این عبارات گویا، بلیغ و جذاب که گویی امروز از دهان فیلسوف و سیاستمداری عارف و وارسته برای حکمرانی و سیاستورزیِ این عصر خارج شده، کلامی است که از پسِ بیش از ۱۴۰۰ سال پیش، تصویر زیبا و آرمانی حکمرانی علوی را نشان میدهد.
انقلاب اسلامی با داعیه تشکیل حکومت اسلامی ایجاد و جمهوری اسلامی ایران با این آرمانِ متعالی متولد شد که بعد از حکومت ۴ ساله علی(ع) که تصویری کامل از حکومت اسلامی و عدالت علوی ارائه کرد، بتواند حکومتی اسلامی در تراز حکومت علوی تشکیل دهد و تا حد امکان خود را به شاخصههای جامعه اسلامی نزدیک کند، حکمرانی علوی دارای مشخصهها و ویژگیهایی است که توجه به آنها میتواند راهگشای اقشار مختلف جامعه از مردم تا مسئولین باشد؛ چنانکه مردم با توجه به آن ملاک و معیاری صحیح برای بررسی عملکرد مسئولین و گفتمان حاکم بر رفتار سیاسی آنها خواهند داشت و مسئولین هم معیار و ترازی برای سنجش خود و رفتار سیاسی خود را در آن خواهند یافت.
اکنون و در آستانه انتخاباتِ زودهنگامِ ریاستجمهوریِ چهاردهم و در شرایط خاص کشور، توجه به این شاخصها بیش از پیش ضروری است تا ملاک و معیاری برای انتخاب بهتر به دست مردم و مسئولان دهد.
حسین پوریای ولی، نهجالبلاغهپژوه و استاد حوزه در اینباره میگوید: اساسا هر حکومت و نظامی ویژگیهایی دارد که تعدادی از آنها موجب برتری و امتیاز آن حکومت از دیگر نظامها و حکومتها میشود، که باید با شناخت آنها در مسیر بهسازی و پیشرفت حکومت قدم برداشت. با توجه به این مسئله که این خصوصیات، ریشه در اندیشههای دینی، علمی، سیاسی و اجتماعی حاکم دارد، میتوان نتیجه گرفت که حاکم هراندازه از معارف الهی، علم، اقتدار سیاسی و اجتماعی برخوردار باشد به همان میزان، ویژگیهای نظام و حکومت، نمایانتر و دارای ظهور و بروز بیشتر خواهد بود، بهطوری که به الگوی مطلوبی برای سایر نظامها به ویژه نظامهای نوپا تبدیل میشود. حضرت محمد(ص) درباره علی(ع) فرمودند: (أنـا مَـدیـنةُ العِلمِ وعَلیٌّ بابُها)؛ او جامع علوم است و انسانی کـامـل که تـمام صفات نیک در وجود مبارکش جمع است. بنابراین طبعا جامعیت ایـشـان در سـاخـتار و بافت حکومت نیز نقشآفرین است، لذا حـکـومـت آن امـام، باید از ویژگیهای مهم و برجستهای بـرخوردار باشد. ویژگیهایی که در کمتر حکومتی بتوان همه جنبههای آن را دیـد و اگر این ویژگیها در حکومتی یافت شود، یا آن حـکـومـت نـمایی از حکومت امام همام است و یا تظاهری پوچ از آن حقیقت عظیم، که بالاخره سیه روی شود آن که در او غش باشد.
