• پنجشنبه / ۲۸ دی ۱۴۰۲ / ۱۴:۴۰
  • دسته‌بندی: دیدگاه
  • کد خبر: 1402102820247
  • منبع : پایگاه‌های خبری

میم‌های اینستاگرامی؛ سفیدشویی دیکتاتورها و دنیای فانتزی نسل «زد»

میم‌های اینستاگرامی؛ سفیدشویی دیکتاتورها و دنیای فانتزی نسل «زد»

اکنون دیکتاتورها با میم‌های اینستاگرامی-تلگرامی و تصویر سوار بر اسب با شکوه و اقتدار رژه می‌روند و جوانی که حتی درس تاریخ مدرسه را هم با تقلب پاس می‌کند، در ستایش آن برهه‌ی تاریخی لب و لوچه‌اش آویزان می‌شود و در هپروت دوران طلایی آه حسرت سرمی‌دهد.

به گزارش ایسنا، ابراهیم سعیدی، فعال رسانه در یادداشتی با عنوان «میم‌های اینستاگرامی، سفیدشویی دیکتاتورها و دنیای فانتزی نسل زد» نوشت: اگر مدتی در اکسپلور اینستاگرام فارسی یا کانال‌های عامه‌پسند تلگرامی چرخ بزنید با یک پدیده‌ی عجیب مواجه می‌شوید؛ ستایش هیتلر، استالین، رضاخان و دوجین دیکتاتور دیگر. این ستایش‌ها در قالب ساخت میم‌های حماسی و کمدی سیاه تولید می‌شوند و جنایت‌های این افراد را زیر پوشش یک لایه‌ی تخیلی-فانتزی سفیدشویی می‌کنند. در نتیجه کاربری که حتی یک صفحه درباره‌ی جنایت‌های هیتلر نخوانده، «درود بر پیشوا» از زبانش نمی‌افتد و «آرمان کوروش» را در پادشاهی که تن به خفت کاپیتولاسیون داده می‌جوید! 

البته هنوز زود است تا عباراتی مانند فاشیسم و تمایل به نژادپرستی استفاده کنیم، چرا که این افراد معتقد به این ایدئولوژی‌ها نیستند بلکه آن را به شکل «کالایی» مصرف می‌کنند؛ مانند مصرف مواد مخدر که آدم‌ها را وارد یک فضای هپروتی و تخیلی می‌کند تا در آن دنیای فانتزی ناکامی‌ها و عقده‌های خودشان را جبران کنند. البته مشخص است که اگر افراد به مصرف مواد مخدر «اعتیاد» پیدا کنند، زندگی آنها به چه وضعیت بغرنجی تبدیل می‌شود. 

حال سوال اینجاست که اگر این افراد در مسیر زندگی خود با هیچ‌گونه کتاب تاریخی و مستندات علمی برخورد نکنند و در همان حالت نئشگی به مصرف خزعبلات اینستاگرامی-تلگرامی دل خوش کنند، خروجی فکری این انسان مسخ شده چه خواهد بود؟

کارل مارکس در کتاب «هجدهم برومر لویی بناپارت» عبارتی با این مضمون از هگل نقل می‌کند که «تاریخ (که عبارت است از تمام وقایع بزرگ و شخصیت‌های جهان تاریخی) دوبار ظاهر می‌شود» بعد بلافاصله خود مارکس به این عبارت یک جمله‌ی دیگر اضافه می‌کند که «بار اول به صورت تراژدی و بار دوم به صورت کُمدی». وضعیت کنونی ما نیز بی‌شباهت به توصیف مارکس نیست. 

