به گزارش ایسنا، محبوبیت بسیار کم جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا این روزها توجه زیادی را به خود جلب کرده است، با این حال رهبران سیاسی در سراسر جهان توسعه یافته در وضعیتی مشابه با رئیس جمهور ایالات متحده قرار دارند و آنها به ندرت تا این حد نامحبوب بودهاند.
روزنامه فایننشال تایمز با اشاره به نظرسنجیهای موسسات پیشرو مانند Morning Consult ،Gallup و Compolítica درباره رتبهبندی محبوبیت سران کشورها در ۲۰ دموکراسی بزرگ نوشته است: هیچ رهبری در جهان توسعه یافته رتبهای بالاتر از ۵۰ درصد ندارد. تنها یک کشور، یعنی ایتالیا شاهد کسب تایید رهبر خود در دهه ۲۰۲۰ بوده است. رتبه بایدن با ۳۷ درصد نیز برای یک رئیس جمهور ایالات متحده در اواخر دوره اول ریاست جمهوریاش در پایینترین سطح قرار دارد، درحالیکه برای همتایانش بالاتر از میانگین بوده است.
نشانههای کهولت سن ممکن است به رتبهبندی محبوبیت بایدن ۸۱ ساله لطمه بزند، اما این روند گستردهتر را توجیه نمیکند. بین سالهای ۱۹۵۰ تا ۲۰۲۰، میانگین سنی روسای جمهور و نخست وزیران در کشورهای توسعه یافته از بالای ۶۰ سال به حدود ۵۴ سال کاهش یافت. رهبران انگلیس، آلمان، فرانسه و ژاپن بسیار جوانتر از بایدن هستند اما حتی محبوبیت کمتری دارند. هر چهار نفر امتیاز زیر ۳۰ درصد دارند.
بحث در مورد جو بایدن روی این موضوع متمرکز است که چرا او با وجود دادههای اقتصادی نسبتاً قوی، از جمله تورم پایینتر، امتیازات پایینی کسب میکند. هرچند، پس از رونالد ریگان در دهه ۱۹۸۰، میزان محبوبیت برای روسای جمهور ایالات متحده در دوره اول فعالیتشان روند نزولی داشته است، حامیان بایدن امیدوارند بهبود اقتصاد در نهایت رتبه او را بالا ببرد، اما او با گرایشهای تثبیت شده مخالف است.
به نوشته فایننشال تایمز، رهبران در سراسر جهان توسعه یافته، دست کم تا حدی، قربانیان زوال بلندمدت روحیه ملی هستند. رشد اقتصادی آهستهتر، افزایش نابرابری و احساس فزاینده مبنی بر اینکه سیستم علیه افراد عادی تقلب کرده است - تمام این عوامل با تاثیر رسانههای اجتماعی بزرگنمایی میشوند.
در ایالات متحده، دموکراتها کمتر به یک جمهوریخواه رای میدهند، بسیار کمتر با یک جمهوریخواه ازدواج میکنند و بالعکس. این دو دستگی، شخصی و تلخ است. شکافهای مشابه در اروپا نیز در حال گسترش است که رای دهندگان در آن، احزاب بیشتری برای انتخاب دارند و به احزاب قدیمی روی میآورند. بین اوایل دهه ۱۹۹۰ و ۲۰۲۰، سهم احزاب افراطی در اروپا از نزدیک به صفر به ۲۵ درصد افزایش یافت. این امر در نتیجه دستاوردهای راست افراطی ایجاد شد که خود را به عنوان مدافع مردم عادی در برابر بیگانگان و نخبگان متنعم و جهانی معرفی میکند.
این روزنامه افزود: در این میان، به نظر میرسد رسانههای اجتماعی کینه توزی حزبی را تشدید میکنند. اکثریت قاطع در اغلب اقتصادهای توسعه یافته و تقریباً ۸۰ درصد در ایالات متحده معتقدند که این پلتفرمها شکافهای سیاسی را گسترش میدهند. همچنین مساله دیگر این است که مردم بهطور فزایندهای با رهبران دموکراتیک بیگانه میشوند، زیرا افراد با استعداد کمتری به سیاست وارد میشوند و به دلیل ترفندهای مورد نیاز برای بقا در یک عرصه دیجیتال عقب افتادهاند.
با این حال، در کشورهای در حال توسعه، در حالیکه رسانههای اجتماعی میتوانند به همان اندازه گسترده و خصمانه باشند، به نظر میرسد که آسیب کمتری به مدیران فعلی وارد میکنند. نتایج نظرسنجیها در ۱۰ کشور از بزرگترین کشورهای در حال توسعه نشان میدهد که اکثر رهبران آنها هنوز هم رتبهای بالای ۵۰ درصد دارند. احساس ناامیدی که بر رهبران کشورهای توسعه یافته سایه انداخته، هنوز بر همتایان آنها در جهان در حال توسعه غالب نشده است.
یکی از دلایل احتمالی این است که شرایطی که جهانی شدن و دیجیتالی شدن به افزایش ثروت بسیاری در کشورهای در حال توسعه کمک کرده است، کشورهای توسعه یافته در دهههای اخیر رشد آهستهتری داشتهاند. این امر بهویژه در مورد طبقات متوسط صادق است. رشد متوسط درآمد سرانه در ایالات متحده از حداقل ۳ درصد در دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ که در اوج خود قرار داشت به ۱.۵ درصد و در کشورهای بزرگ اروپایی و ژاپن به حدود یک درصد یا کمتر کاهش یافته است. شاید تصادفی نباشد که ژاپن شدیدترین کاهش بلندمدت درآمد سرانه را تجربه کرده است و امروز فومیو کیشیدا با محبوبیت ۲۱ درصد، کمترین محبوبیت را در میان نخست وزیران ژاپن دارد.
نظرسنجیها نشان میدهد که رایدهندگان در اقتصادهای پیشرفته در حال از دست دادن ایمان خود به این موضوع هستند که نظام سرمایهداری مدرن میتواند برای همه فرصتهایی را ایجاد کند و بهطور فزایندهای تمایل دارند که باور کنند «مردم فقط میتوانند به هزینه دیگران ثروتمند شوند.» اغلب آنها، این «دیگران» را خودشان میدانند. در سال ۲۰۲۳، تعداد افرادی که در تمام ۱۴ کشور توسعه یافته انتظار دارند در پنج سال آینده وضعیت بهتری داشته باشند، به کمتر از ۵۰ درصد رسید. خوشبینها همه جا در اقلیت بودند. مدیران فعلی برای بازگرداندن برتری سنتی خود باید بدانند که ارتباط بین دادههای اصلی اقتصادی و حمایت سیاسی از بین رفته است. رای دهندگان به کاهش طولانی مدت رشد اقتصادی واکنش نشان میدهند و به دنبال راهحلهای جدید هستند.
انتهای پیام
نظرات