خدامحوری
این محقق معتقد است: خـدامـحوری، عدالتخواهی، مردمداری، وفای به عهد و پیمان و اصلاحخواهی را میتوان از جمله ویژگیهای حکومت امـام عـلی(ع) دانست. اسـاس حـکـومـت حضرت علی(ع) بر خدامحوری بود. در گفتار، رفتار و کـردارش به خدا میاندیشید و حکومت را
وسیله میدانست نه هدف. حکومت در این قرائت نه لقمهای بلعیدنی، بلکه امانتی سنگین است، او بـا حکومت، احکام خدا را اجرا میکرد، مردم را با منبع فیض آشـنـا و بـه سـوی حق میکشاند و نور الهی را به آنها میرساند. امام(ع) بعد از بیعت مردم با او در خطبهای فرمود: (إنّی اُریـدُکم لله; من شما را برای دین خدا میخواهم). ایشان هم چنین در پـاسخ یکی از اعضای شورا که از ایشان پرسید آیا تو به آن چه کـه قرآن و سنت رسول الله و سنت شیخین است، عمل میکنی؟ فرمود: من به قرآن و سنت حضرت رسول(ص) و اجتهاد خود عمل میکنم. حضرت رضـایـت کـسی را بر رضایت خدا مقدم نمیداشت. وی این شیوه و الـگو را از حکومت حضرت رسول اقتباس کرده بود، زیرا آن حضرت هم تنها حکم خدا را اجرا میکرد، حکومت آن حضرت بر محور دین بود نه مردمسالاری، اگر خواست مردم مـطـابـق با اسلام بود، میپذیرفت ولی اگر با اسلام در تضاد بود، هـرگـز به آن عمل نمیکرد. پس حکومت اسلامی در این معنا نمیتواند مردمسالار بـاشد. فریاد مردمسالاری که امروزه گوش فلک را کر کـرده به معنای آن است که آن چه مردم میخواهند، بهصورت قانون درآیـد، حـال چـه ایـن خـواسـت با اسلام در تضاد باشد و چه مـغـایرت نداشته باشد، در هر صورت باید به آن عمل شود. این نوع نـظـام در غـرب وجود دارد. اما در نظام اسلامی، مردم که خود رکن اسـاسـی نـظام را تشکیل میدهند و از جایگاه والایی برخوردارند، بـر مـحـور دیـن میگردند و به بایدها و نبایدها توجه دارند، مـعیار آنان احکام الله است و خواست آنان این است که قوانین با شـریعت مطابقت داشته باشد و یا درتعارض و تضاد نباشد تا حکومت را به سوی رشد و تعالی راهنما شود.
عدالتخواهی
این استاد حوزه میگوید: از جمله ویژگیهای بارز حکومت امام علی(ع)، عدالت خواهی او است، کـه زبـان زد عـام و خاص است و همگان _ حتی مخالفین او ـ به آن اعـتـراف دارنـد. امـام در اجـرای عدالت هرگز مصلحتاندیشی نمیکرد، از این رو بسیاری که از تمایل به عدل دم میزدند، عدالتخواهی امام را تاب نیاوردند، کوس اسـتـقلال زدند و به چالش کشیده شدند یا دست به شمشیر
بردند و در کوی و برزن دست به مخالفت زدند. اما امام علی(ع) میفرماید: (به خدا سوگند، که داد ستمدیده را از آن که بر او ستم کرده بستانم). ابـن عـباس می گوید: روزی وارد خیمه امام در ذی غار شدم و دیدم امـام(ع) مشغول پینه کردن کفش کهنهاش است. امام از من سوال کـرد: ابن عباس قیمت این کفش کهنه چه قدر است؟ پاسخ دادم: هیچ. امـام فـرمـود: ارزش همین کفش کهنه در نظر من از حکومت و امارت بـر شـمـا بـیـشتر است، مگر آن که به وسیله آن عدالتی را اجرا کـنـم، حقی را به ذیحقی برسانم، یا باطلی را از میان بردارم. عدالت، روح حکومت است و نبود آن موجب انحطاط نظام و گسست ارکان حـکـومـت خواهد شد.
شهید مطهری در این خصوص میگوید: (از نظر امام عـلـی(ع) آن اصـلی که میتواند تعادل اجتماعی را حفظ کند، همه را راضـی نگه دارد، به پیکر اجتماع سلامت و به روح اجتماع آرامش بدهد، عدالت است.حضرت عـلی(ع) میفرماید: (فَإنَّ فِی العدل سِعَة; در عدالت گنجایش خاصی است که همگان در آن میگنجند.)
