این کتاب نخستین مجموعه از شعرهای محمد حیاتی است که در ۲ بخش تنظیم شده است؛ اشعاری با مضامین اجتماعی و عاشقانه و بخش ترجمه که تعدادی از اشعار شاعران نوگرای جهان در آن دیده می شود.
به گزارش ایسنا، محمد حیاتی، نویسنده و مترجم، متولد ۱۳۶۲، فعالیت ادبی خود را در سال ٨۴ با انتشار داستانها، مقالات و ترجمه در نشریات ایران آغاز کرد. وی هماکنون دانشجوی دکترای زبان و ادبیات انگلیسی در دانشگاه اصفهان است. حیاتی در سال ۱۴۰۰ اولین مجموعه داستان خود را با عنوان «هفت قدم تا سنگر» در انتشارات مهرودل منتشر کرد.
او با ناشرانی همچون نیلوفر، نیماژ، آگه و روزگار همکاری کرده است. از ترجمههای وی میتوان به این آثار اشاره کرد: «و آفتاب طلوع میکند» نوشته ارنست همینگوی (انتشارات نیلوفر)، «بوطیقای متن، بوطیقای صدا» (انتشارات نیلوفر)، «تبر» نوشته دانلد وستلیک (انتشارات نیلوفر)، «خردهشیشههای اندیشه» مجموعه مقالات والتر بنیامین (انتشارات نیلوفر)، «آنتورپ» نوشته روبرتو بولانیو (انتشارات نیماژ)، «مرا به صندلی الکترکی بسپار» مجموعه داستانهای امریکایی (نشر آگه)، «خانهخراب» مجموعه نمایشنامه (نشر نونوشت) و نمایشنامه «پس از نمایش» نوشته برایان فریل (انتشارات مهرودل).
در یکی از شعرهای مجموعه «خطابه احیا: مردهای خواب مرا میبیند» میخوانیم:
برف، چادر چرکمُرد پیرزنی است
که خود را میتکاند و
گُلهایش میپاشد بر خاک
خفتگان ابجد میخوانند
کتیبهای ناخوانا
که به تن میکنم و
پهلو به پهلو
کمربند سفید و مارپیچ را
غلت میزنم
تا کجا کشیده میشود این خط
که شهر مرا نمیفهمد
کودکی در دوردست
دست تکان میدهد
و پرده سفید میافتد
انتهای پیام
نظرات