مطالبات از رئیس جمهور و دولت چهاردهم در عرصه ملی و استان اصفهان در حوزه حکمرانی، بررسی چالشها و مشکلات زیربنایی استان اصفهان، جایگاه اقتصاد شهری، بررسی وضعیت نهاد دانشگاه از جمله محورهایی هستند که نعمتالله اکبری، استاد تمام اقتصاد شهری و منطقهای؛ توسعه و برنامهریزی اقتصادی در دانشگاه اصفهان و رئیس سابق سازمان مدیریت و برنامهریزی استان اصفهان در گفتوگو با ایسنا به بررسی آنها پرداخته است که شرح آن را را در ادامه میخوانید.
با توجه به اینکه در آستانه آغاز فعالیت دولت چهاردهم هستیم، به نظر شما مهمترین مطالبات از رئیس حمهور و دولت جدید چیست و چه رویکردهایی باید در اولویت دولت جدید باشد؟
یکی از مواردی که در صحبتهای رئیسجمهور، در مناظرهها، شعارها و در مطالب دیگر مطرح میشود، این است که باید افراد خوب را به کار بگیریم. درواقع، یکی از خطاهای شناختی که در مدیریت داریم این است که به دنبال افراد خوب میگردیم. اما این سوال مطرح میشود که آیا در طی چهل سال گذشته ما در کشور افراد خوب نداشتهایم؟ نمیتوانیم بگوییم که افراد خوب نداشتهایم و یکی از اهداف انقلاب این بوده است که افراد خوب را به کار بگیریم و حتی افراد بد را به افراد خوب تبدیل کنیم. برای مثال، فیلم «اخراجیها» را به خاطر بیاورید؛ در این فیلم، افرادی که رفتار مطلوبی نداشتند، در اثر جنگ و ایثارگری به افراد با ارزش و با معنویت تبدیل شدند. پس ما نمیتوانیم بگوییم که افراد خوب در کشور نداشتهایم.
یکی از خطاهای شناختی ما در سالهای گذشته این بوده که نتوانستیم یک سیستم مطلوب ایجاد کنیم و به سیستمها توجه نکردیم. نگرش ما نگرشی مکانیکی بوده که اجزا بهصورت مستقل از یکدیگر عمل میکنند. در نگرش سیستمی، اجزا باید بهصورت هماهنگ و منسجم عمل کنند. بهطور مثال بهترین فوتبالیستها و سوپراستارهای فوتبال را جمع کنید، اگر تیم سیستم نداشته باشد، هرگز موفق نمیشود. نمونه آن تیم والیبال ما است؛ ۱۰ بازی انجام میدهد و هر ۱۰ بازی را میبازد، مربی را عوض میکنیم، باز هم همین وضعیت تکرار میشود. دلیلش این است که سیستم نداریم.
اگر سیستم در کشور درست نشود، اگر حکمرانی اصلاح نشود، افراد خوب در یک سیستم معیوب و حکمرانی نادرست نمیتوانند عملکرد خوبی داشته باشند و یا فاسد میشوند یا نابود. اولین چیزی که در کشور باید حل شود، اصلاح نظام حکمرانی است. ما در نظام مدیریتی کشور اشکالاتی داریم. اگر سیستم درست کار نکند، هر فرد خوبی هم که وارد آن شود، یا فاسد میشود یا نابود. بنابراین، یکی از چیزهایی که باید به آن اهتمام بورزیم، اصلاح حکمرانی در کشور است. ما باید به سمت یک حکمرانی مطلوب حرکت کنیم.
در چگونگی حکمرانی و به عبارتی در اصلاح نظام حکمرانی رعایت چه مواردی از اهمیت برخوردار است؟
در حکمرانی دو نکته بسیار مهم است؛ مسئولیتپذیری، پاسخگویی و شفافیت در تصمیمگیری. برای مثال، من بهعنوان مسئول باید پاسخگو باشم و با مسئولیتپذیری باید فرآیند تصمیمگیریها را شفاف انجام دهم. بنابراین، اولین نکته بهعنوان یک مطالبه جدی از دولت چهاردهم این است که چه برنامهای برای اصلاح حکمرانی در کشور دارید، باید گفت که دنبال آدمهای خوب گشتن کافی نیست و اگر شما دنبال آدمهای خوب میگردید، من از الان شکست شما را قطعاً پیشبینی میکنم. بنابراین، در پی اصلاح سیستم باید بود.
به نگرش سیستمی باید توجه کنید. آدمهای کشورهای مختلف که احساس ناکارآمدی دارند، در سیستمهای سازمان یافته و مناسب به عملکرد خوبی دست مییابند. چرا تاکنون بر اساس آمار رسمی ۵ میلیون نفر و بر اساس آمار غیر رسمی ۹ میلیون ایرانی در کشورهای خارجی زندگی میکنند؟ یعنی معادل جمعیت شهر تهران، ایرانی در خارج از ایران زندگی میکند. نخبههای زیادی از کشور مهاجرت کردهاند و غریب به اتفاق این آدمها افراد کارآمدی هستند.
دومین مسئلهای که ما نیاز داریم به آن توجه کنیم، بحث دیپلماسی و فرهنگ دیپلماسی با دنیا است. ما باید روابط بینالمللی را تعیین تکلیف کنیم. در مقالهای که باعنوان «دل بردن یا زهره ترکاندن» نوشتهام، این سوال مطرح میشود که چرا ما در مناسبات و روابط بینالمللی به سادگی تحریم میشویم؟ پاسخ این است که وقتی دنیا هیچگونه وابستگی و تعلقی به ما ندارد و ما هیچ سهمی در لجستیک و اقتصاد نداریم چنین اتفاقی میافتد. میخواهم بگویم که سهم ما در اقتصاد از دهه ۶۰ هم کمتر شده است. در دهه ۶۰ وقتی نفت تحریم شد، قیمت نفت در دنیا به شدت بالا رفت، در حالی که الان باید التماس کرد که نفت ما را بخرند. بنابراین، ما باید مسئله تحریمهای بینالمللی و روابط خارجیمان را حل کنیم.
چه موارد و مطالبات دیگری در زمینههای اقتصاد ملی وجود دارد که بیان آنها میتواند مسئولین را بیش از پیش متوجه مشکلات و در نهایت حل آنها بکند؟
مطالبه سومی که ما باید از دولت داشته باشیم، بحث بازار سرمایه است. تقریباً بازار سرمایه از بین رفته است. چراکه با سیاستهای بانکی و نرخ بهرهای که به وجود آمده، باعث شده که اشخاص حقیقی از بازار سرمایه بروند. حدود دو سال است که شاخص ما بین ۱۹۰۰ تا ۲۱۰۰ در نوسان است. در حالی که تورم در بخش اقتصاد ما ۴۰ درصد بوده است و شاخص بازار الان باید بالای ۳ میلیون باشد. سیاستهای پولی و بانکی بازار سرمایه را به شدت آسیبپذیر و دچار یک رکود وحشتناک کرده است. بنابراین، یکی از مطالباتی که باید از دولت داشته باشیم، بحث بازار سرمایه، عدم دخالت و حذف دستهای مداخلهگر در بازار سرمایه است.
چهارمین مطالبه که باید با جدیت مطرح کرد، بهبود فضای کسب و کار است. ما در رتبهبندی جهانی، در رتبه ۱۲۹ در بین ۱۸۹ کشور جهان قرار داریم، در حالی که کشورهای رقیب ما در منطقه مانند عربستان و امارات در رتبههای بسیار بالاتری مانند رتبه ۱۶ و ۱۷ قرار دارند. اگر نتوانیم فضای کسب و کار را بهبود بخشیم، نمیتوانیم در رقابت با این کشورها موفق باشیم. و این مستلزم این است که دولت فضای کسبوکار را بهبود بخشد و دست از تمرکز و تراکم تصمیمگیری بردارد. حالا فضای کسبوکار در اصفهان به مراتب از کلیه کشور بدتر است. زیرا، حکمرانی در اصفهان به مراتب از حکمرانی در سطح ملی نامطلوبتر است. به عبارتی، فضای کسبوکار در اصفهان به خاطر حکمرانی نامطلوب بسیار ضعیفتر است. بنابراین، یکی از مسائل مهمی که ما در سطح ملی باید به آن توجه کنیم و از دولت مطالبه کنیم، بهبود فضای کسبوکار است.
دیگر مسئله مهم و مطالبه پنجم، نقش بخش خصوصی در اقتصاد و سهم آن است. ما نتوانستهایم سهم بخش خصوصی را در اقتصاد بهبود ببخشیم. دولت باید دست از مداخلهگری بردارد. با سیاستهای مختلف، دولت سعی در خصوصیسازی داشته است، ولی وقتی دولت خود اجراکننده خصوصیسازی است، هرگز موفق نمیشود. دولت نباید رقیب بخش خصوصی باشد. شرکتهای خصولتی زیادی وجود دارند که هرگز ورشکسته نمیشوند، چرا که به منابع دولتی دسترسی دارند. وقتی این شرکتها را به بخش خصوصی واگذار میکنیم، باید به آنها کرسیهای هیئتمدیره داده شود. بنابراین، یکی دیگر از مطالبات ما از دولت باید افزایش سهم بخش خصوصی در اقتصاد باشد. این موضوع هنوز به درستی اجرا نشده است.
در خصوص نهاد دانشگاه و مسائل مربوط به دانشگاه، دانشجویان و فارغالتحصیلان چه مطالبهای از دولت جدید میتوان داشت؟
یکی از مطالبات باید نجات دانشگاهها از نسل اول و دوم باشد. ما اکنون پنج نسل دانشگاهی داریم. نسل اول دانشگاهها، نسل آموزشمحور (education-based) بودند. نسل دوم، که در قرن ۲۰ متولد شد، دانشگاههای پژوهشمحور (research-based) بودند. نسل سوم، دانشگاههای که در اواخر قرن ۲۰ متولد شدند، دانشگاههای کارآفرین هستند. این دانشگاها علاوه بر آموزش و پژوهش به کارآفرینی هم پرداختند. نسل چهارم، دانشگاههایی که با صنعت ارتباط داشتند و الان دانشگاههای بزرگ دنیا در نسل پنجم هستند، یعنی دانشگاههایی که علاوه بر آموزش، پژوهش و صنعت، به جامعه و محیطزیست نیز توجه دارند. اما ما هنوز در نسل اول و دوم دانشگاهها گیرکردهایم. بنابراین، یکی دیگر از مطالبات ما باید تحول جدی در دانشگاهها باشد تا آنها را به نسلهای جدیدتر و کارآفرینتر برسانیم. این تحول مستلزم سرمایهگذاری در آموزش، پژوهش و کارآفرینی است.
اکنون نرخ بیکاری فارغالتحصیلان دانشگاهی در حدود ۲۰ تا ۲۱ درصد است. دولت باید برنامههای جدی برای کاهش این نرخ بیکاری داشته باشد. در حالی که الان میگویند نرخ بیکاری۸/۶ درصد است. در دنیا کدام کشوری وجود دارد که نرخ فارغالتحصیلان دانشگاهیاش نزدیک دو و نیم برابر نرخ بیکاری عمومی جامعهشان باشند؟ این یک مشکل جدی است و نشان میدهد که نظام آموزشی و ارتباطات ما بهدرستی عمل نمیکند. در کشورهای توسعهیافته، نرخ بیکاری دانشآموختگان نصف بیکاری عمومی جامعه است، اما در ایران این نرخ دو برابر است. پس باید دقت کرد که کجای کار اشتباه است. دانشگاههای ما نتوانستهاند نیروهای مناسب و مورد نیاز جامعه را تربیت کنند. درواقع، مطالبه دیگری که باید از دولت داشت، تحول نظامهای آموزشی و اجتماعی است. اینها مسائل اساسی جامعه ما هستند و اگر حل نشوند، هیچکدام از تغییرات نتیجهای نخواهد داشت.
