به گزارش ایسنا، رسانههای اجتماعی بهعنوان ابزاری قدرتمند برای ارتباطات سیاسی ظاهر شدهاند که به نامزدها و احزاب امکان میدهد تا مستقیماً با رایدهندگان درگیر شوند، پیامهای خود را منتشر و حمایت جلب کنند. پلتفرمهایی مانند فیسبوک، توییتر، اینستاگرام و واتساپ به اجزای ضروری کمپینهای سیاسی تبدیل شدهاند و به سیاستمداران اجازه میدهند بیدرنگ به میلیونها رایدهنده دسترسی پیدا کنند.
یکی از جنبههای قابل توجه انتخاباتهای ۲۰۲۴ استفاده بیسابقه از تجزیه و تحلیل رسانههای اجتماعی و تبلیغات هدفمند است. الگوریتمهای مبتنی بر هوش مصنوعی، حجم وسیعی از دادههای کاربر را تجزیه و تحلیل میکنند تا با پیامهای سیاسی مناسب، جمعیتشناسی خاصی را هدف قرار دهند. این رویکرد شخصیشده به احزاب اجازه میدهد تا پیامهایی را ایجاد کنند که با بخشهای مختلف رأیدهندگان تعامل میکند و در نتیجه تأثیر کمپینهای خود را به حداکثر میرسانند.
انتشار محتوای سیاسی در رسانههای اجتماعی بهعلاوه منجر به ظهور اتاقهای پژواک آنلاین شده است، جایی که کاربران عمدتاً در معرض دیدگاههایی قرار میگیرند که با نگاه خودشان همسو است. این پدیده پیامدهایی برای دوقطبی شدن سیاسی دارد، زیرا باورهای موجود افراد را تقویت میکند و قرار گرفتن آنها در معرض دیدگاههای مختلف را کاهش میدهد. در زمینه انتخابات نیز، اتاقهای پژواک در رسانههای اجتماعی میتوانند لفاظیهای حزبی را تقویت و به ایجاد شکافهای ایدئولوژیک کمک کنند.
به نوشته هندوستان تایمز، هوش مصنوعی شیوه اجرای کمپینهای سیاسی را متحول کرده که ابزارهای پیچیدهای را برای تجزیه و تحلیل دادهها، مدلسازی پیشبینی و حتی تولید محتوا ارائه میدهد. الگوریتمهای هوش مصنوعی میتوانند مجموعه دادههای وسیع را برای شناسایی اولویتهای رأیدهندگان، پیشبینی نتایج انتخابات و بهینهسازی استراتژیهای مبارزات انتخاباتی به سرعت پردازش کنند.
یکی از مهمترین کاربردهای هوش مصنوعی در انتخاباتهای ۲۰۲۴، استفاده از تجزیه و تحلیل پیشبینی کننده برای هدف قرار دادن آرای تعیین کننده است. الگوریتمهای هوش مصنوعی با تجزیه و تحلیل دادههای مرتبط با جمعیت شناختی، اجتماعی-اقتصادی و رفتاری، میتوانند افرادی را شناسایی کنند که هنوز تصمیم خود را نگرفته یا مستعد متقاعد شدن هستند. از اینرو، احزاب سیاسی میتوانند پیامرسانی و تلاشهای خود را برای جلب نظر این طیف رایدهندگان محوری تنظیم کنند و به طور بالقوه بر نتیجه انتخابات تأثیر بگذارند.
در این میان، چتباتهای مبتنی بر هوش مصنوعی بهعنوان اجزای جداییناپذیر کارزار انتخاباتی دیجیتال، ارائه کمک بلادرنگ به رایدهندگان، انتشار اطلاعات در مورد نامزدها و سیاستهای آنها و حتی درگیر شدن در تبلیغات انتخاباتی گفتوگو محور ظهور کردهاند. این عوامل مبتنی بر هوش مصنوعی راهحلهای قابل ارتقایی را برای دسترسی به رایدهندگان ارائه میدهند و احزاب را قادر میسازند تا در مقیاس وسیع با رایدهندگان درگیر شوند و در عین حال نیازهای خود به منابع انسانی را به حداقل برسانند.
اما گسترش هوش مصنوعی در مبارزات سیاسی، نگرانیهای اخلاقی را در مورد حفظ حریم خصوصی دادهها، سوگیری الگوریتمی و دستکاری افکار عمومی ایجاد میکند. برای مثال، استفاده از فناوری دیپفیک (جعل عمیق) مبتنی بر هوش مصنوعی، یکپارچگی فرآیند انتخابات را تهدید میکند، زیرا نامزدها ممکن است با فیلمهای ساختگی یا صداهای ضبط شده که برای فریب رایدهندگان طراحی شدهاند، هدف قرار بگیرند. به همین دلیل، یک سری چارچوبهای نظارتی و دستورالعملهای اخلاقی لازم است تا اطمینان حاصل شود که هوش مصنوعی بهطور مسئولانه و شفاف در زمینه انتخابات به کار گرفته میشود.
اینترنت با روایات و تبلیغات نادرست که به سرعت در پلتفرمهای رسانههای اجتماعی، اپلیکیشنهای پیامرسان و تجمعات آنلاین پخش میشود به بستری برای تولید و انتشار اطلاعات نادرست تبدیل شده است. در سال، ۲۰۲۴ بازیگران سیاسی در آستانه انتخابات از اطلاعات نادرست برای تضعیف مخالفان، دستکاری افکار عمومی و ایجاد اختلاف بین رأیدهندگان استفاده کردهاند.
هندوستان تایمز ادامه داد: یکی از نگرانکنندهترین جلوههای این اطلاعات نادرست، تکثیر ویدیوهای دیپفیک است که از الگوریتمهای هوش مصنوعی برای دستکاری فیلمهای صوتی و تصویری برای ایجاد محتوای به ظاهر واقعی اما ساختگی استفاده میکند. دیپ فیک با به تصویر کشیدن نامزدها در موقعیتهای سازشآمیز یا جنایتآمیز، این پتانسیل را دارد که رایدهندگان را فریب دهد و در نتیجه اعتبار آنها را تضعیف و شهرت آنها را خدشهدار کند.
مبارزه با اطلاعات نادرست مستلزم رویکردی چند جانبه، شامل راهحلهای فناوری، ابتکارات سواد رسانهای و اقدامات نظارتی است. ابزارهای راستیآزمایی مبتنی بر هوش مصنوعی میتوانند به شناسایی و علامتگذاری اطلاعات نادرست کمک کنند، در عین حال کمپینهای آموزشی میتوانند شهروندان را برای ارزیابی انتقادی محتوای آنلاین توانمند کنند. علاوهبراین، شرکتهای صاحب رسانههای اجتماعی باید اقدامات پیشگیرانهای را برای جلوگیری از انتشار اطلاعات نادرست در پلتفرمهای خود، از جمله اجرای سختگیرانهتر استانداردهای جامعه و سیاستهای شفاف نظارت بر محتوا به کار گیرند.
در میان گسترش تبلیغات و اطلاعات نادرست مبتنی بر هوش مصنوعی، فعالیت دیجیتال به عنوان یک نیروی قدرتمند برای بسیج سیاسی و مشارکت مدنی ظاهر شده است. جنبشهای مردمی و جوامع آنلاین از پلتفرمهای رسانههای اجتماعی برای تقویت صداهای به حاشیه راندهشده، حمایت از تغییرات اجتماعی و پاسخگو کردن رهبران سیاسی استفاده کردهاند. پلتفرمهایی مانند توییتر و اینستاگرام بهعنوان کاتالیزور برای جنبشهای اجتماعی عمل میکنند و فعالان را قادر میسازند تا اعتراضات را سازماندهی، اقدامات جمعی را هماهنگ کنند و آگاهی را در مورد مسائل مهم اجتماعی-سیاسی افزایش دهند.
مضاف بر این، پلتفرمهای آنلاین مشارکت سیاسی را دموکراتیک کرده و راههایی را برای شهروندان عادی فراهم میکنند تا مستقیماً با نمایندگان منتخب تعامل، نگرانیهایشان را بیان و در بحثهای سیاسی شرکت کنند.
در مجموع میتوان گفت انتخابات کشورها در سال ۲۰۲۴ نشاندهنده همگرایی مبارزات سیاسی سنتی و فناوری پیشرفته است که هوش مصنوعی، رسانههای اجتماعی و اینترنت نقشهای محوری در شکلدهی به پویاییهای رقابتهای انتخاباتی ایفا میکنند. در حالیکه این ابزارهای دیجیتال فرصتهای بیسابقهای را برای مشارکت سیاسی و اطلاعرسانی فراهم میکنند، چالشهای مهمی را از نظر یکپارچگی انتخاباتی، حقوق حریم خصوصی و گسترش اطلاعات نادرست ایجاد میکنند.
در شرایطی که بشر در تلاقی پیچیده فناوری و دموکراسی حرکت میکند، ایجاد تعادل بین این نوآوری و مسئولیت ضروری است تا اطمینان حاصل شود که پیشرفتهای دیجیتال به جای تضعیف فرآیند دموکراتیک، بهبود دهنده هستند. با استفاده از پتانسیل تحول آفرین هوش مصنوعی، رسانههای اجتماعی و اینترنت برای منافع جمعی میتوان دموکراسی فراگیر، مشارکتی و انعطاف پذیرتری برای نسلهای آینده ایجاد کرد.
انتهای پیام
نظرات