اکنون در آستانه رحلت بنیانگذار انقلاب و یکی از مهمترین نظریهپردازان سیاسی معاصر، اندیشه سیاسی ایشان را در گفتوگو با ابوالحسن فیاض انوش، عضو هیئت علمی گروه تاریخ دانشگاه اصفهان بررسی میکنیم.
ایسنا- مهمترین ویژگی اندیشه سیاسی_ اجتماعی امام خمینی (ره) چیست که باعث ماندگاری این تفکر و شکلگیری نظام بر اساس آن شد؟
در توجه به اندیشه امام خمینی(ره) و به ویژه اندیشه سیاسیِ ایشان، اولین چیزی که توجه را به خود جلب میکند دینبنیاد بودنِ این اندیشه است که تفکر و نهضت حضرت امام را بهعنوان حرکتی معنوی، مذهبی و دینی تلقی میکنند. این حرف در نگاه کلان کاملا صحیح است، اما دو ویژگی این اندیشه که باعث بقا، دوام و ماندگاری آن شده، عبارت است از منطق و عقلانیتی که بر این اندیشه حاکم است. به عبارت دیگر، تفکر امام از چنان صلابت و استحکام معرفتشناختی و زیربنایی برخوردار است که نه تنها میتواند پاسخگوی نیاز انسان و جامعه معاصر باشد بلکه درعرصه وسیعتر پاسخی به نیازهای بشر بحرانزده امروز در حوزههای مختلف از جمله حاکمیت سیاسی است. زمانی که از عقلانیت و منطقِ مستحکم صحبت میشود منظور آن است که نیازهای اساسیِ بشر و نگرش توحیدی و جامع به این نیازها بیان شده و به همان میزان که به فرد و نیازهای فرد توجه دارد به جامعه و اقتضائات آن هم میپردازد.
این تفکر به این معناست که در عین توجه به سیاست، به عبادت و معنویت توجه دارد و در عین توجه به دین، به دنیا هم توجه دارد و اساساً در اندیشه امام دوگانههایی همچون فرد و اجتماع، سیاست و دیانت و دین و دنیا معنا ندارد و آنچنان همزیستی و در همتنیدگی میان این ساحات وجود دارد که تفکیک آنها غیر ممکن است و بر اساس نگاه توحیدی به این ساحات پاسخگوی نیازهای بشر است. بسیاری بودهاند که برای بشر بحرانزدۀ امروز نسخههای حتی دینی و معنوی تجویز کردهاند اما چون از همین دو ویژگی منطق و عقلانیت بیبهره بودهاند، به جای حل مشکلات و نافع بودن موجب افزایش مشکلات افراد و جوامع شدهاند.
نگاه امام (ره) به بشر را نگاهی جامع میدانند و همین نگاه جامع، رمز بقا و ماندگاری اندیشه ایشان است.
ایسنا- نقش مردم در اندیشه امام چیست؟
مردم در نگاه امام خمینی، هم طریقیت دارند و هم موضوعیت؛ به این معنا که اگر قرار است کاری برای اصلاح امور اجتماعی انجام شود حتماً باید از طریق مردم و توسط آنها انجام شود؛ مغفول ماندن مردم در اصلاحات اجتماعی و سیاسی در نگاه امام بی معناست. مردم، مسیر، واسطه و فاعل رسیدن به ایدهآلهای سیاسی و اجتماعی و اصلاحات هستند، از سوی دیگر مردم در این تفکر موضوعیت دارند به این معنا که نتیجه و ثمره هرگونه اقدام و اصلاح اجتماعی باید عاید و واصل به مردم شود و مردم باید از این نتایج منتفع شوند. بسیاری، مدعیانِ حقوق مردم بودهاند که به محض رسیدن به قدرت، مردم را فراموش کردند، اما امام چه در دوران مبارزه و چه استقرار نظام هیچ گاه از این رکن رکین اندیشه خود غفلت نکردند، هر آنچه اتفاق میافتاد برای مردم بود و همه اقدامات هم توسط مردم انجام میشد.
بسیاری معتقدند بودند که مردم پیش از انقلاب به دلیل حاکمیت ترس و رعب در فضا یا عدم توان تحلیل شرایط در رخوت به سر میبرند و باید با ایجاد یک شوک مثل حرکت مسلحانه جامعه را برانگیخته کرد، اما امام خمینی با وجود اینکه میدانستند ممکن است مشی مبارزه مسالمتآمیز با رژیم طاغوت مبارزه را طولانی کند اما کاملاً بر این اصل اعتقاد داشتند که تا زمانی که مردم آگاه نشده و لزوم حرکت و تغییر را متوجه نشوند هیچ حرکت و اصلاحی به نتیجه نمیرسد و از زیربنای مستحکم برخوردار نخواهد بود. بعد از انقلاب نیز همه مشکلات کشور با کمک و نیروی مردم حل میشد چه در بعد نظامی با تشکیل بسیج مستضعفین و در حوزههای مختلف کمک به جبههها و ... بود.
ایسنا- آزادی در نگاه و اندیشه امام خمینی چگونه معنا میشود و چه جایگاهی دارد؟
زمانی که آزادی را در اندیشه امام ردیابی میکنیم، میبینیم که شاید یکی از دقیقترین تعابیر را ایشان عرضه کردهاند، جمله معروف ایشان آن است که «آزادی بالاترین ارزشهاست.» شاید برای برخی سوال برانگیز باشد، چراکه امام بیشتر در حوزههایی مثل معنویت، استکبارستیزی و ...شناخته میشوند اما این عبارت ایشان که «آزادی بالاترین ارزشهاست»، یعنی انجام هر کار اگر از اختیار و آگاهی برخوردار نباشد، آن حرکت ابتر و بینتیجه و ناکام باقی خواهد ماند بسیاری افراد سعی میکنند با شکل دادن و تحریک مردم کار را به پیش ببرند، اما نظر امام آن بود که اگر بخواهیم حرکتی دیرپا، ماندگار و اثرگذار باشد باید با اختیار کامل و آگاهی کامل باشد در غیر اینصورت ممکن است در میانه راه از انجام آن منصرف شود
بنابراین آزادی در نگاه امام در اندیشه فلسفی و کلامیِ برگرفتۀ ایشان از قرآن ریشه دارد که انسان را موجودی دارای مختار و صاحب اراده میدانند و معتقد است هیچگاه نمیتوان انسان را مجبور به کاری کرد و از انسان مجبور و بیاختیار نمیتوان انتظار فعالیت اثرگذار داشت؛ در واقع امام با توجه به شان و مقامی که برای اختیار و آگاهی انسان در هر حرکت قائل هستند، آزادی را بالاترین ارزش میدانند .
ایسنا- گاهی گفته میشود که امام(ره) در دوران نهضت و پیش از پیروزی انقلاب شعارهایی را مطرح کردند و پس از استقرار نظام کم کم از آن شعارها کوتاه آمدند یا تعابیر خود را درباره آنها تغییر دادند آیا این تعبیر را درست میدانید؟
اگر به طور مبنایی و ریشهای نگاه و اندیشه امام در طول نهضت تا پیروزی انقلاب را دنبال کنیم، خواهیم دید که به هیج وجه اینگونه نیست؛ اتفاقا امام خمینی(ره) از معدود افرادی بودند که چارچوب اندیشه خود را در همان ابتدا به صورت واضح برای مخاطبانِ خود چه دوستان و چه دشمنان مطرح کردند و در همه شعارهایی که میدادند چه در حوزه سیاسی و چه در حوزه فرهنگی و اعتقادی نوعی پافشاری و توجه به همان اندیشه و مواضع دیده میشد.