تصمیمات قاطع و مطالبات مشخصی که داریم باید در زمان اجرا تحقق یابند. اگر این اتفاق نیفتد، هیچ تحولی رخ نخواهد داد، نه در حوزه اقتصادی و نه در حوزه فرهنگی و آموزشی. دولت جدید باید به مسئله حکمرانی و بهبود سیستم توجه ویژهای داشته باشد. این امر نباید تنها محدود به انتخاب افراد خوب باشد، بلکه باید افراد با نگرش سیستمی انتخاب شوند. اگر افراد سیستمنگر نباشند، اصلاح و بهبود حکمرانی ممکن نخواهد بود، حتی اگر آنها افراد خوبی باشند.
یکی از اقداماتی که دولت باید انجام دهد، ایجاد شفافیت و پاسخگویی در سیستم حکمرانی است. بسیاری از مسائل کشور هنوز مشخص نیستند. همانطور که در مناظرهها دیده شد به جای رقابت برای آینده، ما همچنان درگیر گذشته هستیم و این مانع از پیشرفت ما میشود. در مناظرهها بیشتر بحثها درباره گذشته است و به آینده کمتر پرداخته میشود. اگر به آینده پرداخته نشود، جامعه ما پیشرفت نخواهد کرد. وقتی ما از حکمرانی صحبت میکنیم یعنی از مسئولیتپذیری صحبت میکنیم. فیلترینگ و عدم پذیرش مسئولیت مشکلات، از جمله مسائلی است که باید به آن توجه شود یا این موضوع که کسی مسئولیت قطعنامههای صادر شده علیه ایران را نمیپذیرد هم موضوع مهمی است.
اشاره کردید که موضوع حکمرانی در اصفهان در مقایسه با سطح ملی نامطلوبتر است. این چالشها و بحرانهای اصفهان شامل چه مواردی میشوند که باعث ایجاد چنین وضعیت نامطلوبی شدهاند؟
بسیاری از چالشهای استان در امتداد چالشهای ملی هستند. مانند حکمرانی، تحریم، فضای کسبوکار یا اینترنت. این موارد که همگی نیازمند توجه و رسیدگی هستند، ما باید بپذیریم که اکوسیستم کل کشور بر ما تأثیر میگذارد و گریزی از آن نیست. اما ما میتوانیم تا حدی مسئله را در استان تغییر دهیم و در سطح منطقهای استان اصفهان، وضعیت را به نحوی بهبود بخشیم که تحریمها کمترین تأثیر را داشته باشند.
همچنین، ما نباید خود تحریمی داشته باشیم، یعنی باید فضای کسب و کار استان را به سمتی هدایت کنیم که امکان فعالیت در آن وجود داشته باشد. باید از تحریمها و مشکلات مرتبط با آن عبور کنیم تا سرمایهگذار در اصفهان احساس نکند که اگر بخواهد سرمایهگذاری کند، هر روز مجبور به پاسخگویی باید باشد. حداقل باید شرایط مطلوب برای سرمایهگذار فراهم شود.
استان اصفهان یکی از استانهای بزرگ کشور است و در بسیاری از بخشها جایگاه مهمی دارد. برای مثال، دومین تأمینکننده مالیات در کشور، بزرگترین تولیدکننده شیر و یکی از مهمترین تولیدکنندگان گوشت کشور است. همچنین، ۲۲ درصد از حملونقل سنگین کشور و ۱۰ درصد از برق کشور از اصفهان تأمین میشود و دومین استان دانشگاهی کشور است. با وجود این، استان اصفهان به میزان جایگاهی که دارد، از حمایت و توجه کافی برخوردار نیست. همیشه گفتهام که اصفهان استانی است که برفش از بامش بیشتر است.
