امروز سالروز آغاز جنبش جنگل به رهبری «میرزا کوچک جنگلی» است. هسته اولیه این جنبش، تداوم جنبش مشروطه را هدف خود عنوان کرده بود. با این تفاوت که نقطه آغازش در جنگلهای گیلان بود. این روز مهم توسط متولیان فرهنگی پاس داشته نمیشود و عمدتا سالروز شهادت میرزا کوچک خان جنگلی و پایان جنبش جنگل، گرامی داشته میشود.
بنابرآنچه مورخان نوشتهاند، بیستم مرداد ماه سال ۱۲۹۳ خورشیدی بود که در سکوت شبانه، قایقی آرام و بیصدا در مسیر رودی حرکت میکرد که از «بندر پیر بازار» به سمت تالاب انزلی امتداد مییافت. قایق، هفت نفر مسلح و ناشناس را به دور از چشم نیروهای روسیه تزاری از رشت دور میکرد.
به روایت محمدعلی گیلک (یکی از مبارزان جنبش جنگل)، این هفت تن مسلح؛ یونس استادسرایی یا همان میرزا کوچک خان، دکتر ابراهیم حشمت طالقانی، یک نفر تفنگ ساز و چهار نفر دیگر از فداییان گیلان بودند که به دور از چشم نیروهای دولتی و جاسوسان روسیه، به سمت جنگلهای تولم میرفتند. پیش از این حرکت، موقعیت منطقه برای مخفی شدن بررسی شده بود. توتزارهای انبوه تولم در دهستان بزرگ «کسما» برای مخفی شدن گروهی مبارز مسلح بینظیر بود. افزون بر آن مردم این منطقه پیش از این نیز در جنبش مشروطه گیلان، پیشرو حرکتهای اصلاحی و انقلابی بودند و از این جهت بستر فکری در کسما بسیار فراهم بود.
قایق آرام و بیصدا در ساحل ایستاد و همراهان در پیاده روی شبانه و نزدیک به روستای «شیخ محله»، به جنگل انبوهی رسیدند که در دل آن کلبهای متعلق به «همت» نامی بود که حرفهاش ذغال سازی بود. کلبه محقر پذیرای مبارزانی شد که ناشناس بودند. نام «همت» فال نیکی بود برای نامبردگانی که هدفی مسلحانه برای مبارزه در پیش گرفته بودند و در همان جا عهد کردند که تا حصول موفقیت موی سر و صورت خویشتن را اصلاح نکنند.(نک، تاریخ انقلاب جنگل)
در واقع آغاز جنبش جنگل به رهبری میرزا کوچک جنگلی، تداوم جنبش مشروطهای بود که با بسته شدن دوباره مجلس شکست خورده بود و این بار نیروهای انقلابی سرخورده از جنبش مشروطه، برای آزادی و حاکمیت قانون، شکل جدیدی از مبارزه را انتخاب کرده بودند. دکتر حشمت و میرزا کوچک جنگلی پیش از این در تهران و در خلال جنبش مشروطه باهم آشنا شده بودند و حالا یک گیلانی و یک طالقانی، یکی معمم که رخت مبارزه پوشیده و دیگری با لباس پزشکی عهد وفا بسته، به سمت آیندهای روشن در تاریکی جنگل پیش میرفتند.
به تصریح مورخان درست در چنین روزی یعنی ۲۰ مردادماه سال۱۲۹۳، زمینهی تشکیل اولین جمهوری در جنگلهای گیلان با تشکیل هسته اولیه آن در رشت یعنی «هیات اتحاد اسلام»- که مرکب از چند روحانی و بازرگان بود- شکل گرفت. بنابراین، ۲۰مرداد به عنوان آغاز یک حرکت اصلاحی میباید بیشتر از سالروز شهادت میرزا کوچک جنگلی برای گیلانیان مهم باشد و برای آن مراسم پاسداشت برگزار شود. اگر ۱۱ آذر ماه به عنوان سالروز شهادت میرزا کوچک جنگلی پایان یک آغاز بود، ۲۰مرداد، آغاز یک حرکت جمعی پویا برای رسیدن به حاکمیت قانون و کوتاه کردن دست ابرقدرتهای منطقه بود که هنوز هم بر خوان پرنعمت ایران چنبره انداختهاند.
