• شنبه / ۶ مرداد ۱۴۰۳ / ۰۹:۱۲
  • دسته‌بندی: آموزش
  • کد خبر: 1403050603361
  • خبرنگار : 71567

معاون سابق آموزشی وزارت علوم:

باید دیوار بی اعتمادی به دانشگاه‌ها را برداریم/ آسیب نگاه‌های جناحی به آموزش عالی

باید دیوار بی اعتمادی به دانشگاه‌ها را برداریم/ آسیب نگاه‌های جناحی به آموزش عالی

معاون سابق آموزشی وزارت علوم با تاکید بر اینکه باید دیوار بی اعتمادی به دانشگاه ها به ویژه مراکز سطح یک را برداریم، گفت: تغییرات زودهنگام مدیریتی همراه با نگاه های حزبی و جناحی به آموزش عالی همواره آسیب زننده بوده است.

مجتی شریعتی نیاسر در گفت‌وگو با ایسنا ضمن بیان این مطلب مراکز آموزش عالی را به دو بخش دولتی و غیردولتی تقسیم و اظهار کرد: ما مراکز آموزش عالی مختلف با تعاریف متفاوت داریم. اما در یک تعریف کلی می توان مراکز آموزش عالی را به دو بخش دولتی و غیر دولتی تقسیم کرد که هر بخش زیر نظام های گوناگون دارد.

وی در ادامه تصریح کرد: در قانون برای هر کدام از زیرنظام های آموزش عالی مأموریتی تعریف شده است؛ اما بدلیل عدم نظارت کافی و مؤثر دستگاه آموزش عالی از یک سو و دخالت و فشار عوامل بازدارنده بیرونی از سوی دیگر، این مراکز بعضا خارج از مأموریت عمل نموده اند که به هیچ وجه قابل توجیه نیست.

معاون سابق آموزشی وزارت علوم تاکید کرد: شرایط این دو بخش آموزش عالی از لحاظ ساختار سازمانی، وضعیت اقتصادی، نیروی انسانی، انگیزه، نقش آفرینی و ..... با یکدیگر متفاوت هستند. لذا یک آئین نامه واحد برای همه زیرنظام ها کارآئی ندارد. چون آنچه که در دانشگاههای جامع می گذرد با دانشگاه های تخصصی متفاوت است وضعیت مراکز غیر دولتی اعم از خصوصی یا خصولتی با هم فرق می کنند.

استاد دانشگاه تهران یادآور شد: وضعیت دانشگاههای بزرگ با قدمت دیرینه با مراکز نوپا متفاوت هستند. مراکز دولتی وابسته به دستگاههای اجرائی نیز مأموریت دیگری دارند. با این حال مهمترین وجه مشترک همه زیرنظام ها کیفیت آموزش و تحصیل است که باید از یک استاندارد واحد و متناسب با نوع دوره و مقطع برخوردار باشند. تقریبا در همه کشورها تعدادی از دانشگاههای شاخص و کیفی؛ اعم از دولتی یا غیر دولتی مورد توجه دولت متبوع خود هستند.

به گفته وی، مراکز شاخص، نماد آموزش عالی و اعتبار علمی یک کشور محسوب می شوند. متأسفانه در ایران ما نتوانسته ایم حمایت جدی و مؤثر از این مراکز به عمل آوریم. نگاه آموزش عالی ما به دانشگاههای سطح ۱، تقریبا مشابه سایر دانشگاه ها است. این مراکز به لحاظ اقتصادی، حقوقی، سیاستگذاری، برنامه ریزی غالبا مشابه هستند که به هیچ وجه قابل توجیه نیست.

شریعتی نیاسر همچنین تفویض اختیار مراکز آموزش عالی را یک امر مهم در تمرکز زدائی دانست و افزود: باید دیوار بی اعتمادی را برداریم به دانشگاهها، خاصه مراکز سطح ۱ تفویض اختیار کنیم و وابستگی آنها به ستاد وزارت را کاهش دهیم. مدیران ستادی؛ خود تربیت یافته همین دانشگاهها هستند. در واقع وزارت باید خطوط قرمز و سیاست های کلان را تعیین نماید. دانشگاهها خود مسیر پیشرفت را می یابند.

به گفته وی، دانشگاههای شاخص عملا می توانند سایر مراکز نوپا و کم سابقه را نیز، ذیل سیاست های کلان آموزش عالی تحت پوشش قرار دهند. سطح اختیارات دانشگاههای شاخص، به لحاظ نحوه جذب منابع، میزان تخصیص بودجه، تعاملات بین المللی، سیاستگذاری و گسترش دوره ها و ..... باید کاملا متفاوت از سایر مراکز باشند. این مراکز اعتبار علمی کشور محسوب شده و می توانند نقش مدیریت کلان آموزش عالی را در مناطق مختلف ایفا می کنند و می توانند در تمرکرزدائی وزارت نیز بسیار مؤثر باشند.

