انتخابات بهصورت شکلی به پایان رسید اما اثر وضعی نوع و میزان مشارکت مردم همچنان مستمر است و باید مشارکت مردم در انتخابات ۱۱ اسفند را واقعبینانه ارزیابی کرد. در واقع برای درک روایت واقعی از مشارکت ۴۱درصدی مردم، باید به دو سؤال پاسخ داد؛
اول اینکه شرایط داخلی ایران در حال حاضر چگونه است و دیگر اینکه ایران اکنون در کجای معادلات جهانی قرار گرفته است؟
وضعیت اقتصادی، سیاسی و اجتماعی ایران ۱۴۰۲ بسیار متفاوت از سالهای گذشته است. ۱۲ سال از اعمال بیسابقهترین تحریمهای اقتصادی علیه مردم ایران میگذرد. ایران از ابتدای انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ تحت تحریمهای آمریکا و اروپا قرار داشته اما در ۱۲ سال گذشته یک بسته تحریمی بیسابقه از سوی دولت و کنگره آمریکا، شورای امنیت سازمان ملل و اتحادیه اروپا علیه ایران به کار گرفته شد. آمریکا و اتحادیه اروپا بهصورت مشترک حوزههای نفت و انرژی، تجارت بینالمللی، بیمه، کشتیرانی، صنایع دفاعی و موشکی، خدمات بانکی و صنعت هستهای ایران را تحت شدیدترین تحریمها قرار دادهاند.
البته بانک مرکزی و سپاه پاسداران هم تحریم بودهاند اما جدا از این تحریمها، آمریکاییها همه فعالیتها و تجارتهای مرتبط با حوزه معادن و فلزات ایران را نیز تحریم کردهاند. آمریکاییها همچنین صدها فرد، نهاد و شرکت خصوصی ایران را به بهانه ارتباط با حوزههای تحریمی، مورد تحریم قرار دادهاند. شدت تحریمها علیه ایران به گونهای است که آنها همه آنچه را از دستشان برمیآمد، تحریم کردهاند و عملا چیزی برای تحریم باقی نمانده است.
فهرست و دامنه تحریمهای آمریکا علیه ایران آنقدر گسترده است که اصطلاحا حساب آن از دست خودشان نیز در رفته است، به گونهای که بعضا برخی نهادها و اشخاص را دو یا چند بار تحریم کردهاند! اگرچه آمریکا و اتحادیه اروپا این تحریمها را به بهانههای هستهای، حقوقبشر، مبارزه با تروریسم و... علیه ایران وضع کردهاند و مدعی هستند این تحریمها علیه جمهوری اسلامی است اما به اذعان خود تحلیلگران و رسانههای غربی، هدف اصلی این تحریمها فشار بر مردم ایران است و به تبع تحریم بانک مرکزی و ایجاد محدودیتهای شدید ارزی، ارزش پول ملی ایران در برابر دلار کاهش یافت.
مختصات «تحریمهای کشنده»
تحریمها موجی از تورم و گرانی را در ایران ایجاد کرد و قدرت خرید طبقات مختلف جامعه کاهش یافت. غیر از آسیبهای مالی، آمریکا و به شکلی اتحادیه اروپا پا را فراتر نهادند و در اقدامی غیرانسانی و ضدبشری، سیستم درمانی ایران را نیز به فهرست تحریمها افزودند؛ به گونهای که تامین داروهای بیماریهای خاص در ایران در مقاطعی دچار اختلال شده و تعدادی از مردم بهویژه کودکان به خاطر تحریمهای دارویی، آسیبهای جسمی دیدند تا مفهوم واقعی «تحریمهای کشنده» که آمریکاییها درباره تحریمهای ایران به کار میبرند، مصادیق مشخصی پیدا کند. این سیاست آمریکاییها مختص یک دولت و یک حزب نبوده است. بیشترین تحریمها در دولت اوباما علیه ایران وضع و در دولت ترامپ و پس از آن در دولت بایدن بر آنها افزوده شد.
