به گزارش ایسنا، گاردین در این مقاله به قلم پیتر هاین، وزیر امورخارجه ایرلند شمالی در سالهای ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۷ و از سال ۱۹۹۱ تا ۲۰۱۵ نماینده حزب کارگر برای نیث (Neath)، شهری در ولز، نوشت: پس از عملیات حماس علیه اسرائیل در هفتم اکتبر و پاسخ هولناک بنیامین نتانیاهو (نخست وزیر رژیم صهیونیستی) به آن در غزه، برخی از حقایق اگرچه دیر، نیاز به بیان دارند؛ اینکه به قول رهبران حماس، اسرائیل حتی با نابود کردن غزه، «حماس» را نابود نمیکند. اسرائیل، از جمله از طریق نابودی تونلهای حماس بهطور نظامی به آن آسیب میرساند اما حماس یک جنبش و یک ایدئولوژی است که از بسیاری جهات، افراطگرایی نتانیاهو به ترویج آن کمک کرد.
دولتهای راستگرای اسرائیل از زمان نشست کمپ دیوید در سال ۲۰۰۰ - بیش از ۲۰ سال پیش - مذاکرات جدی با حزب «میانهروتر» فلسطین، یعنی فتح را خنثی کردهاند. آنها همچنین بهطور مداوم ساکنان غزه را سرکوب و یک حالت تقریباً ثابت محاصره را به آنها تحمیل کردهاند. باتوجه به این شرایط، آیا واقعاً تعجبآور است که اکنون بسیاری از فلسطینیها در ناامیدی به حماس روی آوردهاند؟
این روزنامه ادامه داد: درس تمام درگیریهای مدرن باید این باشد که شکست قدرتمندان در مذاکره برای یافتن راهحل، افراطگرایی را به وجود میآورد. همانطور که تاریخ پرآشوب بریتانیا در ایرلند شمالی به وضوح نشان میدهد، وقتی سیاست کار نمیکند، خشونت خلاء را پر میکند.
دولتهای انگلیس برای چندین دهه از مذاکره رسمی با ارتش جمهوریخواه ایرلند (IRA) به دلیل خشم آن خودداری کردند اما وقتی سرانجام این کار را انجام دادند، منجر به حصول توافق «جمعه خوب» در سال ۱۹۹۸ شد. اگرچه هضم این توافق برای اتحادیهها بسیار دردناک بود، اما مورد حمایت رئیسجمهور ایالات متحده، نخستوزیر انگلیس و رئیس اتحادیه اروپا قرار گرفت که ظاهراً در حال حاضر همه جانشینان آنها، این درس اساسی را فراموش کردهاند.
در مورد این تصور که توسط رهبران شمال جهانی، مبنی بر این ایجاد شده است که تنها مذاکره با یک رهبر از تشکیلات خودگردان فلسطین در کرانه باختری قابل قبول است، باید گفت که این نیز کارساز نخواهد بود. دولتهای شمال جهانی سابقه تلاش و شکست در تبلیغ نامزدهای «مورد علاقه» خود را در میان مردمی دارند که خواستار تعیین سرنوشت خود برای انتخاب نمایندگانشان هستند. بنابراین، حماس باید به نوعی شامل شود.
به نوشته گاردین، «در نهایت راهحل باید سیاسی باشد. اسرائیل نمیتواند فلسطینیها را از نظر نظامی شکست دهد. همانطور که جاناتان پاول، رئیس سابق دفتر تونی بلر (نخست وزیر اسبق انگلیس) در کتاب خود قاطعانه نوشته است که "چنین درگیریهایی جز با مذاکره حل نمیشوند"، نتانیاهو، جو بایدن (رئیس جمهور آمریکا) و ریشی سوناک (نخست وزیر انگلیس) علیرغم موضعگیریهای علنی خود با حماس بر سر آزادی اسرا و زندانیان مذاکره کردهاند که البته عمدتاً از طریق قطر انجام شد.
