به گزارش ایسنا، شبکه المیادین در گزارشی نوشت: از سال ۱۹۹۱ واشنگتن به جای استقبال از حسننیت رهبران روسیه به سرعت زیر وعدههای خود زد به ویژه اینکه وعده داده بود که ائتلاف ناتو را از سمت شرق گسترش ندهد اما بعد از آن کشورهای شرق اروپا را یکی پس از دیگری با ناتو ملحق کرد تا جایی که به مرزهای روسیه رسید.
ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه در گفتوگوی دو ساعته با تاکر کارلسون، خبرنگار آمریکایی به مسائل مختلفی پرداخت اما مهمترین قسمت گفتوگو مربوط به امنیت ملی روسیه و مقابله با سلطه آمریکا بود که آن را تهدید میکند.
پوتین در سخنانش که ۲۰ دقیقه اول آن به تاریخچه پیدایش روسیه به عنوان یک کشور اشاره کرد، به عمق روابط روسیه و اوکراین و آنچه که باعث میشود این دو کشور ملتی واحد باشند، اشاره کرد. ناگفته نماند که پوتین به صراحت اعلام کرد اوکراین یک کشور ساختگی است که در زمان جوزف استالین، رهبر شوروی بعد از سال ۱۹۲۲ بهوجود آمد. لازم به ذکر است که واژه اوکراین به معنای مناطق پیرامون است و در حقیقت این مساله ثابت میکند که مردم اوکراین مردم روس هستند که در مناطق پیرامون زندگی میکنند.
ولادیمیر پوتین به این مسائل اشاره کرد که اهمیت اوکراین برای امنیت ملی روسیه چیست و دلیل آغاز عملیات نظامی مسکو علیه این کشور در فوریه ۲۰۲۲ را به خبرنگار آمریکایی شرح داد. وی همچنین این بحران را به نیتهای خصمانه آمریکا علیه روسیه از زمان فروپاشی اتحاد شوروی ربط داد.
مساله بسیار مهم این است که قبل از اعلام عزم واشنگتن برای ملحق کردن کییف به ناتو درخواست روسیه برای پیوستن به این ائتلاف با مخالفت رو به رو شد؛ همچنین واشنگتن از چندین کودتا در اوکراین از سال ۲۰۰۴ به بعد حمایت کرد و این امر باعث شد که در سال ۲۰۱۴ یوشچنکو در اوکراین قدرت را در دست بگیرد و بعد از آن نیز ولودیمیر زلنسکی روی کار آمد و این دو بودند که مقابله نظامی با روسیه را شعلهور کردند و هدف اصلی اعلام جنگ علیه منطقه روسیزبان دونباس در شرق اوکراین که در سال ۲۰۲۳ به روسیه ملحق شد ایجاد زمینه حمله به عمق روسیه و تجزیه منابع آن از طرف غرب بود. همین امر باعث شد که مسکو در فوریه ۲۰۲۲ اعلام جنگ کند و این امر در وهله اول منجر به شکست خطرناکترین طرح غرب شد.
بنابراین در حقیقت روسیه همزمان با اعلام عملیات نظامی ویژه در وضعیت دفاعی در مقابله با یک خطر وجودی بود و این مساله دقیقا شبیه رویدادی بود که در قرن ۱۳ در مقابله با شوالیههای توتونیک، در اوایل قرن هفده در مقابله با ائتلاف لهستان-لیتوانی، در اوائل قرن هجده در مقابله با امپراتوری سوئد، در اوایل قرن نوزدهم در مقابله با ناپلئون بناپارت و در نیمه قرن بیستم در مقابله با آدلف هیتلر رخ داد.
لازم به ذکر است که تمامی این نبردها در نزدیکی اوکراین و یاد در داخل خاک آن به سود روسیه به پایان رسید مانند نبرد پلتاوا در سال ۱۷۰۹ در مقابله با سوئد یا نبرد کورسک در سال ۱۹۴۳ علیه آلمان نازی.
