآوری و چاپ شده و کارهای مفیدی در این زمینه صورت گرفته است. ضبط و مکتوب کردن لالاییها، به منظور مطالعه بر روی آنها و برای شناخت زوایای مختلف فرهنگ ضروری است؛ اما انتقال لالاییها به صورت شفاهی و لالاییخوانی برای کودکان نیز بسیار مهم است.
بازخوانی لالاییها بهترین اقدام برای حفظ آنها است
محمد حسنی در پاسخ به این پرسش مبنی بر اینکه لالاییها به نوعی میراث ناملموس محسوب میشوند و بقای آنها به چه اقداماتی بستگی دارد، عنوان کرد: لالاییها مانند سایر گونههای ادبیات شفاهی، به صورت سینه به سینه و شفاهی از نسلی به نسلی دیگر انتقال یافتهاند. به طور طبیعی در این انتقال، بخشی از لالاییها از بین رفته و بخشی حفظ شده و به نسل بعد انتقال یافته است. بهترین کار برای حفظ لالاییها، بازخوانی و انتشار آنها به صورت گسترده است. با توجه به گسترش فضای مجازی و کارکرد آن در میان خانواده و حتی کودکان، به ویژه در دوران پساکرونا، میتوان آگاهانه راهی برای پخش و انتقال این لالاییها پیدا کرد.
وی بیان کرد: قصهگویی و لالاییخوانی میتواند نوع جدیدی از پدیده فرهنگی را به وجود آورد و در میان محتواهایی که امروزه میان والدین جوان رایج است، جایی باز کند. همانگونه که امروزه در غرب، در کشورهای حوزه اسکاندیناوی مانند نروژ، قصهگویی به شکل گستردهای در مدارس و در سطح جامعه وجود دارد.
این پژوهشگر ادبیات عامه خاطرنشان کرد: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان نیز به میزان درخور توجهی به این موضوعات پرداخته و همایشها و کارگاههایی در زمینه قصه و قصهخوانی و لالایی و ادبیات بومی برگزار میکند. اما پخش و گسترش لالاییها و نهادینه کردن آنها در میان نسل جوان، میتواند به عنوان یکی از وظایف مهم یکی از نهادها، حتی مؤسسات خصوصی تعریف شود.
انتهای پیام
نظرات