عباس عابدی، جامعهشناس در گفت و گو با ایسنا گفت: طبق نظریه «ماکس وبر» جامعهشناس آلمانی یکی از متغیرهایی که ارتقای اجتماعی و پرستیژ اجتماعی را شکل میدهد میزان تحصیلات است، که این با متغیرهای دیگری همچون درآمد و طبقه اجتماعی همبستهاند و بالاروی میزان درآمد و تحصیلات، جایگاه طبقه اجتماعی را هم دچار تغییر میکند.
وی معتقد است؛ در نظام ردهبندی تحصیلی در ایران برخی رشتهها همچون پزشکی، دندانپزشکی یا داروسازی و حقوق در اولویت انتخاب تحصیلی جوانان قرار دارد زیرا پرستیژ اجتماعی و درآمد پزشک بالاست و کششپذیری آنها زیاد است، اینیک واقعیت اجتماعی است؛ هرچند که نادرست باشد.
این جامعهشناس گفت: وقتی بهترین ساختمانهای شهر برای پزشکان در نظر گرفته میشود و یا برخی از آنان روزانه حدوداً ۳ ساعت در دفتر کار یا مطبشان حضور مییابند و پول هنگفتی دارند، چنانچه به جوانان بگوییم پزشکی دیگر اشباع شده به آن توجهی نمیکنند.
به گفته وی امروز خانوادهها هزینههای گزاف و رقابتی مرگ بار به عنوان کنکور تجربه میکنند که به لحاظ روانشناختی اجتماعی، سرگشتگیهای فراوانی از پس خود دارد.
عابدی با تأکید بر اینکه باید جوانان را از عواقب صرف مدرکگرایی آگاه کرد، افزود: باید جوانان مطلع باشند که آیندهشان را نباید با رشتههایی چون پزشکی گره بزنند بلکه کسب مهارت باید در اولویت قرار گیرد.
عابدی اضافه کرد: باید نگرشمان به ایده آلها و مطلوبهای اجتماعی تغییری اساسی کند و این نگرش که تحصیل فقط و فقط زندگی ایده آل داشتن، باید تغییر کند.
وی گفت: طی چند نسل به صورت پیاپی بر ارزشهای اجتماعی و مدرکگرایی تأکید شده و مردم را به این باور رسانده که خوشبختی یعنی داشتن مدرک، از همین جا شاهد شکلگیری بنیادهای نابرابر اجتماعی و اقتصادی بر پایه تحصیل و مدارک تخصصی پزشکی هستیم و قدرت تحصیلی به قدرت اقتصادی منجر شده و این مبنایی برای تفاخر اجتماعی است.
این جامع شناس بیان کرد: اینکه از دبستان تا دبیرستان هوش و گوش دانشآموز میشود موفقیت در کنکور، بدان معناست که کنکور یعنی تمام زندگی، اینکه کتابفروشیها تبدیل به مراکز فروش جزوات کنکور شده یعنی ارزشمداری مدرک در ایران اینگونه است.
وی با اظهار تأسف از اینکه آموزش فقط در مقوله تستزنی خلاصه شده و چنانچه سیستم تستزنی را حذف کنیم کمتر کسی میتواند مدارج علمی را سپری کند، گفت: اگر به تبلیغات و شیوه تبلیغی مؤسسات آزاد آموزشی بنگریم دائماً ملاحظه میکنیم نسل جدید را برای سودآوری بیشتر، بمباران ذهنی میکند.
عابدی افزود: با بمباران ذهنی، احساس ناپایداری درونی از فرد سلب و ناگزیر آدمی به یک پناهگاه ذهنی برای خلاص شدن از وضعیت پیش رو نیاز دارد و از همین جاست که به دامان مؤسسات تستزنی میغلتد.
وی گفت: بر اساس تکرار مداوم و تبلیغات هدفمند مؤسسات آموزشی، باورهای نسل جوان تغییر کرده و کمتر دانشآموزی میپذیرد راهی جز کنکور برای موفقیت در زندگی وجود دارد. این است که کنکور سکوی پرتاب از وضعی به وضع دیگر شده است.
عابدی معتقد است؛ مردم پیوسته نگران جا ماندن فرزندانشان از کنکور شدهاند و ناخواسته فرزندانشان در یک راه قدم مینهند و آن تحصیل در دانشگاه است ولی رابطه شاگرد، معلم و محتوای خوب دچار بیماری است به طوری که در رشتههای پر متقاضی مانند پزشکی و دندانپزشکی و... امکان حذف کنکور در شرایط فعلی وجود ندارد و در رشتههای کم متقاضی مانند کد رشته محل رشتههای علوم انسانی، ریاضی و فنی حرفهای و هنر امکان حذف کنکور فراهم است.
وی بیان کرد: به نظر میرسد کنکور در ایران مانند انرژی است نه به وجود میآید و نه از بین میرود فقط هرچند سالی شکلش و نحوه جذبش تغییر میکند. مؤسسات آموزشی آزاد باید به حیاتشان ادامه دهند و این اژدهای هفت سر میلیاردها تومان گردش مالی دارد و بازارش داغ است.
این جامعهشناس گفت: هرچند کنکور در کشورهای توسعه یافته سالهاست کنار گذاشته شده اما در ایران بازار بسیار داغ دارد. کنکور ایجاد هزینه و استرس برای خانوادهها میکند و کسی که ۱۲ سال درس میخواند باید آموختههایش را تست کند و این کار غیرعلمی و به نوعی خلاقیت کشی است.
به عقیده این استاد دانشگاه آزاد هر چند از گذشته تاکنون تحولی عینی در پیدایش رشتههای علمی دانشگاهها و مراکز آموزش عالی شهرستانها مشاهده میکنیم اما به نظر میرسد برخی رشتهها در علوم انسانی و فنی و مهندسی در مراکز دانشگاهی شهرها تکراری و در وضعیت کنونی کشور غیر ضرور هستند و نیازهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی شهرها را برآورده نمیسازند. از طرف دیگر خروجی برخی رشتههای دانشگاهی اساساً در مناطق حرفی برای گفتن ندارد و یا برخی از رشتهها غیرکاربردیاند و نیازی را برآورده نمیسازند.
انتهای پیام
نظرات