نکته قابل توجه این است که امنیت ملی روسیه مراحل متعددی را طی کرد تا به این مرحله رسید؛ در عهد امپراتوری روسیه تا اواخر قرن نوزدهم امنیت ملی روسیه بر مساله گسترش منطقهای، قدرت نظامی و محافظت از مرزها متمرکز بود، این امپراتوری به منظور افزایش نفوذ ژئوپلیتیکی و دسترسی به منابع کلیدی خود به دنبال ایمن سازی و کنترل مناطق استراتژیک در اروپای شرقی، آسیای مرکزی و قفقاز بود. تسلط نظامی یک اولویت اصلی بود و روسیه سرمایه گذاری زیادی برای ایجاد ارتش و نیروی دریایی قوی برای دفاع از سرزمینهای وسیع خود و نشان دادن قدرت خود در خارج از کشور انجام داد.
امپراتوری روسیه همچنین برای حفظ ثبات داخلی و تمامیت ارضی، اولویت را به مهار مخالفان داخلی، به ویژه از سوی اقلیتهای قومی و جنبشهای جدایی طلب داد. علاوه بر این، مفهوم «روسیسازی» برای اسکان جمعیتهای غیر روس در داخل مرزهایش را اجرا کرد و این امر منجر به تحکیم سلطهاش بر مناطق متنوع شد. علاوه بر این، امپراتوری روسیه به منظور جلوگیری از تهاجم امپراتوریهای رقیب و حفظ موقعیت مطلوب بینالمللی به دنبال ایجاد تعادل بین قدرتهای اروپا و آسیا بود. این امر اغلب به مانورهای پیچیده دیپلماتیک و درگیریهای نظامی برای حفظ منافع و گسترش حوزه نفوذش منجر شد.
لازم به ذکر است که دکترین امنیت ملی روسیه بر پایه محافظت از عمق کشور یعنی مسکو است و روسها همواره ترس این را دارند که از سمت اوکراین مورد هجوم قرار گیرند زیرا برف و یخبندان موجود در شمال نوعی دیوار عایق طبیعی است و به روسها احساس امنیت میدهد و آبوهوای نسبتا مناسب در اوکراین و زمینهای هموار از سمت قفقاز باعث میشود که هجوم آورندگان بتوانند قلب روسیه یعنی مسکو را در دست بگیرند.
در دوران ولادیمیر پوتین، عناصر امنیت ملی روسیه ایجاد قدرت نظامی برای بازدارندگی غرب، کنترل سیاست داخلی و جلوگیری از تبلیغات سیاسی غرب، تقویت قابلیتهای سایبری روسیه، سلطه دولت بر بخش انرژی و ایجاد شبکه اطلاعاتی قوی است، علاوه بر این مسکو به محافظت از نفوذ خود در کشورهای هجوار اهمیت میدهد و میخواهد قدرت خود در سطح بینالمللی را نشان دهد، همچنین این کشور بر مقابله با تهدیدهای غرب بهویژه آمریکا و ائتلاف ناتو تمرکز کرده است.
روسیه در راستای مقابله با ائتلاف ناتو به رهبری آمریکا تلاش کرد که ائتلافهای بینالمللی قوی تشکیل دهد؛ ائتلاف با کشورهایی که از سلطه آمریکا و غرب آسیب دیدهاند و نزدیک شدن روابط روسیه با چین در همین راستا است. همچنین در این راستا گروه «شانگهای پنج» در سال ۱۹۹۵ تشکیل شد و بعد از آن سازمان همکاری شانگهای در سال ۲۰۰۱ با مشارکت چین، قرقیزستان، تاجیکستان، ازبکستان، قزاقستان سپس هند و پاکستان و ایران تشکیل شد.
بعد از آن نیز محموعه بریکس با همین هدف تشکیل شد. مجموعه بریکس در سال ۲۰۰۹ با مشارکت چین، روسیه، هند، آفریقای جنوبی و برزیل تشکیل شد و در سال ۲۰۲۴ مصر، اتیوپی، عربستان، امارات و ایران به آن پیوستند و دهها کشور دیگر نیز درخواست دادند که به این مجموعه ملحق شوند.
انتهای پیام
نظرات