البته به واسطه اینکه هر حرکت اجتماعی فراز و فرودهایی دارد و اقتصادی سیاسی، فرهنگی و اجتماعی در هر دوره و مقطع از یک حرکت میتوانند اولویتبندیهای متفاوتی پیدا کنند، قطعاً یک انسان خردمند و مدیر ناگزیر از حاکم کردن یک نوع هارمونی و هماهنگی بر این اولویتها و شعارهاست و به اقتضای زمان؛ ضرورت و اولویت به سمت طرح آن شعارها برود. برای مثال امام تا قبل از انقلاب هیچگاه مسلح شدن مردم و حرکت مسلحانه را توصیه نمیکنند، اما بعد از استقرار حاکمیت سیاسی جمهوری اسلامی و هجوم دشمن و آغاز جنگ تحمیلی، شرایط تغییر کرده و نیازها هم تغییر میکنند؛ لذا دستور بسیج میلیونی آموزش و تسلیح مردم برای دفاع از کشور مطرح میشود،
همچنین در حوزه روابط خارج، امام همواره مطرح کردند که مشکل اساسی ما با اسرائیل و آمریکا آست و مسلماً در دورانِ بعد هم این اصل به قوت خود باقی است و فراز و فرودهای مختلف اصل استکبارستیزی را تحتالشعاع قرار نمیدهد. برای مثال امام در پایان عمر خود نامهای به گورباچف نوشته و او را به مطاِِلعه اسلام دعوت میکنند، این را نمیتوان مصادف با کوتاه آمدن و عدول ازاصول و شعارها دانست چرا که شرایطی که شوروی در انتهای حیات خود تجربه میکرد امام را وادار کرد که در نامهای رئیس دولت شوروی را تحذیر کنند و از دامی که مقابل آنهاست برحذر دارند. در واقع، امام از این شرایط به عنوان پنجره و امکانی برای طرح اندیشههای اسلام و قرآن میدانند و از آن استفاده میکنند.
ایسنا- آیا پاسخ مشکلات امروز جامعه نیز در اندیشه سیاسی امام خمینی(ره) وجود دارد و این تفکر همچنان قابلیت پاسخگویی به نیاز جامعه امروز را داراست؟
به زعم من پاسخ این سوال به صورت واضح و شفاف، بله است. به این معنا که ویژگیهای اندیشه امام یعنی منطق و عقلانیت، جامعیت و مبتنی بودن بر نیازهای اساسی بشر عرضه شده و مخصوصاً با توجه به اصل مترقی تفکر شیعی یعنی اجتهاد مبتنی بر اقتضائات و نیازهای زمان، همچنان این اندیشه پاسخگوی نیازهای امروز جامعه است، به ویژه چارچوبها و اصول اساسی این اندیشه یعنی اینکه این نهضت متکی بر اتکال خداوند، حرکت میلیونی تودههای مردم و وحدت کاملا با شرایط تاریخی و اقتضائات مختلف سازگار است؛ آنچه اهمیت دارد آن است که مسئلهشناسی خوبی توسط مدیران انجام شود در اینصورت پاسخهای بسیار مناسب، شفاف و کامل در دسترس هستند.
مسئله مهم دیگر آن است که آیا مدیرانی در طراز این اندیشه تولید میشوند؟ به میزانی که نخبگان و مردم ما اهتمام کنند که مدیران و مسئولینی در طراز اندیشههای امام عرضه شده و مسئولیت پیدا کنند که این وجه به انتخاب مردم برای تعیین زمامداران چه در سطح ریاست جمهوری چه در سطوح دیگر باز میگردد. اگر فعالیتی به صورت مداوم و مستمر توسط مردم و مسئولان در این مسیر انجام شود، اندیشه امام هیچ بنبستی ندارد، کمااینکه همه دستاوردهای ما طی این سالها بیشتر به واسطه پایبندی، تداوم و استمرار اندیشههای امام و کاستیها و مشکلات به واسطه عدم باور عمیق و فاصله گرفتن از اصول اندیشه امام خمینی(ره) توسط برخی مدیران بوده که نارضایتیهایی را هم ایجاد کرده است.
بنابراین تفکر امام پاسخ به نیازهای امروز و فردای جامعه ایرانی و در بُعد وسیعتر نیازهای بشر بحرانزده امروز است و اساساً حضرت امام نه تنها مقطع تازهای در تاریخ ایران باز کردند بلکه به اذعان دوست و دشمن، آغازگر فصلی نوین در تاریخ جهان هستند که ما بهواسطه حجاب معاصرت ینی قرار گرفتن در عصر و زمانه نزدیک به دوره ایشان، ارزیابی دقیق، جامع و فرازمانی را نداریم و خواهیم دید که این اندیشه به یاری خدا در آینده خود را شکوفاتر، موثرتر و گرهگشاتر نشان خواهد داد.
انتهای پیام
نظرات