کات تا بلوای ۱۴۰۱
آنچه در پاییز ۱۴۰۱ اتفاق افتاد، بیسابقهترین عملیات سیاسی، رسانهای و روانی علیه ایران بود. یک اتاق عملیات مشترک شامل سرویسهای امنیتی و تیمهای سیاسی آمریکا، اتحادیه اروپا، رژیم صهیونیستی و برخی حکام مرتجع منطقه علیه ایران فعال شد؛ همه رسانههای جریان اصلی غرب بهعنوان بال رسانهای این اتاق عملیات فعال شدند. انتشار اخبار کاملا کذب توسط این رسانهها نیز که خلاف بدیهیترین مبانی و استانداردهای رسانهای است، ماهها بهصورت مستمر ادامه داشت. رسانههای فارسیزبان خارج از کشور نیز بهصورت هماهنگ وارد عمل شدند و موساد با دلارهای بیحساب و عربستان، مدیریت آنتن اینترنشنال را بهصورت مستقیم در اختیار گرفت. تلویزیون اینترنشنال روی آنتن زنده خود ساخت سلاح و نحوه حمله به پلیس، سپاه و مراکز دولتی را آموزش میداد. در میدان نیز این اتاق عملیات همه ظرفیتهای بیرونی و داخلی معاندان و مخالفان جمهوری اسلامی را فعال کرد. در ابتدا این هجوم بیسابقه به ایران، به بهانه مرگ یک دختر جوان آغاز شد اما بهمرور اعتراض به مرگ مهسا امینی، به شورش علیه امنیت ملی و تلاش برای حرکت جمعی مردم ایران علیه ارزشهای نهادینهشده ملی و مذهبی تبدیل شد.
در کنار تداوم ناآرامیها در داخل ایران، فعالیتهای گروههای معاند و مخالف جمهوری اسلامی در خارج از ایران نیز شدت گرفت. راهاندازی راهپیماییها و تجمعات مختلف در آمریکا، استرالیا و پایتختهای اروپایی در راستای رسوب تصور دارا بودن پشتوانه مردمی اعتراضات در ایران کلید خورد. بلافاصله تشکیلاتی به نام شورای همبستگی شامل باقیمانده رژیم پهلوی، یک خبرنگار بدنام فراری، یک بازیگر دستچندم هالیوود، پدر یک خانواده کشتهشده در حادثه هواپیمای اوکراینی، یک بازیکن لمپن فراری فوتبال و البته سرکرده یک گروهک تجزیهطلب کُرد آغاز به کار کرد. تشکیل شورای همبستگی اولا با هدف منسجمکردن مدیریت تجمعات خارج از کشور و ثانیا بهدنبال تقویت ذهنیت عبور از جمهوری اسلامی در افکار معترضان داخلی و خارجی بود. در این میان حضور عبدالله مهتدی، سرکرده گروهک تروریست و تجزیهطلب کومله در جمع رهبران شورای بهاصطلاح انقلاب مهسا شکبرانگیز بود؛ معمایی که البته بهسرعت ماهیت پشتپرده آن فاش شد.
صورتبندی اعتراضات سال قبل
در ایران اما اعتراضات بهسرعت سازماندهی شده و تغییر شکل داد. اتاق فکر آمریکا، اروپا، رژیم صهیونیستی و ارتجاع عربی عملیاتهای خود را در سه گسل مهم متمرکز کرد: موضوع زنان، اختلافات قومی و اختلافات مذهبی. همزمان با تشدید شورشها روی گسلهای قومی و مذهبی، پرچمهای گروهکهای تجزیهطلب در تجمعات خارجی بالا رفت و بهسرعت عناصر و فعالان این گروهکها در اینترنشنال، بیبیسی، منوتو و تلویزیون صدای آمریکا روبهروی دوربین نشستند. دو ماه پس از شروع اعتراضات، مسأله این تلویزیونها از ضدیت با جمهوری اسلامی به بهانه مرگ دختر جوان، به مبارزه با جمهوری اسلامی ذیل مطالبات تجزیهطلبانه تبدیل شد.