این افراد که کشتار را صرفاً در فیلم‌ها دیده‌اند، زخم‌های جنگ را حس نمی‌کنند، نمی‌فهمند که از گشنگی روی به مرده‌خواری آوردن به چه معناست و کشیدن ناخن و نشاندن فرد معترض بر روی دستگاه آپولو به دست نیروهای ساواک چه حسی دارد! آن‌ها فکر می‌کنند که «دیکتاتور» بودن «باحال» است. این افراد نمی‌دانند که هیتلر مسئول مستقیم مرگ بیش از ۱۹ میلیون نفر بود. این افراد گمان می‌کنند که کارخانه‌ی صابون‌سازی آلمان نازی که از چربی انسان‌ها صابون تولید می‌کرد، یک لطیفه‌ی تحقیرآمیز است. نمی‌دانند که اگر این مسئله دروغ صهیونیست‌ها برای تحت تأثیر قرار دادن جامعه‌ی جهانی باشد، چه کار کثیفی است و اگر حقیقت داشته باشد، تصور رنجی که این انسان‌ها متحمل شدند از توان هر انسان سالمی خارج است. 

میم‌ها و کلیپ‌های عامه‌پسندی که در مورد دیکتاتورها تولید می‌شوند، تصویر آنها را نرمالیزه می‌کند و حساسیت ما را بر روی اقدامات وحشیانه‌ی آنها کم می‌کنند. از خلال همین فرایند است که از این قاتلان انسانیت، در اذهان نوجوانان و جوانان خام، «اسطوره» شکل می‌گیرد. خیال می‌کنند که اگر پهلوی زنده بود و حکومت‌ش ادامه می‌یافت، زیر پای هر جوان ایرانی یک رولز رویس قرار داشت، به جای بیژن پاکزاد میلیون‌ها جوان ایرانی نانسی عجرم را مجبور می‌کردند که جداگانه برای تک تک آنها و سگ‌شان کنسرت برگزار کند، هر نانوایی را که گران فروشی می‌کرد را در تنور می‌انداختند و هر کجای دنیا که قدم می‌گذاشتند آنها را به عنوان فرزندان کوروش تقدیس و تمام امکانات را برایشان فراهم می‌کردند. 

رجانیوز نوشت: اینجاست که ما دوباره به حرف مارکس برمی‌گردیم که تاریخ دوبار تکرار می‌شود، یک بار به صورت دیکتاتورترین پادشاه که به شکنجه‌ کردن وحشیانه‌ی مخالفانش مشهور بود و جامعه‌اش دچار سوء تغذیه ۶۴ درصدی شهرنشین‌ها (تا سال ۱۳۵۲)، بی‌سوادی ۶۸ درصدی و بدترین جایگاه در آمار مرگ و میر اطفال و کمترین میزان سرانه پزشک بود اما با این حال جشن‌های ۲۵۰۰ ساله ترتیب می‌داد که گران‌ترین میهمانی‌های طول تاریخ محسوب می‌شد تا به واسطه‌ی چسباندن خودش به اسطوره‌های تاریخی، در اذهان مردم جاودانه شود. غافل از اینکه مردم در تخیل زندگی نمی‌کردند؛ نه نان شبی داشتند که شکم خود را سیر کنند و نه تحمل طاغوتی که برده‌ی آمریکا و اسرائیل باشد. 

اکنون اما دیکتاتورها با میم‌های اینستاگرامی-تلگرامی و تصویر سوار بر اسب با شکوه و اقتدار رژه می‌روند و جوانی که حتی درس تاریخ مدرسه را هم با تقلب پاس می‌کند، در ستایش آن برهه‌ی تاریخی لب و لوچه‌اش آویزان می‌شود و در هپروت دوران طلایی آه حسرت سرمی‌دهد. جوان امروزی هیتلر را پیشوا صدا می‌زند و علامت حزب فاشیستی سومکا را کامنت می‌کند. تمامی اینها مثل حرکات موزون فرد معتادی است که تا خرتناق شیشه مصرف کرده اما ادای قهرمان مستر المپیا را در می‌آورد و این چنین تاریخ را به کُمدی تبدیل می‌کند.

مواد مخدر تنها وسیله‌ی تخدیر ذهن و جسم انسانها نیست، گاهی خزعبلات شبکه‌های اجتماعی نیز ما را به تخدیر می‌کشاند، پس باید بیشتر مراقب سلامتی خود و اطرافیان‌ باشیم.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha