به گزارش ایسنا، عبدالباسط انصاری در یادداشتی با این مقدمه در شهروند نوشت: در پی صدور این قطعنامه، حماس و جهاد اسلامی به استقبال از آن پرداختند و خواستار اجرایی شدنش شدند. اسامه حمدان، از رهبران ارشد حماس، در اینباره گفته است: «این قطعنامه دارای نکاتی است که ما آنها را قبول نداریم، اما اساس آن مثبت است...آنتونی بلینکن، وزیر خارجه آمریکا، یکی از موانع رسیدن به توافق است، چرا که او تنها مطابق خواست اسرائیل عمل میکند و اشکال در اینجا موضعگیری آمریکاست.» جنبش جهاد اسلامی نیز در بیانیه خود خواستار ضمانت اجرا برای تحقق مفاد قطعنامه مبنی بر پایان جنگ شده و عنوان کرده است: «تغییر در موضع آمریکا پس از استفاده مکرر از وتو و مخالفت با پایان تجاوز به نوار غزه، نتیجه مقاومت و فداکاریهای ملت فلسطین و حماسههای مقاومت در میدان نبرد است. قطعنامه شورای امنیت یک اقدام دیرهنگام است و نیاز به ضمانت، توضیحات بیشتر و رفع ابهامات دارد. آمریکا شریک جنایتهای رژیم اشغالگر است و باید به حمایت خود از آن پایان دهد.»
فارغ از اینکه این قطعنامه نیز ضمانت اجرایی ندارد، برخی معتقدند چه وتو کردن و چه موافقتهای آمریکا با قطعنامههای شورای امنیت، در چارچوب زمان خریدن برای رژیم صهیونیستی و نتانیاهو است و قرار نیست تحت هیچ شرایطی، فشار واقعی برای توقف جنگ از سوی آمریکاییها به اسرائیل وارد شود.
مطابق قانون، اگر ٩عضو یا بیشتر از ٩عضو در شورای امنیت به قطعنامهای رأی مثبت دهند، آن قطعنامه لازم الاجرا است، اما ضمانتی برای عمل کردن کشور مورد خطاب[در اینجا رژیم جعلی صهیونیستی] به اینگونه قطعنامهها وجود ندارد. تنها ابزار شورای امنیت برای وادار کردن طرف مورد خطاب در قطعنامه به انجام آن، توسل به زور، ذیل بند هفت منشور ملل متحد است که به اقدامات نظامی و یا تحریم و مواردی از این دست برای تحت فشار قراردادن یک دولت برای عمل کردن به قطعنامه شورای امنیت اشاره دارد که در این مورد بعید است آمریکا یا دیگر اعضای شورای امنیت قصد داشته باشند از طریق توسل به زور و اقدامات نظامی، مانع رژیم صهیونیستی شوند.
خبرگزاری ایسنا در مطلبی در این رابطه آورده است: «مشخص است که شورای امنیت براساس بندهای ۶ و ٧منشور سازمان ملل متحد، اختیار صدور اشکال مختلف قطعنامه را دارد. با بازگشت به قطعنامههای شماره ۲۷۱۲، ۲۷۲۰ و ۲۷۲۸ شورای امنیت(سه قطعنامه پیشین درباره جنگ غزه)، متوجه میشویم که این قطعنامهها کاملا از اشاره به فصل هفتم (استفاده از اقدامات نظامی یا غیرنظامی مانند محاصره و تحریمهای اقتصادی برای اهداف اجرای آن) خالی است و بنابراین این یک شاخص مهم است که براساس ماده ۶ صادر شده است (از طرفهای درگیر برای حل و فصل مناقشه از طریق مذاکره، داوری، متوسل شدن به آژانسها و سازمانهای منطقهای یا هر وسیله صلحآمیز دیگری برای کمک به حل و فصل اختلافات درخواست میشود.). قطعنامه جدید شماره ۲۷۳۵ شورای امنیت در کنار قطعنامههای قبلی مربوط به فلسطین قرار میگیرد و درصورت نبود سازوکار اجباری برای اجرای آن مثل بند هفت، صرفا «جوهر روی کاغذ» باقی میماند و مذاکرات نامشخص در مورد آن مانند «ماهی در دریا» خواهد بود.»
بر این اساس، هیچ اقدام جدی و حرکت عملیای برای توقف جنایات اسرائیل در دستور کار نیست و تنها چیزی که میتواند مانع نتانیاهو شود و جنگ را پایان دهد، فشارهای داخلی و اختلافات سران اسرائیل و مسئله اسرا است. نتانیاهو با حمایت آمریکا و پرهیز جهان از اقدام عملی روزبهروز در جنایت جریتر میشود. مسئله دیگری که میتواند در اتمام جنگ مؤثر باشد احتمال حماقت اسرائیل در آغاز کردن یک جنگ تمامعیار با حزبالله لبنان است که یقینا توان نظامی اسرائیل را بهشدت فرسایش داده، تعداد آوارگان صهیونیست را شدیدا افزایش میدهد و نتانیاهو را زمینگیر میکند.
بیاثر بودن آرای لاهه یا قطعنامههای شورای امنیت در مورد جنگ غزه بار دیگر ثابت کرد سیستم حقوق بینالملل در تحقق عدل و دفاع از مظلوم نهتنها ناتوان و فشل است، بلکه این قواعد و ساختار بازیچه غرب و آمریکا نیز هست. یک روز آمریکا برای منافعش در شورای امنیت نسخه حمله به افغانستان و عراق را میپیچد و روز دیگر در برابر فجیعترین جنایات اسرائیل به صدور قطعنامههای صوری و نمایشی اکتفا میکند.
انتهای پیام
نظرات