غلامرضا شمسی در گفتوگو با ایسنا، اظهار کرد: شاهنامه فردوسی، نامه فرهنگ مردمان ایران زمین است که از درازنای هزارههای تودرتوی تمدن ایرانشهر در قرن چهارم ه. ق برآمده است.
وی خاطرنشان کرد: فردوسی طوسی این بخت را یافت که این اندیشههای ژرف و استوار را بازآفرینی کند و در پوشش دلربا و هنری یک متن حماسی پدیدار سازد و مبدل به یکی از شاهکارهای ادبی ایران و جهان کند.
این پژوهشگر اضافه کرد: فردوسی از طبقه دهقانان بود. دهقانان خرده مالکان ایرانی نژاد بودند که پاسداشت فرهنگ نیاکان خویش را از وظایف خانوادگی خود میدانستند و در روزگار فرمانروایی سامانیان، که احیای فرهنگ باستانی ایران وجه همت آنان شده بود و فرمانروایانی چون محمد بن عبدالرزاق طوسی به بازآفرینی شاهنامه علاقه نشان داده بودند و شاعرانی چون دقیقی و فردوسی به آفرینش شاهنامهها دست یازیدند بخت آن را یافت که کار سترگ سرایش شاهنامه را به سامان برساند و نام نیک ایرانیان را در جهان پراکنده سازد.
شمسی بیان کرد: شاهنامه فردوسی حدود پنجاه هزار بیت است و با یک دیباچه در ستایش خداوند جان و خرد، اهمیت جایگاه عقل در خوشبختی انسان، آفرینش موجودات و انسان، ستایش پیامبر و امام علی، پایمردی محمد بن عبدالرزاق در بازآفرینی شاهنامه، حامیان فردوسی و مدح محمود غزنوی آغاز میشود.
وی ادامه داد: پس از آن روایت فرمانروایی پنجاه پادشاه است که برخی چون ضحاک و افراسیاب نمودار کردار و پندار اهریمنی هستند و گروهی چون فریدون و کیخسرو پدیدارکننده نگرش اهورایی، بعضی از پادشاهان نیز گاه خوب هستند و گاه بد؛ به عنوان نمونه میتوان از کاووس و انوشیروان نام برد که گاه چهرهای خردمندانه و گاه بیخردانه دارند.
این مدرس دانشگاه تصریح کرد: پهلوانان شاهنامه نیز تنوع فراوان دارند از زال و رستم و گودرز و گیو، فداکاری و وطن دوستی و خردمندی میبینم و از برخی دیگر مانند طوس و بهرام چوبین غرور و اشتباه دیده میشود.
شخصیت زنان شاهنامه نیز بخش مهمی از جذابیتهای شاهنامه را رقم میزنند
شمسی یادآور شد: شخصیت زنان شاهنامه نیز بخش مهمی از جذابیتهای شاهنامه را رقم میزنند از سیندخت و رودابه شجاع و خردمند گرفته تا سودابه اهریمنخو و فتنهگر.
وی اظهار کرد: شاهنامه فردوسی در روایت خویش از کردار و پندار و گفتار این شخصیتها آمیزهای از باورهای قومی ایرانیان و اساطیر کهن بوده که از مهمترین منابع شناخت فرهنگ ایرانیان به شمار میآید چراکه در پیدایش این داستانها افراد بیشمار نقش داشتهاند و حاصل کار بخشی از آنان به روزگار فردوسی رسیده است.
این پژوهشگر خاطرنشان کرد: اگر شاهنامه فردوسی نبود امروزه با بخش زیادی از این باورهای قومی و اساطیری آشنایی نداشتیم و از این جهت است شاهنامه را شناسنامه هویت ایرانیان میدانیم.
شمسی اضافه کرد: یکی دیگر از مهمترین ابعاد اهمیت شاهنامه فردوسی برای ما ایرانیان، گنجینه واژگان فارسی آن است. دقت در جملات و واژههای شاهنامه و مقایسه آنان با سخن گفتن امروز ما به خوبی نشان میدهد که تا چه میزان واژههای عربی را جانشین کلمات فارسی کردهایم که در بیشتر موارد ضرورت نداشته است چراکه واژگان هر زبان بخش مهمی از هویت فرهنگی آن سرزمین به شمار میآید که با دگرگونی آنان تغییرات فرهنگی رخ میدهد و موجب نابودی یک فرهنگ میشود.
وی بیان کرد: پس بازگشت به شاهنامه فردوسی و خواندن آن، بازگشت به هویتی بوده که این روزها در حال فراموشی است.
مدرس دانشگاه فرهنگیان بروجرد ادامه داد: هویت ایرانی شگرفی که دربردارنده نگرشهای مادی و معنوی ایرانیان درباره زندگی زیبا، احترام به دیگران، فرمانروایی دادگرانه، باور به زندگی مینویی است و عمل به آنان موجب بهروزی هرچه بیشتر ایرانیان میشود.
شمسی تصریح کرد: در روز نکوداشت فردوسی، بیست و پنجم اردیبهشت ماه، جایگاه والای فردوسی را در نگهبانی از فرهنگ ایرانی ارج مینهیم بدان امید که پاسداشت فرهنگ ایرانی، به عنوان تمدنی سرشار از شادی این جهانی و آن جهانی، در پندار، کردار و گفتار ایرانیان هر روز بیش از دیروز آشکار شود.
انتهای پیام
نظرات