به گزارش ایسنا، همان طور که سازمان جهانی غذا و کشاورزی (فائو) و بانک جهانی مطرح میکنند، بخش کشاورزی از سه منظر دارای اهمیت ویژه است. این سه منظر شامل امنیت غذایی، سهم بالا از تولید ناخالص داخلی (GDP) در بسیاری از اقتصادها و سهم ۳۰ درصدی در انتشار گازهای گلخانه ای هستند. ما تا سال ۲۰۵۰ برای تأمین امنیت غذایی جمعیت ۱۱ میلیارد نفری کره زمین، نیازمند بهره وری ۶۰ درصدی با همین منابع موجود خواهیم بود. همچنین در حال حاضر امرار معاش بیش از ۲.۵ میلیارد نفر از مردم جهان از طریق کشاورزی و سیستم های غذایی است. مسئله مهم دیگر نیز، آثار بسیار مخرب گرمایش زمین بر کشاورزی است.
بنا بر نظرات متخصصان، بحرانهای اقتصادی نظیر کرونا و جنگهای منطقه ای در کنار فرسایش خاک، کاهش شدید منابع آب و هدر رفتن بیش از ۳۰ درصدی غذای تولید شده به دست انسان ها نشان از وضعیت پرچالش و مبهم با پیچیدگی و عدم اطمینان عمیق دارد. به منظور پاسخ به این چالش ها، سازمان فائو در کنفرانس سال ۲۰۱۱ در فرانسه مفهوم کشاورزی هوشمند اقلیمی یا CSA را برای اولین بار به منظور پاسخ به چالش های ذکر شده مطرح کرد. با توجه به اجماع بین المللی در خصوص کشاورزی هوشمند اقلیمی و سرمایه گذاری ها و حمایت های عظیم نهادهای بین المللی، دولتی و خصوصی در این زمینه، بسیار ضروری خواهد بود که کسب و کارهای فعال در بخش کشاورزی بینش و درک کاملی نسبت به مفهوم CSA داشته باشند و مسیرهای محتمل تحقق آن را در شرایط ایران و جهان بررسی کنند.
در همین زمینه، محققان دانشگاه تربیت مدرس در مطالعه ای پژوهشی، اقدام به واکاوی و ارزیابی استواری استراتژیک کسب و کارهای فعال در بخش کشاورزی هوشمند ایران کرده اند.
آن ها در این تحقیق با استفاده از یک روش آیندهنگاری یکپارچه مبتنی بر سناریوپردازی، به استخراج آیندههای جایگزین پیشروی کشاورزی ایران برای یک بازه ده ساله تا سال ۲۰۳۲ پرداخته اند.
بر اساس نتایج این مطالعه، چهار پیشران اصلی شناسایی شدند که عبارتند از همکاری و مشارکت از طریق تشکلهای قوی، در مقابل گروههای لابی و فشار و همچنین توسعه زیرساختهای فناوری و رشد نوآوری در مقابل عدم بلوغ اکوسیستم نوآوری.
حمید خداداد حسینی، استاد و پژوهشگر گروه مدیریت بازرگانی دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه تربیت مدرس و دو همکار دیگرش در این تحقیق می گویند: «با ترکیب پیشرانها با نظر خبرگان این حوزه، سه مسیر محتمل برای آینده کشاورزی ایران استخراج شدند که عبارتند از: کشاورزی هوشمند، کشاورزی دولتی و کشاورزی سنتی».
طبق اظهارات این محققان، «نتیجه اصلی در سطح کلان این است که همکاری و مشارکت با توجه به اهمیت کلیدی در منسجم کردن منابع و قابلیت ها، نقش اصلی را در شکلدهی آینده کشاورزی ایران و همچنین استواری استراتژیک دارد».
بر اساس این تحقیق، به منظور تحقق کشاورزی هوشمند اقلیمی، حاکمیت با فراهم کردن شرایط برای شکل گیری تشکل های قوی و مستقل از یک سو و همچنین ایجاد زیرساخت های توسعه فناوری و نوآوری از سوی دیگر میتواند بیشترین کمک را به تحقق CSA انجام دهد.
خداداد حسینی و همکارانش اشاره کرده اند: «بر طبق سناریوی اول، رشد همکاری و مشارکت با محوریت تشکل ها رخ خواهد داد و بعد از منسجم شدن منابع و قابلیت ها و رسیدن به کشاورزی مقیاس با رشد نوآوری، کشاورزی هوشمند در یک بازه ۸ تا ۱۰ سال محقق خواهد شد».
آن ها افزوده اند: «بر طبق سناریوی دوم، بخش کشاورزی در همین شرایط کنونی یعنی کشاورزی سنتی باقی خواهد ماند. تحت سناریوی سوم نیز کشاورزی صرفاً توسط دولت و یا گروه های صاحب نفوذ اداره خواهد شد و عملا تحقق کشاورزی هوشمند رخ نخواهد داد. درواقع سناریوهای ۲ و ۳ جز هدر دادن منابع نتیجه ای دیگری نخواهند داشت».
در این تحقیق، در نهایت با واکاوی استراتژی های مناسب بر اساس سناریوهای استخراج شده و همچنین بر اساس چالش ها و ملاحظات استراتژیک، استوارترین استراتژی ها شامل توجه ویژه به عدم اطمینان ها، به کارگیری همکاریهای استراتژیک جهت ایجاد انسجام در منابع و قابلیت ها و همچنین توسعه نوآوری هستند و همچنین ضعیفترین استراتژیها شامل اقدامات مستقل در جهت سرمایه گذاری، لابی گری و توسعه نوآوری های پیشرفته هستند.
مجریان این تحقیق در پایان به دولت پیشنهاد داده اند که با حمایت از شکل گیری تشکلهای مستقل و قوی و همچنین ایجاد زیرساختهای لازم جهت توسعه نوآوری به تحقق هر چه سریع تر CSA یا همان کشاورزی هوشمند اقلیمی در ایران کمک کند.
آن ها همچنین در پیشنهاد به کسب وکارها، اشاره نموده اند که درک عمیق مفهوم CSA همانا توسعه همکاری و توسعه نوآوری و همچنین درک جامع شرایط عدم اطمینان موجود است. بنا بر این پیشنهاد، کسب و کارها علاوه بر استراتژی های اصلی توسعه، لازم است به منظور تاب آوری و پاسخ مناسب به چالش ها، استراتژیهای استواری مناسب را نیز توسعه دهند.
لازم به ذکر است که این اطلاعات علمی پژوهشی در فصلنامه «پژوهشهای مدیریت در ایران» وابسته به دانشگاه تربیت مدرس و انجمن علمی مدیریت صنعتی ایران منتشر شده اند.
انتهای پیام
نظرات