ترکههای نازک بید در دیگ پخته شده و حالا «زهرا پیرفلک» با سرانگشت پوست قهوه ای آن را می کند. کمی جلوتر خواهرش، «سحرپیرفلک»، ترکههای بید را با قیچی باغبانی مورب برش میدهد تا برای بافت سبد آماده شود. وی یک سالی می شود نزد استاد «سلمان گلشاهی» آموزش میبیند و میگوید: در ۸ جلسه اصول مروار بافی را یاد گرفت ولی برای یادگرفتن ریزه کاری ها بهتر است ادامه داد.
مهرداد خدابخش به کارگاه مرواربافی آمده تا این هنر را یاد بگیرد و میگوید: ۲ هفتهای م شود برای تعلیم می آیم و قصدم این است به عنوان شغل و منبع درآمد، مرواربافی را یاد بگیرم.
وسط ترکه های بید پوست گرفته و سفید شده، لابه لای سبد و گهواره های بچه، سلمان گلشاهی با سرعت و مهارت سبدی را می بافد که تخت و گهواره نوزادی است که نمی شناسدش و می گوید: بیشترین فروش ما همین کار است و بیشتر سفارش ها از کشور عراق است.
گلشاهی از سال ۱۳۷۵ و از سن ۱۱ سالگی هنر مرواربافی را نزد استاد نادر سماک در شهر آستانه اشرفیه یاد گرفته است و درباره این هنر می گوید: چند دهه قبل فردی به نام «حلاج صفت» که قمی بود، وارد روستای پرکا از توابع شهرستان آستانه اشرفیه میشود. وی که خود این هنر را بلد بوده، به مردم گیلان هم یاد میدهد. فرزندان وی هنوز در قید حیات هستند.
گلشاهی درباره این هنر توضیح میدهد: مروار بافی یا ترکه بافی، بافت هنرمندانه ساقههای نازک بید هست. قبل از کار باید ساقههای ترد بید را در دیگ آبجوش پخت، سپس پوست قهوهای آن را گرفت و بعد برای کار برش داد. البته این نوع بید با بیدهای گیلان متفاوت است. شاخههای خاصی است که در روستای سنگان ملایر در استان همدان کشت میشود و پس از برداشت به گیلان فرستاده میشود. در روستای «کن» و «سولقان» تهران هم کشت میشود ولی بیشترین تولید برای ملایر است. با بیدهای گیلان فرق دارد، مثل شاخههای برنج تکی و صاف در زمین مساعد آن منطقه رشد می کند.
گلشاهی با بیان اینکه در ملایر هم هنر مروار بافی وجود دارد، اضافه می کند: به نظرم ظرافت در کار هنرمندان گیلانی چشمگیر است. در سالهای اخیر در ملایر تمرکز بر تولید انبوه صورت گرفته و با حرفه آموزی به مددجویان بهزیستی یا سازمان زندانها، هدف کسب درآمد بوده و همین بر کیفیت کار یک هنرمند تاثیر میگذارد. داشتن مواد اولیه ارزان شاید در میزان تولید موثر باشد اما نباید کیفیت را فدا کرد.
گلشاهی، که تمرکز خود را بر آموزش بهینه کارآموزان گذاشته، ادامه میدهد: من به تمیزکاری کارآموزان اهمیت میدهم. یک کارآموز بین ۸ تا ۱۲ جلسه میتواند اصول پایه را فرابگیرد و ۱۰ مدل کار را ببافد که بیشترین کاربرد را در هنر مروار بافی دارد.
اکنون مهمترین چالش هنرمروار باف در گیلان، خرید همین ماده اولیه است. شاخه های بید را با برگ و ضایعات میخریم و وقتی زوائد جدا می شود، دورریز زیاد دارد. ماه پیش کیلویی ۶۹ هزار تومان خریدم البته این قیمت عمده است. برای هر نوع کاری، سایز متفاوتی از ترکه بید نیاز است. در زمان بافت باز هم دور ریز داریم. به همین دلیل من به کارآموز می گویم، درست است که در ۸ جلسه می توان هنر مروار بافی را یاد گرفت، ولی باید ادامه داد تا یاد بگیریم از ترکه هایی که برش خورده و به ظاهر کاربرد ندارد، وسایل کوچکتر ببافیم وگرنه با این قیمت و هزینه تمام شده مواد اولیه، صرفه اقتصادی ندارد.