دریاچه ارومیه یک عارضه طبیعی است، اما زایندهرود تنها یک عارضه محیط زیستی نیست. باید رودخانه زایندهرود را بهعنوان یک مسئله محیطزیستی، فرهنگی و تاریخی در نظر بگیریم و به آن توجه کنیم. یکی از مطالبات ما از دولت، بهبود حکمرانی آب، شفافیت و مسئولیتپذیری است. شاخصهای حکمرانی آب باید مشخص باشد. بدون حل مسئله حکمرانی آب، نمیتوان به مسئله آب در استان پرداخت. علاوه بر عرضه آب، باید به تقاضای آن نیز توجه شود و سیاستهای روشنی برای مصرف آب اتخاذ گردد.
نباید صنعت را مقصر اصلی مشکلات آب بدانیم. سهم صنعت از کل آب استان و کشور به ۱۰ درصد هم نمیرسد. مسئله اصلی مصرف آب در بخش کشاورزی است که ۷۰ تا ۸۰ درصد آب را مصرف میکند. باید برای مصرف آب در بخش کشاورزی فکر جدی و اساسی کنیم. در نهایت، باید به سمت حل مشکلات به صورت علمی و عملی حرکت کنیم.
با توجه به خشکسالی و اهمیت مسئله حکمرانی آب در استان اصفهان، راهکار شما برای حل این معضل چیست؟
ما باید به سمت الگوی کِشت برویم. نتایج مطالعاتی که بنده انجام دادهام نشان میدهد که چه محصولاتی در کجا باید کشت شوند تا بالاترین بازده اقتصادی و کمترین نیاز به آب را به دنبال داشته باشند. در این مطالعات حد توسعه کشاورزی مشخص شده است. من در سند آمایش استان در سال ۱۳۹۰ اعلام کردم که گسترش باغات در استان اصفهان یک خطر جدی است. یکی از چالشهای بخش کشاورزی به باغات مربوط میشود. وقتی آب نباشد زراعت انجام نمیشود، اما وقتی باغ کاشتید، به هر روی باید آب خریداری شود و به هر طریق باغ باید آبیاری شود.
ما باید به سمت زراعت با استفاده از آب کمتر برویم. زراعت با تنش آبی خودش را بالانس میکند. به این معنا که اگر امسال آب نباشد، ما کمتر میکاریم. فکر میکنید چرا ۷۰ درصد از گندم کشور به صورت دیم است؟ چون با شرایط اقلیمی ما منطبق است. اما باغ با شرایط اقلیمی ما منطبق نیست، به خصوص در منطقه مرکزی و شرق کشور. در واقع، ما مسیر را اشتباه رفتهایم.
یکی از چالشهای جدی جهاد کشاورزی در تیرماه و مردادماه، آب رسانی به باغات است. متاسفانه ما فکر میکردیم که مشکل در استان اصفهان فقط کاشت برنج است، در حالی که وقتی آب نباشد برنج را نمیکاریم. در استان اصفهان، باغات و گسترش آنها مشکل جدی هستند. در واقع، گسترش باغات در استان اصفهان یک خطر جدی بوده که من در سال ۱۳۹۰، در سند آمایش استان در مورد آن هشدار داده بودم. ما در سند آمایش مشخص کردیم که کشاورزی در کجا تثبیت بشود، در کجا محدود شود و در کجا توسعه پیدا کند.
بنابراین، ما باید در مورد حکمرانی آب جدیتر فکر کنیم. مصرف آب در بخش کشاورزی باید بهینه شود و از مصرف بیرویه آب جلوگیری شود. نباید صنعت را مقصر اصلی بدانیم؛ کل آب مصرفی صنعت در استان و کشور کمتر از ۱۰ درصد است.
در رابطه با مسئله محیط زیست در استان اصفهان چه باید کرد؟ اکنون در چه وضعیتی به سر میبریم و چه باید کرد؟
مسئله مهم دیگر در استان اصفهان، بحث محیط زیست است. ما در سال گذشته، تنها ۱۶ روز هوای پاک داشتیم. اولین طرح جامع کنترل آلودگی هوای اصفهان را من در سال ۱۳۹۴ نوشتم. در این طرح، وظایف و تکالیف دستگاهها مشخص شد و در آن طرح جامع یکی از مهمترین اقدامات، جلوگیری از مصرف مازوت در استان اصفهان بود.
