قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت براساس اصل ۸۵ قانون اساسی، در یک کمیسیون مشترک بررسی شد و پس از موافقت مجلس با اجرای آزمایشی آن به مدت هفت سال، در تاریخ دهم آبان ۱۴۰۰ به تأیید شورای نگهبان رسید. اعطای زمین و واحد مسکونی به خانوادهها، ارائه تسهیلات به دانشجوهای متأهل، اعطای وام و ورود فرزندان به بورس، ارائه خودرو به مادران با تولد فرزند دوم، سه برابر شدن یارانه، جذب نیروهای متأهل در دستگاههای اجرایی و ارائه تسهیلات مرخصی زایمان در قانون جوانی جمعیت، از جمله مواردی است که در این قانون به آن توجه و تلاش شده است شیب نزولی موالید که در دهههای گذشته شدت گرفته بود، کنترل شود؛ اما نکتهای که در این میان شاید توجه کمتری به آن شده و تاثیر زیادی بر این موضوع دارد، نقش و حضور زنان در جامعه و مادران شاغل است.
با در نظر داشتن نقش ایجابی عامل جمعیت در پیشرفت کشور، ضروری است برنامهریزیهای جامع برای رشد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور متناسب با سیاستهای جمعیتی انجام شود تا با هماهنگی و تقسیم کار بین ارکان نظام و دستگاههای ذیربط در این زمینه، اقدامات لازم انجام شود.
در قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت برای حمایت از مادران شاغل، مرخصی زایمان ۹ ماه کامل با حقوق و فوقالعادههای مرتبط در نظر گرفته است. در این قانون، مرخصی زایمان ۱۲ ماه کامل برای مادران باردار دارای دو قلو و بیشتر در نظر گرفته شده است و برای حمایت از مادران شاغل دو ماه از مرخصی زایمان به درخواست مادر میتواند قبل از تولد فرزند باشد. همچنین در این قانون، اعطای دورکاری به مادران باردار حداقل به مدت چهار ماه در صورت امکان در نظر گرفته شده است و چند بند دیگر؛ ولی اینکه این قوانین تا چه حد میتواند حمایتکننده از مادران شاغل باشد جای سوال دارد و آیا همه مشکلات با این بندها برطرف میشود.
براساس آمارها، زنان بیش از ۱۴ درصد فعالیتهای مختلف را در عرصههای کسب و کار در کشور برعهده دارند و این مشارکت زنان در چند سال گذشته روند صعودی داشته است. زنانی که باید هم در محیط بیرون از خانه به وظایف خود بپردازند و آن را به نحو مطلوب انجام دهند و هم در خانه وظیفه حساس مادری و همسری را انجام دهند و در این میان، شاید ارائه مرخصی ۹ ماهه یا افزایش سالهای مرخصی شیردهی، مرهمی کوچک بر فشار مضاعف واردشده بر این قشر باشد.
برخی پژوهشها نشان میدهد، زنان شاغل با چالشهای برونشغلی و چالشهای درونشغلی در زمینه فرزندآوری مواجهاند که کنشهای آنها را به سمت کمفرزندی بهمثابه سبک زندگی سوق میدهد.
مادران شاغل در برخی موارد، داشتن فرزند کم را با وجود میل باطنیشان انتخاب میکنند تا اوضاع و شرایط زندگی را کنترل کنند، چون انتظارها از این قشر بالاست و نگاهها نیز گاهی آزاردهنده است، قانون نیز با تفاسیر گوناگون از سوی کارفرماهای دولتی و خصوصی اعمال میشود که هم امنیت شغلی و در کنار آن، امنیت روانی این قشر را به خطر میاندازد.
روایت اول
من مادر کودکی هشت ساله هستم و معتقدم داشتن فرزند به تعداد مناسب، بسیار عالی است، ولی وقتی مشقتهایی را که برای بزرگ کردن فرزندم، خود و خانواده کشیدیم، مرور میکنم، خط پررنگ مشکی بر خواسته درونیام میکشم و عطای فرزند دوم را به لقایش میبخشم، هرچند میدانم تبعات تک فرزندی چیست. شغل من دولتی است شامل مرخصی ساعتی شدم، ولی از مرخصی شیردهی بهرهای نبردم و مسؤول بالادستی با این عنوان که نیرو نداریم، از زیر اجرای این قانون در رفت.
همکارم یک پسر دارد، فرزنددوستترین فردی است که میشناسم، ولی شرایط کاری و نبود حمایت اجتماعی از او باعث شد دیگر به فکر فرزند دوم نباشد. پسرش از شش سالگی در خانه تنها ماند و زمان شیوع ویروس کرونا کسی نبود که از او نگهداری کند، پس چارهکار در این بود که تنها باشد، به تنهایی درس بخواند و کارهایش را انجام دهد. پسرش بزرگ شد، ولی تنهاست و آرزوی یک روز در خانه ماندن مادرش را در دل میپروراند.
آن یکی همکارم دو فرزند دارد، مدت زمان کارش طولانی است و از سوی دیگر، باید وضعیت خانواده را مدیریت کند تا دو فرزند با فاصله سنی مختلف و نیازهای گوناگون را راضی کند و در کنار آن، همسرش را برای ادامه راه همراه نگه دارد. در این دوران از مرخصی شیردهی برخوردار است، ولی نوع کارش باعث شد، یک در میان موفق به استفاده از این خدمت شود. حق مهد دریافت میکند، ولی چند برابر آن را برای خدمات مهد پرداخت میکند. این را باید در کنار مرخصیهای گاه و بیگاه برای بیماری فرزندانش در نظر گرفت که در صورت موافقت باید بدخلقیهای مدیر بالادستی را هم تحمل کند.
