به گزارش ایسنا، امروز همزمان با اولین جمعه محرم ۱۴۴۶، در حالیکه سوز گرما جانسوز و طاقتفرساست و تشنگی بر کامها مستولی یافته و عطش را فریاد میزند، صف مادران در ورودی مصلای الغدیر خرمآباد تماشاییاست؛ مادرانی که فرزندان شیرخوار خود در آغوش گرفته و مهیای ساختن رویدادی ماندگارند.
در این شرجی تابستان داغ، نوای ساز چمری با گریه مادران در هم میآمیزد تا سوز جگرها با سوز دل رباب در سرزمین کرب و بلا همراه شده، اسماعیل را به قربانگاه بدرقه کند.
در ورودی مصلا، گروههای جهادی و موکبها، لباسهای مخصوص و سربند بین بچهها توزیع میکنند؛ ترکیب لباسهای مشکی و سبز نوزادان و کودکان خردسال با سربندهای مزین به نام علیاصغر(ع) و مادرانی که تلاش میکنند جامه عزا بر تن فرزندشان بپوشانند بسیار دلنشین است.
امروز شیرخوارگان به یاد شیرخواره ششماهه امام حسین(ع) گرد هم آمدند و همهجا عطر شهادت و مظلومیت، جاری شد.
در این بین مصلا مملو از حضور کودکان و شیرخوارگان با سربندهای «یا علیاصغر»، «یا رقیه بنتالحسین» و «یا حسین(ع)» میشود، اینان آمدهاند تا اقامه عزا را در مکتب حسین(ع) از همین خردسالی تجربه کنند؛ تمرین حسینی شدن تا حسینی ماندن. فضا بسیار معنویست؛ صدای مداح و مرثیهخوان با گریههای مادران و فرزندان در هم تنیده شده تا آئین شیرخوارگان حسینی مرکز لرستان رسمیت پیدا کند و مادران، غزلهای بارانی بسرایند.
در میان این هیاهوی مادرانه، ناگهان نوای یا علی اصغر(ع) در سالن میپیچید و در میان بیتابی کودکان، گهوارهای سبزرنگ و خالی علیاصغر (ع) با نواختن نوای چمر به صورت نمادین بر روی دوش زنان در بین جماعت بالا میرود، اینجا دیگر اشکها و نالهها به اختیار نیست؛ چشمها دیگر حرفشنوی ندارند و دل همه چیز را در اختیار گرفته است؛ غلغله بپا میشود، اشکها بیاختیار جاری میشوند؛ انگار مادران تجربهای تلخ را در خاطرشان تداعی میکنند و پشت چشمهای بارانیشان در حالی که کودک خود را با محبت به سینه میفشارند از شهادت میگویند و ماجرای کربلا را لحظه به لحظه در قالب یک لالایی برای فرزند دلبندشان زمزمه و قصه سوزناک گهواره شکسته؛ شش ماهه کربلا و تیر سه شعبه را یک به یک با نوای لالایی در گوش کودکشان نجوا میکنند.
در حالیکه کودکان بر روی دستان مادران قرار گرفتهاند؛ فریاد یا حسین (ع) طنینانداز میشود؛ مادران اینجا جمع شدهاند تا عهد و پیمان ببندند با شیرخواره مظلوم کربلا و دلبندانشان را با نوای یا علیاصغر آرام بخوابانند.
گویا اینجا هر مادری برای گرفتن حاجتش آمده و دلش را به قنداقه ششماهه گره زده است، هرچند در میان مادران، چندین مادر با فرزندان معلول و بیمار حضور دارند که با آنان همصحبت شده اما گریه امانشان نمیدهد که مصاحبه کنند و فقط با ایما و اشاره عنوان میکنند که آمدهایم شفای فرزندانمان را از دستان کوچک بابالحوائج طلب کنیم، آنان آمدهاند برای مظلومیت قهرمانان کربلا به سر و سینه بزنند و فریاد یا حسین سر دهند.
در این رهگذر، زنانی هم هستند که با گهوارههای خالی، آرزوی مادر شدن را در سر میپرورانند؛ اینجا اشک حرف دارد، ناله حرف دارد؛ غم تفسیر دارد و مادری که نه ماه است کشتار کودکان را در غزه، رفح و خانیونس از قاب رسانه میبیند از اعماق جانش فریاد واحسینا سر میدهد.
امروز زنان ایران، لرستان و زنان مسلمان دنیا، فقط با رباب همدرد نبوده، بلکه بغض شیرخوارگان غزه و مادران و پدران داغدیده آنها را فریاد میزدند.
امروز تجسم روضه جایش را به تصویر داده، چراکه روضه مصور هر صبح و شام در غزه جاریست و فریاد "هل من ناصر ینصرنی" مظلومان همچون عاشورای ۶۱ هجری در گوشهای ناشنوای استبداد فرو نمیرود که نمیرود.
این همایش برای نه گفتن به کشتن همه کودکان در همیشه تاریخ است.
انتهای پیام
نظرات