مریم اسماعیلی در گفتوگو با ایسنا به مناسبت شهادت امام محمدباقر(ع)، اظهار کرد: بعد از اینکه رسالت پیامبر(ص) انجام شد و بعد از وفات ایشان امیرالمؤمنین علی(ع) عهدهدار هدایت جامعه شدند یک اصول و چهارچوب برای نظام فکری مسلمانان در شهر مدینه اتفاق افتاد و این شهر تبدیل به جایگاهی برای پرورش افکار مسلمانان شد.
این کارشناس تخصصی امامت ادامه داد: حوزه شهر مدینه با شروع دوره امامت امیر المؤمنین علی(ع) در سال ۱۱ قمری آغاز شد و تا مهاجرت امام علیالنقی(ع) این شهر به عنوان مرکز پرورش تفکر اسلامی قرار داشت و لذا نزدیک به دو قرن و نیم مدینه مرکز فکری بود.
وی افزود: یکی از امامانی که بهشدت تفکر خاص مسلمانان و به ویژه شیعیان را در مدینه بازگو کردند و مناظرههای بسیاری در این شهر داشتند امام محمدباقر(ع) بودند؛ زیرا به دلیل فروکش کردن تنشهای سیاسی امکان تعلیم، تدریس و شاگردآموزی برای امام مهیا شد و این بهترین فرصت برای عرضه تفکرات شیعه بر سایر افکار در جهان اسلام بود.
اسماعیلی یادآور شد: از زمان امیرالمؤمنین(ع) تا زمان امام سجاد(ع) حوزه مدینه در برههی خاص تاریخی قرار داشت و عملاً امکان استفاده از کرسی رسمی تعلیم و تدریس برای ائمه(ع) وجود نداشت؛ اما از زمان امام محمدباقر(ع) تا زمان امام علیالنقی(ع) حوزه مدینه تحول خاصی داشت، امام محمدباقر(ع) از این فرصت استفاده کردند و به پرورش شاگردان بزرگی پرداختند و با سایر اندیشههای جهان اسلام مناظره و گفتوگو میکردند.
این کارشناس مذهبی با بیان اینکه ائمه(ع) در هر دوره به تناسب شرایط زمانی تلاش میکردند مبانی دینی را در اختیار مردم قرار دهند، گفت: نقل شده که شخصی از امام باقر(ع) درمورد زمان و مکان خداوند سؤال میکند، حضرت میفرمایند: کی بوده که خدا وجود نداشته، تا من خبرت دهم که از کجا بوده است؟ منزه است کسی که همیشه بوده است و خواهد بود؛ در حالی که یکتا، بی نیاز و بدون شریک و فرزند است.»
وی ادامه داد: در روایت دیگری آمده است، مردی از خوارج به امام باقر(ع) گفت: چه چیز را میپرستی؟ امام فرمود: خداوند متعال را میپرستم. مرد پرسید: آیا او را دیدهای؟ امام فرمود: چشمها با مشاهده حسّی او را ندیدهاند، ولی قلبها به حقیقت ایمان خدا را یافتهاند، خدا را به وسیله مقایسه نمیتوان شناخت و با حواس نمیتوان درک کرد و شباهتی با آدمیان ندارد. خداوند به وسیله نشانهها و آیاتش توصیف شده و به آنها شناسایی میشود، در حکم و داوریش هرگز ستم نمیکند، این همان خدایی است که جز او معبودی نیست.
این کارشناس مذهبی تصریح کرد: یکی از نکات قابل توجه در سیره علمی امام باقر(ع) این است که حضرت مردم را از مواجهه با فرقههایی که دارای اندیشههایی بودند که انسان را از مسیر درست دور میکردند، پرهیز میدادند.
وی ادامه داد: از امام باقر(ع) نقل شده که از پنج دسته دوری کنید مرجئه، خوارج، قدریه شامی و ناصبی. این سوال مطرح میشود اگر باطل را نشناسیم چطور میتوانیم حق از باطل تشخیص دهیم؛ باید گفت این امر جهاد تبیین در اندیشه حضرت است، لذا به این معنا است که شناخت و مقابله با فرقههای باطل تنها بر عهده کسانی است که کاملا به حقیقت و مبانی اسلام مسلط هستند.
اسماعیلی افزود: زمانی که به جوانان توصیه میکنیم به سمت فرقهها و شخصیتهای باطل نروید این مسئله را مطرح میکنند که خودشان میخواهند به شناخت برسند این امر اگر چه در ظاهر سخن درستی است اما در باطن نه؛ زیرا زمانی که فرد مسلط به اصل صحیح نشده است نمیتواند اشتباه و انحراف را تشخیص بدهد.
وی اضافه کرد: یکی از فعالیتهای امام باقر(ع) در راستای جهاد تبیین، تربیت شاگردانی بود که بتوانند مبانی دین اسلام را به مردم منتقل کنند. اَبانِ بن تَغْلِب از شاگردانی است که حلقههای درس امام باقر(ع) را درک کرد و حضرت در مورد او میفرماید: «در مسجد بنشین و برای مردم فتوا بده؛ زیرا دوست دارم در میان شیعیانم مثل تو را ببینم».
این کارشناس مذهبی یادآور شد: امام باقر(ع) شاگردان بزرگی تربیت کردند که بتوانند در اندیشههای سایر افراد تاثیرگذار باشند؛ جابر بن یزید جُعْفی از دیگر شاگردان امام باقر(ع) از مقام و منزلت والایی برخوردار بودند و حتی علما اهل تسنن هم این شخصیت را تحسین کردند.
انتهای پیام
نظرات