یکی از بیشترین مصارف مازوت، در نیروگاه شهید منتظری بود و در آن زمان مخازن مازوت پلمب شد، اما در دو سه سال گذشته باز شد. یعنی در دو سال گذشته در نیروگاه شهید منتظری مازوت مصرف میشد و یکی از منشاءهای آلودگی هوای استان اصفهان، مسئله مصرف مازوت است. بر اساس مطالعات، نزدیک ۶۵ تا ۷۰ درصد منشاء آلودگی شهر اصفهان، خودروها و حمل و نقل بودند و بر اساس مطالعات جدیدی که در سالهای بعد توسط دیگران تجدید نظر صورت گرفت، اعلام شد که ۵۵ تا ۶۰ درصد منشاء آلودگی شهر اصفهان خودروها و حمل و نقل و ۱۵ تا ۲۰ درصد صنایع هستند.
آلودگی هوای استان حتی در شیر زنان شیرده هم مشاهده شده است. شهر اصفهان شهری است که هوا، خاک و آب آن به شدت آلوده است و این آلودگی با فلزات سنگین و نیتراته شدن آب خطرزا میشود. باید برنامههای دقیقی برای بهبود کیفیت هوا، خاک و آب اجرا شود تا از این آلودگیها جلوگیری شود. این مشکلات میتوانند منجر به بیماریهای مختلف شوند و نیاز به توجه و اقدام جدی دارند.
در صحبتهای پیشین خود فرمودید که وضعیت کسب و کار در اصفهان در مقایسه با کل کشور نامطلوبتر است. به نظر شما دلیل این امر چیست؟
بله، فضای کسب و کار در شهر اصفهان نسبت به کل کشور خیلی بدتر است. چرا در استانی مانند اصفهان نرخ بیکاری از متوسط کشور بیشتر است؟ دلیلش لزوماً نوع حکمرانی در استان اصفهان است. ما باید فضای کسب و کار را در اصفهان بهبود ببخشیم تا منجر به خروج سرمایه از استان نشود. در غیر اینصورت فعالیتهای ما گسترش پیدا نمیکند.
نکته مهم دیگر در استان اصفهان، اهمیت دادن به بخش خصوصی است. باید به بخش خصوصی میدان و سهم دهیم، بخش خصوصی باید بتواند نفس بکشد و دولت به جای مداخلهگری در کشور و در استان، باید نقش تسهیلگری داشته باشد و شهرداری نیز باید حامی بخش خصوصی باشد. متاسفانه وقتی بخش خصوصی میخواهد در اصفهان فعالیتی را به نتیجه برساند، با موانع بسیاری مواجه میشود و وقتی پروژه به بهرهبرداری میرسد، دیگر نفسی برای آن نمیماند. دولت باید به جای سنگاندازی، اثر تسهیلگری داشته باشد.
در مطالعهای که چند سال پیش انجام دادم، پیشرانهای استان را در ۹ محور و در مناطق مختلف استان و شهرستانها با نگاه آمایشی بررسی کردم. این ۹ محور شامل گردشگری بهعنوان محور زیر بنایی، محور علم و فناوری، محور کشاورزی، محور صنعت و معدن، محور محیط زیست و محورهای شهری و توسعه شهری میشود. در مجموع، ۲۱۵ پیشران شناسایی شدند. این پیشرانها در سه بخش هستند که تعدادی از آنها کاملا حاکمیتی است، یعنی دولت موظف به انجام آنها است. بخشی نیز مشارکتی است و دولت و بخش خصوصی باید آن را انجام دهند و بخشی هم کاملاً خصوصی است.
این پیشرانها خود به سه بخش تقسیم میشوند. به این معنا که یا سابقه دارند و به ۱۵ یا ۲۰ سال پیش برمیگردند؛ پروژه کنارگذر شرق، قطار سریع السیر، بهشت آباد یا قطار شهری، این پروژهها سابقه دارند و مشخص است که از چه زمانی شروع شده و به کجا ختم شده است.
