مازندران به علت شرایط جغرافیایی نسبت به سایر نقاط ایران منطقه پرباران محسوب میشود اما گاهی دچار کم آبی و خشکسالی شده که برای رفع این مشکل در سالیان دور مازندرانیها مراسم باران خواهی در این دیار برگزار میکردند.
برای بررسی این سنت دیرینه اقوام گذشته مازندارن به سراغ جهانگیر نصر اشرفی، یکی از پژوهشگران میدانی ایران در زمینه قومشناسی و موسیقی اقوام که ۱۱۴ اثر منتشر شده مکتوب، صوتی و تصویری دارد رفتیم، وی اهل مازندران است و دانشنامه طبرستان اثر ماندگار اوست. وی همچنین دبیر و مدیر چندین کنگره و جشنواره موسیقی، نمایش ملی و بینالمللی است.
این پژوهشگر در گفتوگو با ایسنا با اشاره به اینکه این مراسم بیشتر از سوی جوانان به صورت جمعی به همراه کاربرد نمادهای گوناگونی از نیروهای فرازمینی اجرا میشد، اظهار کرد: بخش پایانی مراسم که دعا و نیایش در مکانهای مقدس بود توسط بزرگسالان انجام میگرفت.
نصر اشرفی افزود: در دوره باستان جشنهای آبانگان یعنی نیایش فرشته آب از سوی زنان در کنار دریا یا رودخانه در روز ۱۰ آبان ماه برگزار می شد؛ آبریزان به معنای آبپاشی در روز ۱۳ بهمن ماه، تیرگان یعنی یادبود فرشته باران در روز ۱۳ تیرماه برای بزرگداشت فرشته آب و طلب باران در ایران است.
وی یادآور شد: ایرانیان با پذیرش دین اسلام به آداب و رسوم خود رنگ مذهبی دادند و از آن پس به جای خواندن سرودی از پیشینیان برای درخواست باران، آیات قرآنی را خواندند و به ائمه اطهار متوسل شدند و به جای آتشکدهها در مساجد و تکایا گردهم آمدند.
این استاد هنر یادآور شد: پاسداشت جشنها و آیینهای مرتبط با آب و باران برای اهالی طبرستان که پیوسته در طول تاریخ به مرور با خاطرات اساطیری و یادمانهای ایرانی خو گرفتهاند جزئی جدانشدنی از فرهنگ شده است.
وی تصریح کرد: خشکسالیهای ادواری که برخی تاریخ نویسان این منطقه به آن اشاره کردهاند نیز سبب شد تا برای رهایی از آن مراسم و تشریفات آیینی گوناگون پدید آید لذا علاوه بر مراسم شیلان و شیلانکشی و توسل به خداوند و اتکا به اعتقادات دینی و مذهبی قربانیها، آیینها، مراسم و نمادهای گوناگون به وجود آمد.
اسامی مختلف رسوم باران خواهی
نصر اشرفی گفت: برپایی مراسم شیلانکشی (مراسمی برای باران خواهی در مازندران است) چه بهعنوان بخشی از یک آیین و چه مراسمی مستقل از باورهای راسخ مردم، در برآورده کردن تمنای آفتاب یا باران و از سنتهای رایج در مراسم باران خواهی بوده است.
ین پژوهشگر گفت: خلق عروسکهایی همچون چمچمه خاتون، درست کردن انواع مترسک، دفن کردن استخوان سر اسب در آب چشمه یا گل و لای نهرها و در مواردی بیرون آوردن از آب چشمه یا نهر و آلودن آن به پیشاب فرزند ارشد خانواده، امید بستن به صدای قورباغه، گروگان گرفتن عمامه سادات و ملاهای آبادی، پاشیدن آب بر سر و روی سادات یا انداختن آنان در آب چشمه یا نهر و زنان بیوه را به عقد آب درآوردن تنها گوشهای از باورها، مراسم و نمادهای باوری در آیینهای بارانخواهی این سرزمین است.
این محقق همچنین افزود: در مازندران آدابی چون خیس کردن جلد قرآن، منبرکشی طلب باران با توسل به مقدسات، نمازباران خواندن، خیس کردن منبر، دفن برنج قربانی و درخواست باران، پاشیدن آب بر روی سادات، انداختن افراد مقدس در آب، آپاش آپاش، قربانی کردن، آتش زدن استخوان حیوان، نذر چهل دانه گندم، خدای باران و کلاه بر زمین زدن سادات حاکی از آمیختگی اعتقادات و باورهای پیشاتاریخی و تاثیرپذیری از همه ادیان مذاهب و نحلههای فکری و فلسفی است که در ساخت مراسم و آیین های ثبت شدهاند.
نصراشرفی خاطرنشان کرد: تعدادی از این آیینها مانند دعا و نیایش دست جمعی در مکانهای مقدس اجرا میشد. البته بسیاری از این آیین و مراسم با موضوع باران خواهی از سال ۱۳۴۲ شمسی رفته رفته منسوخ شده و رو به فراموشی رفنه است.
یاالله، یاقرآن، امشب بباره باران
در این ارتباط ثریا میرکاظمیفرد، مادر ۷۹ ساله بابلی در گفت وگو با ایسنا از سنت باران خواهی یکی از روستاهای بابل میگوید که چندسالی است به فراموشی سپرده شده است.
وی افزود:در گذشته روستاهای بابل رودخانههای پرآب و زلال و جنگلهای کوچک و بزرگ با درختان سربه فلک کشیده جلوه خاصی میداد. در آن شرایط نیز گاهی با کمبود بارش و خشکسالی مواجه میشدیم در حالیکه محصولات ما نیاز به آبیاری داشتند.
میرکاظمی فرد یادآور شد: سنتهای باران خواهی با درخواست بارش از زمان اجدادمان سینه به سینه به ما رسیده بود و چون باور قلبی به این سنتها داشتیم حتماً برای ما اتفاق میافتاد.
وی ادامه داد: یکی از سنتهای بارانخواهی در منطقه ما شستن پارچه سبز بود که معمولاً قرآن مجید را بعد تلاوت در آن قرار می دادند، زنان روستا همزمان اقدام به شستن این جا قرآنی سبز کرده و فردای آن روز شاهد بارش باران بودیم.
میرکاظمی فرد افزود: یکی دیگر از سنت های مهمی که در زمان ما رسم بود این گونه بود که یکی از پیرزنان روستا که بزرگ روستا و مورد احترام مردم بودند در هنگام خشکسالی کودکان روستا را جمع می کردند و در یک مسیر خاص از مسجد یا تکایا به سمت امزاده محل پشت سر این مادر حرکت کرده و با صدای بلند می گفتند، «یا الله یا قرآن امشب بباره باران» که وقتی به امامزاده میرسیدند باهم داخل امامزاده شده و این مادر از امامزاده میخواست به احترام دل پاک کودکان باران الهی نازل شود که حتما نازل میشد.
وی یادآور شد: امروزه از این سنت زیبا هیچ خبری نیست و اگر هفتهها باران نبارد گویا مردم هیچ واکنشی نشان نمیدهند.
انتهای پیام
نظرات