مردمداری
این استاد حوزه با اشاره به جایگاه مردم در حکومت امام علی(ع) گفت: حکومت حضرت با مردم رفتاری نیک داشت. ایشان هرگز طاقت شـنیدن اخبار ناگوار بدرفتاری با مردم را نداشت، زیرا معتقد بـود هـمـانطور که حکومت بر مردم حقی دارد، مردم نیز برحکومت حـق دارنـد. وقـتی خبر برخورد نادرست استانداران و یا فرمانداران بـا مـردم را مـیشـنید، سخت خشمگین میشد و با آنان تند بـرخـورد میکرد. حضرت در حکم انتصاب مالک به استانداری مصر چنین فرمود: (...واشعرقلبک الرحمة للرعیة والمحبة لـهـم والـلطف بهم ولاتکوننّ علیهم سَبُعا ضاریا تغتنم أکلهم فإنّهم صـنـفـان: إما أخ لک فی الدین أو نظیر لک فی الخلق; مهربانی، خـوش رفـتـاری و نیکویی با رعیت را در دل خود جای ده، مبادا به آنـان چـون جـانـور درنده باشی، خوردنشان را غنیمت بدانی، زیرا آنـان دو دستهاند: یا برادر دینی تو هستند یا در آفرینش مانند تو هستند.) در حکومت امام علی(ع) آزادی و امنیت برای همگان وجود داشت، هیچکس حـق تـعرض به دیگری را نداشت، اما حق انتقاد برای همه محفوظ بـود. بـا وجـود این به هیچ فرد یا حزبی اجازه توطئه و براندازی عـمـلی را نمیداد و به هنگامی که خوارج جنگ را آغاز کردند چشم فتنه را از کاسه بیرون کشید.
وفای به عهد و پیمان
پوریای ولی معتقد است: تـمام ادیان آسمانی و همه انبیا، اوصیا، ائمه، مصلحان و عالمان دیـن بر پایبندی به عهد و پیمان تاکید کردهاند، قرآن کریم در آیه ۸ سوره مبارکه مؤمنون، یکی از صفات مؤمنین را وفای بـه عـهـد و پـیـمان میداند و میفرماید: (والذین هم لأماناتهم و عهدهم راعون) امـام علی(ع) ضمن نامهای به مالک اشتر بر وفای به عهد و پیمان تـاکـید فرمود و سفادش کرد که این امر را از ویژگیهای حکومت خود قرار داد، هـمـواره به کارگزاران بر وفای به عهد سفارش ویژه میکرد و حتی بـر وفای به عهد و پیمان در برابر دشمن نیز تاکید بسیاری داشت: اگـر بـیـن خـود و دشمنت پیمان بستی یا عهد کردی که به او پناه دهـی، جـامـه وفـا را بر عهد خود بپوشان و تعهدات خود را محترم بشمار. وفـای بـه عـهـد و پـیمان، موجب تحکیم روابط سیاسی و اجتماعی، اتـحاد مسئولین شده و در سالمسازی فضای سیاسی و اجتماعی جـامـعـه نقش زیادی ایفا میکند; همانطور که عهدشکنی و مخالفت بـا پیمان، موجب جو بدبینی و بیاعتمادی و پیدایش نفاق و تفرقه خـواهـد شد، که در نتیجه، تزلزل حکومت و از هم گسیختگی نظام را به دنبال خواهد داشت. امام علی(ع) در فرمانی به مالک اشتر میفرماید: (پس در آن چه به عهده گرفتهای خیانت مکن و پیمانی را که بستهای مشکن.)