معاون سابق آموزشی وزارت علوم ادامه داد: در مجموع باید یک تحولی در نظام حکمرانی آموزش عالی ایجاد شود و با اصلاح زیرساخت ها؛ نحوه اختیارات، چگونگی جذب هیات علمی، اصلاح نظام گزینش، راهکارهای ارتقاء و منزلت استادان، افزایش سطح اعتماد به جامعه دانشگاهی، نقش آفرینی استادان در نظام تصمیم سازی، بازگرداندن و حفظ و بقای فضای بانشاط در جامعه دانشجوئی و ..... ؛ تغییرات اساسی در نظام آموزش عالی فراهم نمود. 

شریعتی نیاسر به سرنوشت اجرای طرح آمایش آموزش عالی اشاره کرد و اظهار کرد: به اعتقاد من یکی از مترقی‌ترین مصوبات آموزش‌عالی در دولت یازدهم طرح آمایش آموزش‌عالی بود که پس از ارائه و بحث و بررسی در شورای‌عالی انقلاب فرهنگی، در اسفند ۱۳۹۴ تصویب شد. خلاصه این طرح در ۱۰ بند تعریف شده بود. کلید واژه های این موارد به اختصار عبارت بود از تقسیم آموزش عالی کشور به مناطق ده گانه، سطح بندی دانشگاهها، یکپارچه سازی نظام آموزش عالی، اصلاح نظام سنجش و پذیرش، ارزیابی و ارتقاء کیفیت، تمرکززدائی و تفویض اختیار، ساماندهی مؤسسات، مأموریت گرائی و بالاخره انطباق تحصیل با اشتغال. از بین این موارد شکل گیری مناطق دهگانه و سطح بندی دانشگاهها، انجام شد.

وی ادامه داد: متأسفانه بی ثباتی مدیریت ها و بعضا نقش عوامل بازدارنده بیرونی باعث شد که مدیران جدید مصوبه فوق هر اقدامی را ولو قابل توجیه و کارشناسانه، بدون توجه به اهمیت موضوعی آن، لغو و یا از اجرای آن جلوگیری کنند. این، پیامد منفی نظام مدیریتی قائم به فرد است. لذا طرح آمایش کماکان بلااقدام و ابتر ماند. به طور کلی تغییرات زودهنگام مدیریتی همراه با نگاه های حزبی و جناحی به آموزش عالی همواره آسیب زننده بوده است.

این استاد دانشگاه تهران همچنین به شرایط دانشگاهها بعد از کرونا اشاره کرد و گفت: اگرچه کرونا آسیب های زیاد روحی، روانی و جانی به جامعه بشری زد. ولی ثمراتی هم در پی داشت. از جمله اینکه همکاری ها و فعالیت های علمی در فضای مجازی خیلی بیشتر از گذشته مورد اقبال قرار گرفت و رسمیت یافت. ارتباطات بین المللی ارتقا یافت. برقراری دوره های مجازی گسترش یافت. ملاحظات سیاسی در برقراری ارتباطات تعدیل شد. انحصاری شدن مطالب درسی استادان حذف و یا به طور کلی علم تا حد زیادی از انحصار خارج شد. کلاس های چند صد و بلکه چندین هزار نفره در سطح بین المللی شکل گرفت. دانشگاههای دیجیتال ایجاد شدند. تعاملات رسمی بین دانشگاهی در داخل و یا خارج از کشور - فارغ از ملاحظات سیاسی - تسهیل شد.

شریعتی نیاسر ادامه داد: در چنین شرایطی می توان تغییرات اجتناب پذیری را در مأموریت دانشگاههای کشور ایجاد نمود. به عبارت دیگر دانشگاههای روزانه ما به دوره های مجازی و جذب دانشجویان خارجی برای دوره های غیر حضوری ورود پیدا می کنند. مأموریت دانشگاه پیام نور به دانشگاه های دیگر نزدیک می شود. نظام آموزش عالی ورود جدی تری به عرصه بین الملل پیدا می کند. شاید این وضعیت زمینه دسترسی قانونمند دانشجو را در استفاده از اساتید مختلف برای آموختن مطالب یک درس فراهم نماید و زمینه مشورت و مباحثه بین آحاد جامعه علمی نیز هموار شود.

وی با بیان اینکه بنگاه اقتصادی با اقتصاد آموزش‌عالی کاملاً متفاوت است، گفت: من به این موضوع که دانشگاه بنگاه اقتصادی است اعتقادی ندارم اما به اهمیت اقتصاد آموزش‌عالی باور دارم. باید به اقتصاد آموزش‌عالی به‌درستی توجه شود. توجه به ارتباط گسترش رشته ها و توسعه آموزش عالی، با نیاز جامعه و مأموریت دانشگاه؛ یک ضرورت است. میزان سرمایه گذاری لازم برای تحویل یک دانش آموخته به جامعه و رفع نیاز صنایع هدف، باید مد نظر قرار گیرد.