البته بعد از سه ماه تجمعات خارج از ایران نیز بهواسطه افشای فساد و تباهی سرکردگان شورای همبستگی، رو به کسادی رفت. شورشها و ناآرامیهای خیابانی جمع شد اما رد خون شهدای مدافع امنیت همچنان بر خیابانهای شهر باقی ماند. مردمی که سالهاست زیر فشار شدیدترین تحریمهای اقتصادی آمریکا و اروپا هستند، چند ماه نیز آماج فتنهای قرار گرفتند که امنیت آنها را نیز مخدوش کرده بود؛ فتنهای که بزرگترین و بیسابقهترین عملیات روانی علیه مردم یک کشور بود.
امتداد بلوا با تحریم انتخابات
اگرچه بساط این فتنه از خیابانهای شهرهای کشور جمع شد اما بازوهای رسانهای آن در خارج از ایران و عوامل داخلی آنها، خط امتداد آن را در مسائل داخلی دنبال کردند. کارویژه جدید فتنه ۱۴۰۱ از چند ماه قبل روی انتخابات ۱۱ اسفند متمرکز شد.
آنان که در خیابان راه به جایی نبردند و پروژهشان برای جنگ داخلی در ایران و در نهایت تجزیه به بنبست رسیده بود، در تلاش برای احیای ناآرامیهای ۱۴۰۱ در شکلی جدید، وارد فاز سیاسی شدند و عملیات «تحریم انتخابات» را کلید زدند. در ماههای منتهی به انتخابات و در هفتهها و روزهای اخیر همه عناصر دخیل در پروژه شورشهای پاییز ۱۴۰۱ اینبار با کلیدواژه «تحریم انتخابات» دستبهکار شدند. چند روز مانده به ۱۱ اسفند یک فایل صوتی از عبدالله مهتدی منتشر شد که او در جلسهای خصوصی میگوید استراتژی جدید آنها تحریم انتخابات است؛ چراکه با مشارکت پایین، آنها مجددا از میان جوانان تیمهایی برای عملیات مسلحانه در ایران جذب خواهند کرد. همزمان شش حزب کُرد تجزیهطلب نیز با محوریت کومله و مهتدی بیانیهای در ضرورت تحریم انتخابات منتشر کردند.
توهم مشارکت ۱۵درصدی
در واقع فایل صوتی مهتدی بهوضوح نشان میداد اتاق فکر و اتاق عملیات فتنه پاییز ۱۴۰۱ این بار تلاش دارد با تحریم انتخابات و ایجاد مشارکت پایین در انتخابات، زمینه را برای احیای آشوبها و ناامنی در ایران فراهم کند. پروژه تحریم انتخابات البته در یک فاز دیگر هم دنبال میشد؛ رسانههای فارسیزبانی که آتشبیار معرکه پاییز ۱۴۰۱ بودند، در هفتههای اخیر این انگاره را مطرح میکردند که پس از وقایع پاییز ۱۴۰۱ پایگاه اجتماعی جمهوری اسلامی به کمترین میزان خود رسیده و بهجز ۱۰ تا ۱۵ درصد حامیان نظام، کسی در انتخابات شرکت نمیکند. در واقع آنان با تصور نارضایتی گسترده مردم از وضعیت اقتصادی و محتملبودن مشارکت ۱۰ تا ۱۵درصدی در انتخابات، تلاش میکردند این میزان مشارکت را به معنای تعیین میزان پایگاه اجتماعی نظام تفسیر کرده و با استناد به آن، زمینههای احیای شورشها با هدف براندازی را ایجاد کنند. متاسفانه در میان جریانهای سیاسی داخلی نیز بخشی از رهبران سیاسی اصلاحطلب در راستای منافع شخصی و جناحی خود بر طبل تحریم انتخابات کوبیدند و عناصر اصلی جبهه اصلاحات نیز رسما اعلام کردند سیاست آنها در انتخابات، عدم مشارکت است. همزمان برخی رسانههای جریان اصلی غرب نیز مطالب متعددی درباره کاهش مشارکت در انتخابات ایران منتشر کردند و همسو با اتاق عملیات فتنه پاییز ۱۴۰۱، مشارکت پایین تخمینی خود را به معنای فقدان پایگاه اجتماعی نظام قلمداد کردند.