اصلاح و تغییر
از جـمـلـه ویژگیهای حکومت امام علی(علیه السلام)، اصلاحخواهی و تغییر روالهای غلط مرسوم شده در جامعه است. ایشان هـنگامی به حکومت رسید که جامعه از مسیر اصلی فاصله گرفته و از تـوحـیـد دور شـده بود، دورانی که احادیث جدیدی به زبان پیامبر وارد دیـن شـده، احکام اسلام ناب محمدی کمتر بیان میشد و تنها بـه بعضی از احکام عمل میشد، بنابراین هر روز از مرکز دور میشدند تا کار به جایی کشید که اعیان و اشراف و باندهای ثروتمـنـد در راس حـکومت قرار گرفته، ارزشهای اسلامی پایمال شده، بـسـیـاری از تـبعیدشدگان زمان پیامبر برگشته و به حکومت رسیدند؛ امام(ع)در چنین دورانی به حکومت رسید و چارهای جـز اصـلاح نـظام نداشت. افرادی مانند طلحه و زبیر با او مخالفت میکنند، اما امام(ع) مصمم است تا حکومت را اصلاح کند. به همین دلیل استانداران را تغییر داد، بسیاری از کارگزاران قریش، بکر، ثـقـیـف کـه از طبقه اشراف بودند، به زیر آمدند و طائفه همدان، حـمـیـرو حـمراء بهعنوان مسئولین نظام حکومتی امام انتخاب شـدند. امام(ع) هم چنین در صدد برآمد تا پولهایی را که از بیتالمال در زمان عثمان به افراد بذل و بخشش شده بود، پس بگیرد، از این رو بعد از بیعت مردم با او بر منبر رفت و در این خصوص فـرمـود: (والـلـه لـو وجـدته قد تزوج به النساء وملک به الإماء لـرددتـه فـإنّ فـی الـعـدل سعة ومن ضاق علیه العدل فالجورعلیه أضـیـق; به خدا قسم، اگر از بخشهای عثمان چیزی پیدا کنم که به وسیله آن زنها ازدواج کردهاند و کنیزانی خریداری شدهاند، الـبته آنها را میگیرم و به صاحبانش بازمیگردانم، چون که عـدالـت برای مردم عرصهای وسیع است و هرکس از عدل بگذرد، دل تنگ میشود و ظلم و جور او را دل تنگتر میکند.) مـورخان مینویسند: امام علی(علیه السلام) تمام اراضی و اموالی را که پیش از او از بـیـت المال به اشراف داده شده بود، پس گرفت. امام(ع) ایـن اصـلاحـات را ضـروری مـیدانـسـت، زیـرا آن را موجب قوام و استواری حکومت نوپای اسلام میدانست.
خطبه ۲۱۶ نهجالبلاغه که در صفین ایراد شد دارای نکاتی اساسی در اینباره است: «حق در مرحله بیان، از هرچیز وسیعتر است و همه از آن دفاع میکنند، ولی در مرحله عمل از هر چیز سختتر و پیچیدهتر است.»؛ «از میان حقوقی که خداوند واجب ساخته، بزرگترین آنها حق والی و زمامدار بر رعیت و حق رعیت بر والی است.»؛ «رعیت هرگز اصلاح نمیشود مگر با اصلاح زمامداران و زمامداران اصلاح نمیگردند جز از طریق قرار گرفتن رعیت، در مسیر صحیح و مستقیم.»؛ «هرگاه رعیت، حق والی را ادا کند و والی حق رعیت را بپردازد، حق در میان آنها قوی و نیرومند خواهد شد، مسیرهای دین، خالی از انحراف میگردد، نشانههای عدالت استوار میشود و سنّتها در مجرای صحیح خویش به کار میافتد و به این ترتیب زمان رو به صلاح میرود و مردم به بقای دولت امیدوار و دشمنان مأیوس خواهند شد.»
«اگر رعیت بر والی خویش بشورد و چیره گردد، یا والی به رعایا اجحاف کند، در آن زمان اختلاف کلمه پیدا میشود، نشانههای ظلم و ستم آشکار میگردد، فریبکاری و بدعت در دین فزونی مییابد وجادّههای روشن سنّتها و آداب دینی متروک خواهد شد.»
انتهای پیام
نظرات