به گزارش ایسنا، در گزارشی تحلیلی به قلم «نیک پاتون والش» خبرنگار شبکه سیانان با اشاره به حمله اخیر گروههای مقاومت عراق به یک پایگاه نظامی آمریکا در اردن در پاسخ به حمایتهای تمامعیار واشنگتن از جنایتهای جنگی رژیم صهیونیستی در غزه که به کشته شدن سه نفر از نظامیان آمریکایی و مجروح شدن دهها نفر از آنها انجامید، آمده است که حملات شب گذشته آمریکا علیه گروههای مقاومت منطقه در عراق و سوریه، در مقایسه با بدترین تلفات نظامی آمریکا در منطقه در نزدیک به سه سال اخیر، پاسخی نسبتا محدود بود.
ستاد فرماندهی تروریستی مرکزی ارتش آمریکا (سنتکام)، بامداد امروز(شنبه)، با تایید حملات هوایی در عراق و سوریه اعلام کرد چندین مکان مورد حمله قرار گرفته است.
ارتش آمریکا مدعی شده در این حملات ۸۵ هدف از جمله پستهای فرماندهی و اطلاعات، انبارهای مهمات، هواپیماهای بدون سرنشین و تجهیزات لجستیکی گروههای مقاومت هدف قرار گرفتهاند. پیش از این، گروههای مقامت عراق یک پایگاه نظامی آمریکا در اردن را هدف قرار داده بودند که منجر به کشته شدن سه نظامی آمریکایی و مجروح شدن بیش از سی نفر از آنها شد.
در این گزارش که در وبگاه شبکه سیانان منتشر شده، آمده است: شامگاه جمعه تلاش کرد پر سر و صدا به نظر بیاید اما احتمالا پژواک آن چندان طولانی نخواهد شد. سنتکام اعلام کرد که آمریکا بمبافکنهای «B-۱B Lance» را اعزام کرد تا به ۸۵ هدف در هفت نقطه حمله کند. احتمالا قرار بود که خسارات این حمله با طلوع صبح بیشتر مشخص شود. اما از دردناکترین ضربهای که پنتاگون قادر بود وارد کند، فاصله زیادی داشت.
ممکن است حملات بیشتری در کار باشد؛ «لوید آستین» وزیر دفاع آمریکا گفته بود این فقط شروع است. اما روز جمعه، طبق اعلام کاخ سفید، پاسخ آمریکا فقط سی دقیقه به طول انجامید. کوتاه بود، شاید کوبنده اما نه چندان شوککننده.
والش مینویسد: انتخابی شفاف و محاسبهشده بود. دولت بایدن با ماموریتی تقریبا ناممکن روبهرو بود، این که شدت حمله آن قدر زیاد باشد که نشان بدهد واقعا در پاسخ خود جدی است اما همچنین اطمینان بیابد که طرف مقابل بدون برآشفتن و قصد تلافی کردن، آسیب ببیند. آمریکا پیام پاسخی را که قرار بود بدهد، به مدت بیش از پنج روز از طریق مقامات آمریکایی که در جریان ماهیت و شدت آن بودند مخابره کرده بوده و حتی درباره اهداف که قرار بود به آنها حمله شود نیز سرنخهایی داده بودند.
این هشدار، احتمالا، برای کاهش خطر سوءتفاهمها و شاید فراهم کردن امکان تغییر مکان برای نیروهایی که مورد حمله قرار گرفته بودند و کاهش تلفات انسانی در نظر گرفته شده بود. احتمالا، قصد آن اطمینان یافتن از این بود که حملات آمریکا با اقدامی از سوی رژیم صهیونیستی اشتباه گرفته نشود که ممکن بود حملاتی تلافیجویانه را علیه این رژیم و اراضی اشغالی به دنبال بیاورد و در بر دارنده چرخه دیگری از گسترش تنشها باشد.
نگارنده معتقد است این بیثباتی سطح گزینههای بایدن را تا حد کمترین توانمندیهای آمریکا تقلیل داد. اشتباهات یا موفقیتهای پیشبینی نشده به بدتر و پیچیدهتر شدن تدریجی وضعیت منجر شود که این موضوع میتواند به درگیری گریزناپذیر و گستردهای بیانجامد.
در ادامه این مطلب آمده است: جنگها معمولا، در مواقع نادری رخ میدهند که ۲ طرف نیز قصد آن را داشته باشند یا در موقعیتی رایجتر، وقتی رخ میدهند که طرفین به این تصمیم میرسند گریزی از جنگی گسترده نیست و گاهی نیز زمانی رخ میدهد که هیچ گزینه دیپلماتیک دیگری ندارند. در مواقع دیگری نیز طی یک روند تدریجی گسترش تنشها درگیر جنگ میشوند.
نویسنده با بیان این در ادامه با توجه به روابط تهران-واشنگتن آورده است: نه ایران و نه آمریکا خواهان یک جنگ نیستند. دولت بایدن انتخابات ریاست جمهوری را پیش رو دارد که طبعا با این وجود، تمایلی به داشتن یک ماجراجویی پرهزینه در خارج، دردسری در زمینه سیاستش در قبال اسراییل یا افزایش قیمت نفت ندارد.
انتهای پیام
نظرات