اینکه دهستان کسما به عنوان آغاز یک جنبش جدید انتخاب میشود، نشان میدهد جنبش جنگل تداوم انقلاب مشروطه بوده است. هرچند بعدها با کودتای بلشویکها، جنبش جنگل دچار افتراق شد. در همین زمینه دکتر فریدون شایسته، مینویسد: میرزا کوچک جنگلی، از سوی هیات اتحاد اسلام مامور بود مکانی را برای آغاز جنبش جنگل انتخاب کند. انتخاب دهستان کسما به دو دلیل انجام شد؛ اول، نقش مهم کسما در انقلاب مشروطه و تشکیل انجمن ملی بود. تشکیل این انجمن ملی و به دنبال آن قتل صدیق الرعایا، موجب رعب و وحشت ملاکین منطقه شده بود و گزارش مبسوط شورش دهقانان منطقه کسما در گزارشهای لوئی رابینو (نایب کنسول انگلیس در رشت در اوایل قرن بیستم) آمده است. دوم، نقش حاج احمد کسمایی و برادرش ابراهیم است که با پیوستن ایشان و دیگر بستگان حاج احمد به گروه میرزا کوچک، شاهد انتخاب کسما به عنوان مقر فعالیتهای نهضت جنگل هستیم. ضمن اینکه حاج احمد تاجر متمکنی بود که در دو سال نخست این جنبش بخش زیادی از هزینههای مادی جنبش جنگل را هم تامین کرد.
این مورخ یادآور میشود: در کتاب یادداشتهای احمد کسمایی هم به این موضوع اشاره شده است: « کسما چهل سال بود که مرکز نشر آزادی در گیلان به شمار میرفت. سه نسل پی در پی از مردم آن همه گونه فداکاری کردند و به همین جرم حکومت مرکزی هرکه را یافت کشت، هرچه خانه بود ویران کرد، به حدی که زنان و کودکان نیز در جنگل متواری شدند.» بنابراین، استقبال مردم کسما از نهضت جنگل و تامین نیروی نظامی جنبش از سوی اهالی کسما، علاوه بر نقش خطیر حاج احمد و تامین منابع مالی جنبش از سوی او که دو کارخانه پیله خشک کنی داشت و تاجر ابریشم بود را نمیتوان نادیده گرفت. نامهای میرزا حسین خان کسمایی، حاج احمد کسمایی، ابراهیم کسمایی و بسیاری از حماسه آفرینان این دهستان، یادآور نقش خطیر دهستان کسما در جنبش جنگل است.
هرسال ۱۱آذر ماه، مراسمهای دولتی برای میرزار کوچک خان جنگلی برگزار میشود. مراسمهایی که به نوعی پایان جنبش جنگل و یخ زدن آرمانهای دوباره مجاهدانی را یادآور میشوند که ایجاد حکومت مبتنی بر قانون و مجلس برآمده از مردم را بعد از شکست مشروطه میجستند. ۲۰مرداد رویش دوباره یک اندیشه است، فکری که میتواند زمینه رویش مجدد در حرکتهای اصلاحی باشد.
اگر اعلامیههای نخست هیات اتحاد اسلام بازنگری شود، میبینیم بسیاری از آن آرمانها تحقق نیافته است. ایشان هنوز قانون خواهی، مجلس برآمده از مردم، تعلیم و تربیت همگانی، عدالت خواهی، کوتاه کردن دست اجنبی و ... را به صراحت در «روزنامه جنگل» به عنوان اهداف خود ثبت کردهاند. چرا سالروز آغاز جنبش جنگل- که آغاز یک حرکت دوباره برای اصلاح امور کشور بود- در یاد متولیان فرهنگی نمیماند؟ به تصریح بسیاری از مورخان، جنبش جنگل تداوم حرکت مشروطه خواهی ایرانیان بود، ولی گویا سالروز آغاز این جنبش، در خاطره گیلانیان محو شده است.
چرا در سالروز آغاز جنبش جنگل، علل و عوامل شکست مشروطه بررسی نمیشود و کسی نمی پرسد چطور شد یونس استادسرایی، جوانی که در مدرسه صالحیه رشت همراه میرزا حسین خان کسمایی درس حوزی میخواند، سر از قشون فاتحان مشروطه درآورد و هم او پس از شکست مشروطه وقتی وی را از آمدن به گیلان منع کردند و به نوعی از طرف عوامل روسیه در تهران تبعید بود، رخت حوزوی از تن درآورد و تبدیل شد به جوانی اتو کشیده و مشروطهخواه و سرخورده و تبعیدی. او پیش از انتخاب کسما، ابتدا با تغییر قیافه به مازندران رفت تا شرایط آغاز یک مبارزه مسلحانه را در جنگلهای مازندارن بررسی کند اما با مقبول نیفتادن شرایط، مخفیانه به زادگاهش برگشت و این بار با حمایتهای مادی و معنوی تاجری همچون «حاج احمد کسمایی» دوباره تلاش کرد بذر آزادیخواهی و حاکمیت قانون و مبارزه با استبداد و استعمار را در جنگلهای کسما پرورش دهد.
انتهای پیام
نظرات