فرزانه یوسفی در گفتوگو با ایسنا به مناسبت ولادت حضرت ابوالفضل العباس(ع) عنوان کرد: به گفته برخی پژوهشگران، درباره زندگی حضرت عباس(ع) تا قبل از واقعه کربلا اطلاعات تاریخی چندانی در دسترس نیست، تنها ماجرایی که از زندگی او نقل شده حضور در جنگ صفین است و نیز یک نکته در هنگام دفن امام حسن مجتبی(ع) است، باقی آنچه وجود دارد مربوط به واقعه کربلا است.
وی ادامه داد: هنگامی که حضرت ابوالفضل(ع) به دنیا آمد، امّ البنین قنداقه او را به دست امیرالمؤمنین داد تا بر او نام بگذارد، حضرت وی را در آغوش کشید و او را مورد تفقّد و محبّت فراوان قرار داد، سپس در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه گفت و سپس به ام البنین فرمود: «او را چه نام نهادی؟» امّ البنین عرض کرد: «من در هیچ امری بر شما سبقت نگرفتهام. هر نامی که میپسندید بر وی بگذارید». حضرت فرمود: «من او را به نام عمویم، عباس نامیدم».
این کارشناس مذهبی بیان کرد: عباس(ع) در سنین دوازده تا چهارده سالگی، زمانی که علی(ع) با دشمنان درگیر بود، در برخی از جنگها شرکت داشته و با آن که زیاد اجازه جهاد به او داده نمیشد، ولی در همان نوجوانی حریف قهرمانان نامی عرب بوده است.
یوسفی گفت: بنابر نقلی این لقب را امام حسین(ع) هم به عباس(ع) میگفت، از جمله هنگام عزیمت از مدینه به سوی مکّه پس از امتناع از بیعت کردن، وقتی همه خاندان عصمت سوار بر محمل شدند، امام ندا داد: «این اخی؟ این کبش کتیبتی، این قمر بنی هاشم» عباس(ع) هم پاسخش داد: «لبّیک، لبّیک یا سیّدی!» این لقب را به خاطر زیبایی و چهره دلارای ابوالفضل(ع) به او داده بودند.
این کارشناس مذهبی عنوان کرد: حضرت عباس(ع) دارای زیبایی ویژهای بود و چهره دلربایش، هر بینندهای را به تحسین وامی داشت. جدّ او، عبد مناف را «ماه مکه» و عبداللّه، پدر پیامبر اکرم(ص) را «ماه حرم» میخواندند. حضرت عباس (ع) نیز «ماه بنی هاشم» لقب گرفت.
یوسفی گفت: در ترسیم چهره حضرت عباس(ع)، تنها نباید به اندام قوی و قامت رشید و ابروان کشیده و صورت ایشان بسنده کرد، فضیلتهای او نیز، جزئی از سیمای ابوالفضل(ع) را تشکیل میداد.
غبطه شهدا به مقام حضرت عباس(ع) در روز قیامت
این مبلغ حوزه با بیان اینکه حضرت عباس(ع) اسوه کامل ولایت پذیری است، ادامه داد: امام سجاد(ع) فرمود، در روز قیامت حضرت ابوالفضل مقامی دارد که دیگر شهدا به مقام او غبطه میخورند.
وی تصریح کرد: در عصر تاسوعا، دشمن کوشید با استفاده از روابط قومی و قبیلهای، حضرت ابوالفضل(ع) را از لشگر حسینیان جدا سازد. شمر برای رسیدن به مقصود خود به حضرت عباس(ع) امان نامه تسلیم کرد.
یوسفی گفت: رفتار حضرت عباس(ع) در این مورد گویای دفاع راستین او از حریم ولایت و برائت از دشمنان است. او بدون کوچکترین توجه به مناسبات قبیلهای و قوم گراییها، فریاد کشید و گفت: «دست هایت بریده باد! خداوند تو و امان نامهات را لعنت کند. آیا به ما امان میدهی، در حالی که پسر رسول خدا(ص)، امام حسین(ع)، امان ندارد؟ به ما امر میکنی که به اطاعت این نفرین شدگان و فرزندان ملعون و پلید آنان در آییم؟
این مبلغ حوزه تاکید کرد: بی شک عصمت دارای مراتبی است که اهل بیت رسول الله(ص) در اوج آن قرار دارند تا آنجا که انبیای الهی به جز خاتم آنها به آن مرتبه غبطه میخوردند. رسولان الهی همگی معصوم اند؛ اما تعیین مرتبه کمال آنها و سطح بندی آنان در توان ما نیست، به نظر میرسد عباس بن علی(ع) یکی از آن بزرگ پاسداران معصوم الهی است که در کربلا حضور یافته است.
وی افزود: در کربلا سه معصوم از امامان حضور یافتهاند حضرت امام حسین(ع)، امام علی بن الحسین (ع) و حضرت امام محمد باقر(ع) غیر از آنان، چهار معصوم دیگر حضرت علی اکبر، حضرت علی اصغر، حضرت زینب کبری و حضرت عباس بن علی(ع) در آن جا حضور داشتند.
این مبلغ حوزه بیان کرد: «مطابق فرموده آیتالله بهجت، عصمت دو مرحله دارد: الف. عصمت از گناه؛ ب. عصمت از خطا (اشتباه) و خطیئه. از این نظر، انبیای الهی، فاطمهی زهراء و دوازده امام صلوات الله علیهم اجمعین صاحب مرحلهی دوم عصمت هستند؛ یعنی هم از گناه و هم از اشتباه معصوماند.
یوسفی افزود: اما عصمت از گناه، به انبیا و اوصیا اختصاص نمییابد؛ بلکه بزرگانی دیگر، همچون زیدبن علی و برخی اولیای الهی در عصرهای مختلف بودهاند که عصمت از گناه داشتهاند، هرچند ممکن است دچار اشتباهاتی شده باشند. حضرت آیت الله بهجت دربارهی امکان به دست آمدن چنین عصمتی میفرماید: " گواه بر این مطلب، آنکه هر یک از ما مکلف به ترک همهی معاصی در همه جا و هر زمان تا آخر عمر هستیم. لازمه قسمی از این مطلب، عصمت است و در این صورت، آیا ممکن است که همه مکلف به امری باشند که برای غیر انبیا و اوصیاء محال است!؟».
وی اضافه کرد: آیا این امر عجیبی است که بگوییم بزرگانی چون حضرت ابوالفضل العباس(ع) یا سلمان فارسی، عمداً مرتکب معصیت نشدهاند!؟ حال آن که حتی در این زمان هم افراد پرهیزکاری را میبینیم که اگر در امری احتمال معصیت را بدهند، از آن فرار میکنند؛ چه رسد به اینکه بخواهند عامدانه گناهی مرتکب شوند.
انتهای پیام
نظرات