تکرار نتیجه ۴ سال قبل
در این شرایط، در حالی که فشارهای اقتصادی ناشی از بیسابقهترین تحریمها همچنان معیشت مردم را مورد هدف قرار داده و بیسابقهترین فشارهای سیاسی و رسانهای ناشی از شورشهای پاییز ۱۴۰۱ همچنان افکار عمومی را در ایران آماج قرار میدهد، ۴۱درصد واجدان شرایط در انتخابات ۱۱ اسفند شرکت کردند؛ مشارکتی همانند مشارکت انتخابات چهار سال قبل! مشارکتی که سریعترین پیام آن، نادیدهگرفتن اتفاقات پاییز ۱۴۰۱ بود. وقتی گفته میشود مشارکت مردم در انتخابات ۱۱ اسفند یک حماسه ماندگار است، منظور و مقصود، صرفا خلق مشارکتی با اعداد شبیه چهار سال قبل نیست، بلکه مراد از این حماسه، شکست همه نقشهها و پروژههایی است که قرار بود با استناد به مشارکت پایین در انتخابات، در ماههای آینده با شدت بیشتر رقم بخورد؛ نقشهها و فتنههایی که حتی اگر همچنان در دستور کار معاندان و مخالفان باشد اما قطعا رمق گذشته را نخواهد داشت.
تغییر معادلات منطقهای و جهانی
از مدتها قبل موضوع تشدید فشارهای غرب علیه ایران از سوی رسانههای فارسیزبان معاند مطرح شد. این رسانهها با تاکید بر ضرورت عدم مشارکت مردم در انتخابات، این اقدام را بهعنوان زمینهسازی برای تشدید فشارهای اقتصادی علیه ایران و افزایش احتمال برخورد سخت میان غرب و ایران مطرح کردند. همانگونه که گفته شد، اظهارات صریح عبدالله مهتدی، سرکرده گروهک تروریست کومله بهوضوح نشان میدهد آنان با پیگیری کاهش مشارکت در انتخابات بهدنبال از سرگیری فعالیتهای تروریستی در ایران هستند. کارشناسان اینترنشنال نیز از مدتها قبل و به بهانه جنگ غزه، حمله نظامی آمریکا و رژیم صهیونیستی به ایران را مطرح کرده و آن را یک تهدید کاملا معتبر برای ایران میدانستند.
انتخابات دوره دوازدهم مجلس شورای اسلامی و دوره ششم مجلس خبرگان رهبری از همین رو بهعنوان یکی از موضوعات اثرگذار در نتیجه تلاشها برای ایجاد درگیری نظامی مستقیم میان ایران و آمریکا مطرح شد. آنها معتقد بودند با مشارکت زیر ۲۰درصد در انتخابات ۱۱ اسفند، ادعای فاقد پشتوانهبودن نظام ایران در جامعه ایرانی تقویت شده و تلاشها برای حمله نظامی آمریکا و رژیم صهیونیستی به کشورمان به نتیجه خواهد نشست.
به اعتقاد کارشناسان، این رویکرد نشان داد آمریکاییها در حال طراحی یک مواجهه جدید علیه ایران برای پس از انتخابات ۱۱ اسفند بودند. زمینه این طراحی نیز تصور و برآورد مشارکت پایین در انتخابات و تلقی نداشتن پشتوانه اجتماعی نظام جمهوری اسلامی بود که البته میزان مشارکت در انتخابات ۱۱ اسفند خط بطلانی بر این ذهنیت بود.
انتهای پیام
نظرات