دسته دیگر از این پیشرانها مطالعهیشان انجام شده، مثل کریدور علم و فناوری و دسته سوم از پیش رانها ایده هستند. با این مطالعه میشود استان را از جایی که هستیم به جای مطلوبی برسانیم.
شما به بحث صنعتی شدن اصفهان هم اشارهای داشتید. با توجه به اینکه هویت فرهنگی اصفهان در خطر است، به نظر شما تا چه اندازه میتوان این صنعتی شدن را یک فرصت تلقی کرد؟
درباره هویت فرهنگی اصفهان خود ما نیز در بخشی مقصر هستیم. اصفهان با شهرهای زیادی در جهان خواهر خوانده است، اما در این خصوص چه اقدامی انجام میدهیم؟ در استان اصفهان در سال چند تئاتر برگزار میشود؟ ظرفیت سینماهای اصفهان چقدر است؟ سالانه چند رویداد فرهنگی، ادبی، هنری، علمی و کنسرت در این شهر برگزار میشود؟ به راستی ما در کجای ادبیات و موسیقی کشور هستیم؟
بزرگانی مانند شهنازها، کساییها تمام شدهاند و رفتهاند، اما آیا ما توانستیم یک پیشران فرهنگی در حد هنرستان هنرهای زیبا که قبل از انقلاب به وجود آمد و آن همه آثار به وجود آورد و اثربخش بود را در این دوره از زمان، ایجاد کنیم؟ آیا دانشگاههای ما توانستند در سطح بینالمللی هم نه، بلکه فقط در سطح ملی، بهعنوان یک دانشگاه شاخص و پیشران حرفی برای گفتن داشته باشند؟
دلیل این وضعیت رکود را در چه میدانید؟
دلیلش این است که در درجه اول حاکمان استان باید از فرهیختگی لازم برخوردار باشند و نگاه صرفاً سیاسی به شهر و استان نداشته باشند. هر زمان قرار شد یک رویدادی در اصفهان برگزار شود، توسط گروههایی مشکل ایجاد میشود. متاسفانه استان و شهر اصفهان تنزل پیدا کرده است و دیگر نشانهای از شهر ملاصدرا، میرفندرسکی، شیخ بهایی و میرعماد در این شهر یافت نمیشود.
و آیا دلیل این تنزل را میتوان به صنعتی شدن شهر اصفهان مرتبط دانست؟ این صنعتی شدن برای این شهر رخدادی مثبت بود یا منفی؟
یکی از خطاهایی که در شهر اصفهان رخ داد، گرایش به صنعتی شدن بود. گسترش صنعت در این سمت و سوی، یک راه بیبرگشت است. من میگویم به خودتان آدرس غلط ندهید، صنعت را در مصرف آب متهم نکنید، مصرف آب جای دیگری است. از آن طرف میگویم اصفهان نباید به سمت صنعتی شدن میرفت، نه به اعتبار مصرف آب یا آلودگی هوا. بلکه بحث ما بر سر رویکرد است.
ما از اینکه قابلیت هنری، فرهنگی و اجتماعی این شهر را پررنگ و مطرح کنیم غافل شدیم. اصفهان در دنیا یک برند است و باید شهر دانشگاهی دنیا بشود. برای مثال، در دنیا شهر ونکوور را به دانشگاههایش میشناسند یا در مثالی دیگر، ما آکسفورد و کمبریج را به دلیل وجود دانشگاههای مطرحشان بیشتر از خود انگلستان میشناسیم، در حالی که ما اصفهان را به ذوبآهن و فولاد مبارکه میشناسیم! این یک خطای استراتژیک بود که در حق اصفهان رخ داد. نباید این شهر را به ذوب آهن و فولاد بشناسیم. باید رویکرد هنری، فرهنگی و اجتماعی در اصفهان حفظ میشد و گسترش پیدا میکرد. چرا ما باید به فولاد، آهن و شمش آهن در این شهر افتخار کنیم؟ ما باید اصفهان را به حوزه علمیهای که پیشینیان ما ایجاد کردند، به موسیقی، به ادبیات و صنایع خلاقش بشناسیم، نه به فولاد و سنگ آهن!
انتهای پیام
نظرات