با این حال، رهبران راستگرای اسرائیل مذاکره را رد و در عوض خود را وقف تبدیل سرزمینهای فلسطینی به مناطق تحت اشغال خود کردهاند. کرانه باختری، جزایر کوچکی که اسماً توسط فتح اداره میشود اما در عمل تحت کنترل اسرائیل است، اکنون حدود نیم میلیون شهرک نشین اسرائیلی را در خود جای داده است. بیت المقدس شرقی نیز نزدیک به یک چهارم میلیون شهرک نشین اسرائیلی دارد. رهبران در شمال جهانی تنها تاکید میکنند که چنین شهرکهایی غیرقانونی هستند اما عملاً هیچ کاری انجام نمیدهند، همچنان شهرک نشینان بیشتری را تحمل میکنند و بهعلاوه محاصره طولانی و اکنون نابودی کامل غزه را تماشا میکنند.
و همه اینها چه چیزی برای اسرائیل به ارمغان آورده است؟ همانطور که عملیات هفتم اکتبر به وضوح نشان داد، نه حتی امنیت بیشتر، بلکه کمتر. حاکمان راستگرای اسرائیل به طرز چشمگیری در حفاظت از شهروندان خود شکست خوردهاند و با خشونت بیرحمانه خود در غزه، آنها را بیش از پیش به خطر خواهند انداخت.
دانیل لوی، مشاور سابق دولت اسرائیل به تازگی در یک مصاحبه تلویزیونی درست گفته است که "اسرائیل هرگز نمیتواند امنیت داشته باشد، مگر اینکه فلسطینیان امنیت داشته باشند". وی افزود: این معادله که شما میتوانید یک رژیم خشونت ساختاری را بر مردم دیگری تحمیل کنید، میتوانید حقوق اولیه این مردم را از آنها سلب و خود در امنیت زندگی کنید، هرگز جواب نمیدهد. زیرا وقتی به مردم ظلم میکنید، در پسِ ذهن خود میدانید که میل به قصاص ایجاد میکنید. در واقع نمیتوانید شبها راحت بخوابید.
البته ممکن است دستور کار واقعی کابینه کنونی اسرائیل، بیرون راندن فلسطینیها از سرزمینهای خود و ورود به اردن و مصر باشد. رد صریح اخیر راه حل دو دولتی توسط سفیر نتانیاهو در انگلیس نیز صرفاً همان چیزی است که او و سایر اعضای کابینهاش گفتهاند؛ اینکه راه حل دو دولتی وجود ندارد، فقط سلطه دائمی اسرائیل – با تشدید خشونت و بیثباتی منطقهای.»
گاردین در ادامه نوشت: روسای جمهور و نخست وزیران در واشنگتن، لندن و اروپا به جای اینکه در یک شکست وحشتناک تبانی کنند، باید از نشست منطقهای با حضور ایران، مصر، عربستان سعودی – همراه با اردن، قطر و امارات حمایت کنند، چراکه هیچ ثباتی در منطقه وجود نخواهد داشت مگر اینکه همه طرفها در آن مشارکت داشته باشند.
از زمان ریاست جمهوری باراک اوباما، دیپلماسی و تعامل جدی وجود نداشته است. همانطور که جان کری فرستاده اوباما در زندگی نامه خود نوشت که "در سیاست خارجی به ندرت تمرکز کافی روی خطرات عدم اقدام وجود دارد. این، بهویژه در مورد صلح در خاورمیانه صادق است."
این روزنامه انگلیسی با بیان اینکه «مردم شریف آفریقای جنوبی از هر نژاد و عقیده، آنچه را که به عنوان استانداردهای دوگانه عمیق رهبران شمال جهانی در نظر میگیرند، تحقیر میکنند» نوشت: رهبرانی که خواهان حمایت از خودمختاری اوکراین، اما شریک در انکار خودمختاری فلسطینیها و مقصر خشونت در غزه هستند. شکاف ژئوپلیتیکی با جنوب جهانی در حال عمیقتر شدن است و این، برای واشنگتن، لندن و بروکسل در دنیایی که به طور فزایندهای متلاطم میشود، هزینه سنگینی خواهد داشت.
انتهای پیام
نظرات