استاد دانشگاه تهران تاکید کرد: اساسآ اینکه گفته می شود علم باید نافع باشد بی ارتباط با موضوع نیست. علم نافع یک سرمایه ملی است. چنین علمی باید بتواند به ثروت و فن‌آوری تبدیل شود در غیر این صورت سودمند نیست. بارها شنیده‌ایم که ایران در زمینه نانو ، بیو و ... در رتبه‌های بالای جهانی قرار دارد اما این رتبه در تولید دانش است یا در تبدیل دانش به فن‌آوری و ثروت؟ اگر چنین نیست که قطعا نیست، باید در مسیر توسعه علمی کشور بازنگری کنیم تا بتوان ارزیابی بهتری از علم نافع (سرمایه گذاری ملی) داشته و به تبع آن هدفگذاری صحیح تری را در اقتصاد آموزش عالی شاهد باشیم.

شریعتی نیاسر در پاسخ به این سئوال که مراکز آموزش عالی در ایران در کدام رده نسلی قرار دارند، گفت:  نسل اول دانشگاه‌ها آموزش محور بودند. نسل دوم به آموزش و پژوهش پرداخته؛ نسل سوم علاوه بر آموزش، پژوهش به فن‌آوری نیز توجه داشته؛ نسل چهارم اضافه بر آموزش، پژوهش و فن‌آوری به کارآفرینی نیز روی آورده و نسل پنجم در کنار امر آموزش، پژوهش، فن‌آوری و کارآفرینی رویکرد جامعه‌محوری را نیز در مأموریت خود قرار داده است و بالاخره نسل ششم که امروزه ترویج می شود؛ علاوه‌بر همه این موارد به آموزش‌های دیجیتال نیز توجه خاص دارند که در این خصوص بعضی کشورها مبادرت به تأسیس دانشگاه های منحصرا دیجیتال پرداخته اند. این وضعیت نظام آموزش عالی در دنیای پیشرفته علمی است.

معاون سابق آموزشی وزارت علوم افزود: در ایران دانشگاههای ما با همه پیشرفت کمی و کیفی علمی که داشته ایم غالبا در نسل سوم و در معدود مواردی می توانند در سطح نسل چهارم توصیف شوند. این نشان می دهد که ما علی رغم تولید دانش، هنوز با دنیای پیشرفته فاصله داریم. اینجا است که باید به نقش مدیریت آینده آموزش عالی بیندیشیم. بنابراین انتظار می رود کسی که در رأس نظام آموزش عالی قرار می گیرد؛ تحولگرا، دنیا دیده، باتجربه، شجاع، ریسک پذیر، هدفمند، قانون مدار، مشورت پذیر و در عین حال متناسب با سیاست های کلی نظام و برنامه محور باشد.

به گفته وی، مدیریت آموزش عالی باید مورد حمایت قاطع مسئولین و نهادهای بالادستی هم باشد و خود نیز در راستای اهداف و رویکردهای تحولی، از بدنه زیرمجموعه خود نیز قاطعانه پشتیبانی نماید. در غیر این صورت همچون گذشته عوامل پُرزور بازدارنده، مانع از دستیابی به اهداف می شوند. من معتقدم در دولت یازدهم و تا اندازه ای در دولت دوازدهم؛ خِرد ورزی، محسوس و ورود آموزش عالی به عرصه نظارت به مراتب بهتر از دولت های قبل و حتی دولت سیزدهم بود.

این کارشناس آموزش عالی کشور در پاسخ به این سئوال که وضعیت علوم پایه در آموزش عالی را چگونه ارزیابی می کنید، افزود:  حمایت از رشته های علوم پایه در نظام آموزش عالی یک امر بسیار مهمی است. چرا که سایر رشته ها در بستر آموزش های این بخش از حوزه علمی شکل می گیرند.

شریعتی نیاسر ادامه داد: علوم پایه را می توان به جاده ای تشبیه کرد که سایر رشته ها بر روی آن حرکت می کنند هر چقدر این جاده ضعیف و کم کیفیت باشد بر حرکت سایر رشته ها نیز تأثیرگذار خواهد بود. شما ملاحظه کنید در خیلی از موارد، برندگان جایزه نوبل، جایزه فیلدز و ... از بین دانشمندان علوم پایه برگزیده شدند. شاید اغراق نباشد اگر بگوئیم که ورود به این حوزه ها انگیزه ای فراتر از علاقه میطلبد، یعنی عشق. باید مشوق های لازم تعریف شود و با راهکارهائی چون تضمین اشتغال، معرفی دانشمندان شاخص، موفق و الگوی این حوزه ها در داخل و خارج از کشور، تعریف و ایجاد دوره های مستقیم و یا پیوسته، کمک هزینه در طول تحصیل، اختصاص بورس های تحصیلی، تأسیس مدارس کسب و کار و ..... و بسیاری از روش های دیگر بتوان دانش آموزان نخبه را به سَمت این حوزه مهم علمی هدایت نمود.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha