به گزارش ایسنا؛ رفته رفته دلهرههایمان از شب گذشته پررنگتر شد، دست به دعا برداشتیم تا خبری خوشحالکننده از سلامت سید محرومان و هیات همراهشان از تیم عملیات جستجو بشنویم.
بهعنوان یک خبرنگار، اخبار را از مراجع رسمی اطلاعرسانی پیگیری میکردم، «هوا مهآلود است»، «بارش باران در منطقه آغاز شد»، «احتمال بارش باران وجود دارد»، «عملیات جستجو بهعلت شرایط جوی با کندی رو به رو است» هر کدام از این جملات دلهره را در مردم ایران بیشتر میکرد، مردم در شب میلاد امام هشتم با حضور در حرم مطهر امام رضا(ع)، حضرت معصومه و سایر بقاع متبرکه دست به دعا برداشتند تا خبر سلامتی رئیس جمهور محبوبشان را بشوند.
گوشی تلفنم مدام زنگ میخورد...دوستانم میگویند: خبر جدید چه داری؟ این همه دلهره و اضطرابشان، بیشتر دستپاچهام میکند.
مردم از روز گذشته لحظات دلهرهآوری را سپری کردند، صبح امروز امیدمان ناامید شد و یک ملت در بهت فرو رفت، هنوز امیدواریم که این خبر تکذیب شود، اما...نه!
آیتالله رئیسی از زمان آغاز ریاست جمهوری دو سفر پربار به مناطق مختلف و محروم چهارمحال و بختیاری داشت، بهعنوان خبرنگار در دو سفر سید محرومان به بام ایران حضور داشتم، در طول سفر بارها و بارها با خودم میگفتم مگر یک رئیس جمهور چقدر توان دارد که از صبح زود تا پاسی از شب پیگیر امورات مردم باشد و خسته نشود، شاید نسل ما هیچوقت نتواند دغدغهمندی دلسوزانی همچون آیتالله رئیسی را درک کنند.
صبح امروز در مسیر خانه تا محل کار با یک فرهنگی بازنشسته همکلام شدم، همانطور که با گوشه مقنعهاش اشک چشمش را پاک میکرد، گفت: دخترم خبری نشد؟ نمیدانستم خبر شهادت سید محرومان را چگونه به او بدهم، ترجیح دادم حامل خبر ناگوار نباشم.
همانطور که زیر لب ذکر میگفت، آرام تکرار کرد که خدا حافظ رئیس جمهورمان باشد.
خاطرات سفر آیت رئیسی- رئیس جمهور مانند یک فیلم سینمایی از جلوی چشمانم عبور میکند، زمانیکه بیبی گل نامه به دست در جاده انتظار تیم هیات دولت را میکشید تا نامهاش را به دست کسی بدهد که آن را به دست رئیس جمهور برساند، اما رئیس جمهور خود به استقبال بیبیگل رفت و نامهاش را گرفت و در کمترین زمان بیبیگل ما خانهدار شد.
ویدئویی از بی بی گل در شبکههای اجتماعی منتشر شد که در خانهای که به دستور رئیس جمهور برای او ساخته شد، در حال دعا به زبان محلی برای سلامتی رئیس جمهور محبوبش است، شاید غم از دست دادن سید محرومان برای بیبیگل از همه سنگینتر باشد.
یکی از همکارانم میگوید: دست و دلمان به کار نمیرود، اما مردم ایران قویتر از آن هستند که اجازه بدهند امورات کشورشان برای لحظهای دچار مشکل شود، ناراحتیمان را در دلمان نگه میداریم و با قدرت کارمان را انجام میدهیم.
راهی شلوغترین خیابان شهرکرد شدم تا گزارشی مردمی تهیه کنیم، ناراحتی و غم از چهره مردم مشهود است، خیلیها تمایلی برای مصاحبه با ما نداشتند، انگار هنوز برایشان غیر قابل باور است که رئیس جمهور دیگر در میان ما نیست.
پیرمردی در روبری مغازهاش زانوی غم بغل کرده است، گفت دخترم خبر شهادت سید محرومان برایم سنگین است.
یک جوان را دیدیم که به دنبال پرچم مشکی میگشت، با تعلل به سراغش رفتم، تمایلی به مصاحبه نداشت، اما با بغض گفت یک ملت عزادار سید محرومان و خادم امام رضایش است.
ترجیح دادم به دفتر خبرگزاری برگردم، شاید فرصت مناسبی را برای مصاحبه انتخاب نکرده بودم و مردم هنوز با خبر شهادت رئیس جمهورشان کنار نیامدهاند.
انتهای پیام
نظرات