روایت دوم
آن یکی فرزند ندارد یعنی وقتش را ندارد، ساعتهای کاری پرفشار و مسؤولیتهای گوناگون، زمانی برای داشتن فرزند برایش باقی نگذاشته است. همکار دیگرش هم هنوز جرأت فکر کردن به داشتن فرزند را ندارد، چون مشکلات همکاران دارای فرزند را هر روز مشاهده میکند.
همکار دیگرم فرزندش بزرگ شده است، دیگر شاید به لحاظ فیزیکی نیاز چندانی به حضور مادر نداشته باشد، ولی گهگاه دوست دارد کنار مادرش بخوابد، چون به نظرش به اندازه کافی در آغوش کشیده نشده است، چون شرایط کاری مادر اجازه این کار را نمیداد، رفتن به مرخصی محدود بود و وظایف متعدد و قوانین نامهربانی که این مادر را مجبور میکرد صبح تا عصر فرزندش را در منزل تنها بگذارد، چون چارهای نبود.
به دوستم فکر میکنم از ساعت هشت صبح خانه را ترک میکند تا ساعت ۹ شب نمیتواند به مسؤول بالادستی خود بگوید فرزند کوچک در خانه دارد، چون راه خروج از اداره به او نشان داده میشود و این جمله که مجبور نیستی کار کنی و افرادی پشت درهای این اداره در انتظار داشتن پست افرادی مثل شما هستند تا با کمترین امتیاز کار کنند.
آن دیگری پرستار است، دو فرزند دو قلو دارد بعد از مرخصی، پنج سال است شیفت شب میرود، چون کسی نیست فرزندانش را نگه دارد و هزینه مهد نیز برای دو کودک بسیار زیاد است، پس سختی شیفت شب را به جان میخرد تا خودش در کنار فرزندانش باشد، شبها هم پدر مسؤولیت نگهداری فرزندان را برعهده دارد.
مادر کارمند دیگری، فرزند دوم خود را بعد از بازنشستگی به دنیا آورد، ولی مشکل جور دیگری خود را نشان داد؛ این روزها دختر بزرگ میگوید من مادر نداشتم، ولی امکانات دارم، ولی خواهرم مادر دارد پس بهتر است از امکانات من استفاده نکند. مادری که فرزند شیرخوار خود را در چهار ماهگی به دست مربی مهد سپرد تا در محل کارش حاضر شود، چون چرخ کارخانه قرار نیست بهخاطر فرزندان زنان شاغل از حرکت بایستد و برای جایگزینی این فرد صدها فرد متقاضی کار در انتظارند و نباید انتظار بیشتری داشته باشد!
برای شنیدن داستانهایی از این دست باید سراغ تک تک مادارن شاغل رفت تا شنید در ایام بارداری و بعد از تولد فرزندشان چه سختیهایی را پشت سر گذاشتند، ولی خم به ابرو نیاوردند تا بتوانند به وظایف خود عمل کنند. هرچند هستند تعداد مادران شاغلی که توانستهاند بیش از دو فرزند را بهدنیا آورند که قطعاً داستان آنها نیز شنیدنی است.
مسلماً مادران شاغل فشار مضاعفی را بهخاطر نقش مادری احساس خواهند کرد و اشتغال مادران علاوه بر اینکه میتواند فوایدی برای کودک داشته باشد، در عین حال، مضراتی برای فرزندپروری بهدنبال دارد. یک زن شاغل، کارهایش دو برابر است و با ورود فرزند دغدغههایش چند برابر خواهد شد. اشتغال مادران ممکن است بر روابط زناشویی نیز تاثیر بگذارد.
پایان باز
این داستان تعداد زیادی از مادران شاغل است که با وجود میل باطنیشان، تک فرزندی و در صورت داشتن شجاعت و از خودگذشتگی، دو فرزندی را انتخاب کردهاند تا کمی از بار فشار واردشده به خود را مدیریت کنند.
این قشر بهخاطر عاطفه مادری قطعاً خواستار نداشتن فرزند نیستند، ولی مشکلات مالی و فشارهای اقتصادی، شرایط فرهنگی و کمرنگ بودن حضور مادر در خانه و هزاران دلیل ناگفته باعث شده است، تعداد زیادی از مادران شاغل به داشتن خانواده سه نفره قانع شوند و طعم مادر شدن را یک بار و نهایتا دو بار بچشند، در حالی که قوانین حمایتی از این قشر باید بازنگری شود و زنان شاغل دغدغهمند به تدوین قوانین در این حوزه بپردازند نه مردانی که نمیدانند چه بر سر مادران شاغل میآید یا افرادی که در ایام طفولیت، فرزندشان به راحتی میتوانستند در کنارشان باشند و بهخاطر اقتضای کار مادر، شرایط برایشان به راحتی مهیا بود. هرچند سایر متغییرها در رابطه با این موضوع نیز باید مطالعه شود و تصمیمهای درست در این رابطه اتخاذ شود تا فرصت برای فرزندآوری زنان شاغل فراهم شود.
انتهای پیام
نظرات