پرورش این نوع ترکه ها، چندین بار در جلگه گیلان امتحان شد ولی به دلیل رطوبت بالا، جواب نداد. به نظرم در بخشهای جنوبی گیلان مثل شهرستان لوشان که زمین خشک تر است، می توان این نوع ترکه را پرورش داد باید یک نفر همت کند و در این زمینه سرمایهگذاری و تلاش نماید.
او با سرعت و مهارت، سبدی را میبافد که کاربری آن نگه دارنده نوزاد است و میگوید: بیشترین سفارش های ما همین گهواره بچه و سبد لباس است. من واسطه دارم و از کشور عراق سفارش انبوه میپذیرم. قیمت تولید انبوه هرعدد گهواره خام ۳۵۰ هزار تومان فاکتور میشود و اگر گهواره با پارچه و تشک کاور شود، تا ۸۵۰ هزارتومان به فروش می رسد. او که کمتر تک فروشی دارد، میگوید: فضای مجازی به معرفی صنایع دستی و بازاریابی کمک میکند و برای یافتن مشتری بی واسطه تاثیر زیادی دارد.
گلشاهی ارتباط مستقیم و بی واسطه هنرمندان با خریداران خارج از کشور را راه حل مناسبی برای صادرات عنوان می دارد و اضافه می کند: اداره میراث فرهنگی می باید فعالتر عمل کند. اگر هنرمندان بتوانند با هزینه و کمک اداره میراث فرهنگی در نمایشگاههای خارج از کشور حضور یابند، در یافتن مشتریهای بیواسطه تاثیر زیادی دارد. بخش عمده صادرات صنایع دستی از سوی واسطهها صورت میگیرد و همین امر درآمد تولید کننده را کاهش میدهد. وی همچنین نام پیشکسوتان هنر مروار بافی را هم نام می برد و اضافه می کند: محمد شجاعی، شعبانی، عطشانی و احمد حسن پور، استادکاران آستانه اشرفیه هستند که برای ارتقای هنر مروار بافی زحمت کشیدهاند.
استاد محمد شجاعی درباره هنر مروار بافی حرف برای گفتن زیاد دارد. بسیاری از مردم آستانه اشرفیه او را هنرمندی میدانند که تندیسهای بزرگ انسانی و جانوری با استفاده از ترکههای بید می بافد. تندیسهای غول پیکری که عمدتا با سفارش صورت می گیرد. شاخصترین اثر هنری او تندیس بزرگ «استاد محمد معین» است که سالها پیش بیآنکه تصویر جامعی از استاد معین داشته باشد، از روی تندیس نصب شده در شهر آستانه اشرفیه الگوبرداری کرده و این چهره شهیر آرمیده در آستانه اشرفیه را با ترکه های بید بافته است.
شجاعی درباره هنر مروار بافی می گوید: من استاد به آن معنا نداشتم. یادم هست، ۴ یا ۵ ساله بودم که سبد بافی را از روی دست همسایه هایمان که اهل چهارده بود و شهرآستانه اشرفیه زندگی می کرد، یاد گرفتم. او که متولد ۱۳۴۷ خورشیدی است، میافزاید: پدربزرگم نجار بود و آن زمان دور شیشههای بزرگ نفت را با شاخههای نازک بید به صورت سبد می بافت تا از شکستن آن جلوگیری شود. ۱۴ساله بودم که نزد پسرعمویم بدون راهنما و استاد یک سبد بافتم. خیلی خوب درآمد، کم کم به عنوان شاگرد در این رشته هنری مشغول به کار شدم و کمتر از ۲ماه خلاقیتهایی در این هنر به کار بردم که اساتید این رشته بلد نبودند.
با دیدن بافته های پیشکسوتان هنر «مرواربافی»، می توان نام این هنر را مروارید بافی نهاد. راحت نیست با ترکه های بید، احجام بزرگی ساخت که اساتید مجسمه سازی با ملات قابل شکل می سازند.
انتهای پیام
نظرات