سرتیپ دوم احمد وکیلی، فرمانده قرارگاه هماهنگی توپخانه و فرمانده اسبق گروه ۵۵ توپخانه است. او متولد کرمان و بیش از ۵۰ سال است که در اصفهان اقامت داشته و از ابتدای حمله عراق برای دفاع از کشور پیشقدم شده است.
سرتیپ وکیلی در گفتوگو با ایسنا اظهار کرد: صدام نام جنگِ پیروزی بر حمله خود گذاشته بود و معتقد بود طی چند روز جنگ را تمام میکند در صورتی که در ۶ روز اول توسط ارتش در مکانهایی که انتظار آن را نداشت، متوقف شد.
او ادامه داد: واحدهای ما آنقدر در منطقه ماندند که خسته شدند و باید با یگانهای جایگزین تعویض نوبهای میشدند، اما چون چنین یگانی را نداشتیم، یک سوم نیروها را به اصفهان منتقل کردیم تا به ترتیب با یکدیگر تعویض شوند، در آن زمان نگاهها به ارتش خوب نبود و زمانی که که ما نیروها را برای تجدید قوا و تعویض به اصفهان آوردیم، همه فکر کردند که نیروها از منطقه به شهر آمدهاند که کودتا کنند. حتی روزنامه انقلاب اسلامی به سردبیری بنیصدر نوشت که به چه علت نیروهای ارتش از دزفول بازگشتهاند؟ و ما را متهم به خیانت کردند، اما با تهاجم گسترده ارتش عراق همین نیروهایی که به خیانت متهم شده بودند برای دفاع عازم شدند. عراق از رودخانه کرخه عبور کرده بود و ما با جمع کردن همه یگانهای توپخانه و هماهنگ کردن آتشهای توپخانه، و ایجاد آتشبار انبوه بر دشمن او را سردرگم و متعجب کردیم که باعث بازگشت آنها از کرخه شد.
این فرمانده بازنشسته ارتش اضافه کرد: بعد از این عملیات برای اولین بار مرکز هماهنگی آتش توپخانه را در منطقه ایجاد کردیم که با هماهنگی آتشها عملیاتهای مؤثری بر علیه دشمن انجام میداد، سرهنگ ظهیرنژاد از این ابتکار استقبال کرد و تمام نیروهای مستقر در منطقه دزفول را تحت امر ما درآورد. بنابراین روز ۱۳ مهر ۵۹ اولین عملیات ارتش علیه عراق انجام شد و توانستیم با موفقیت کامل منطقه سرپل در غرب رودخانه کرخه را به دست آوریم.
او با اشاره به مقاومت خوزستان گفت: ارتش صدام در ۶ روز اول حمله از پل نادری و رودخانه کرخه گذشت و حتی سایت نیروی هوایی تخلیه شده بود زمانی که من وارد راهآهن دزفول شدم یکی از نیروها به من گفت: «شما کجا آمدهاید؟ دزفول همین امروز و فردا سقوط میکند». اما من با تجربهای که از فرماندهی در جنگها داشتم میدانستم که نخواهیم گذاشت این اتفاق بیفتد، خندیدم و به آن سرباز گفتم ما آمدهایم که نگذاریم دزفول سقوط کند، اگر دشمن دزفول و اندیمشک را میگرفت، ارتباط ریلی و جادهای با شهرها به ویژه کردستان قطع میشد، لذا با انجام عملیات در روز ۱۳ مهر عراق را از پل نادری و رودخانه کرخه عقب راندیم و در آن سوی رودخانه هم منطقه وسیعی را در اختیار گرفتیم که دشمن توان پیشروی نداشته باشد.
سرتیپ دوم وکیلی درباره شهید صیاد شیرازی گفت: من از اوایل فعالیت صیاد در ارتش و در چند مرحله با او آشنا شدم؛ او یک ارتشی منضبط، توانمند، با ایمان، بسیار شیکپوش و در یک کلام اسطوره نظامیگری بود، یک بار سرلشکر غفاری نیروها را در آمفیتئاتر جمع و برای آنها سخنرانی کرد، صیاد بهعنوان یک ستوان یکم برخواست و در مقابل یک سرلشکر ارتش اعلام مخالفت کرد، یعنی از همان ابتدا کاملا شجاع، جسور و یک انقلابی واقعی بود که در شرایط پیروزی انقلاب در اصفهان تمام همفکران خود را جمع کرد و در شرایط و بینظمی ایجاد شده با سازماندهی نیروها امنیت را برقرار و از پادگان محافظت کرد و بعد از آن در هر برهه هر جایی که نیاز بود به کشور خدمت کرد از غائله کردستان تا جنگ تحمیلی در زمان بنیصدر، صیاد به دلیل انتقاداتی که به بنیصدر داشت خلع درجه شد اما بعد از عزل بنیصدر و انجام عملیات ثامن الائمه و شهادت تعدادی از فرماندهان نیروی زمینی، صیادشیرازی به جای تیمسار ظهیرنژاد فرمانده نیروی زمینی ارتش شد.
انتهای پیام
نظرات