کودکانی هستند که امکان نگهداری آنها در خانواده زیستیشان وجود ندارد، همچنین خانوادههایی هستند که میتوانند عشق خود را نثار این کودکان کنند تا حتی یک روز را دور از خانواده و بینصیب از آغوش پر مهر مادر نگذرانند.
گرچه از دید جامعه پذیرش کودکی به صورت موقت برای مادر کاری بسیار سخت قلمداد میشود، اما این مادران به کاری که میکنند بسیار عشق میورزند و حتی به این بچهها بیش از بچههای زیستی خود رسیدگی میکنند.
طرح فرزندپذیری مهمان برای اولین بار از اسفند سال ۱۴۰۰ و با این هدف شروع شد تا کودکانی که در مراکز نگهداری بهزیستی حضور داشتند، شرایط فرزندخواندگی نداشتند و به ناچار باید در مراکز نگهداری میشدند، در واقع کودکان بدسرپرستی که امکان سلب صلاحیت را ندارند، از آغوش خانواده محروم نشوند. این طرح با پیگیری بهزیستی کشور از شهریورماه امسال تبدیل به قانون شد.
زمانی که مطهره جان را سمت قلبم میگذارم، تپش قلبم بیشتر از بچه زیستی خودم است
فاطمه موسوینژاد، مادری ۴۰ ساله که چهار فرزند پسر ۳، ۷، ۱۱ و ۱۵ ساله دارد و دختری ۷ ماهه را به صورت موقت به فرزندی پذیرفته است، اظهار میکند: وقتی به اطرافیان میگویم دختری را به فرزندی قبول کردم تصور میکنند چون چهار پسر داشتم این کار را انجام دادم اما من از اول در ذهنم بود که کودکی را به فرزندی قبول کنم و او را بزرگ کنم و این راه را دوست داشتم.
وی با بیان اینکه دخترم ۶ ماه تا یک سال مهمان ما است، عنوان میکند: این کار بسیار سخت بوده اما وقتی پای در این راه میگذاریم حضور خدا را لحظه به لحظه احساس میکنیم، در حالی که شاید در زندگی معمولی خدا را احساس نکنیم. از زمانی که مطهره جان را به خانه آوردیم، من هر لحظه به خدا وصل میشوم.
موسوینژاد بیان میکند: مادری کردن برای این بچهها احساس دیگری دارد، گاهی زمانی که مطهره جان را بغل میکنم و سمت قلبم میگذارم، تپش قلبم بیشتر از بچه زیستی خودم است؛ زیرا احساس میکنم این بچه تنها و غریب است. این محبت نسبت به دخترم را خدا در دل من قرار داده است. الان رابطه قلبی من و دخترم فرقی با فرزندان زیستی من ندارد و حتی بیشتر است. احساس میکنم باید مادری بیشتری برای این فرزندم بکنم؛ زیرا فرصت کم بوده و مهمان است؛ در کل حس عجیبی است.
این مادر میگوید: دخترم عضوی از خانواده ما شده و همه میگویند اگر بخواهند او را از شما بگیرند چه میشود که من میگویم همان خدایی که مهر دخترم را در دلم انداخته به من کمک خواهد کرد. اگر دخترم را از من بگیرند به پرورشگاه نمیبرند، بلکه میخواهند او را به پدر و مادر واقعی خودش برگردانند، چه بهتر که پیش پدر و مادر واقعی خودش باشد. من دخترم را دو دستی تقدیم مادر واقعی خودش میکنم و میگویم این دختر در این مدت مهمان و عزیز دل من بود و تا جایی که توان داشتم برایش مادری و خلاء را برایش پر کردم.
وی خاطرنشان میکند: دختر عمهام با دیدن من فرزند مهمان قبول کرده است. من همیشه به اطرافیانم میگویم اگر در توانتان هست و میتوانید کودکی را به فرزندی قبول کنید؛ زیرا پر کردن خلاء روانی و عاطفی یک کودک حتی برای یک مدت کوتاه با وجود سختیهای آن، ارزش بالاتری از بسیاری کارها دارد. وقتی برای خدا و از ته دل به این کودکان محبت میکنیم، خدا هم درهای رحمتش را به روی ما باز میکند.
با وجود اینکه پسرم ۶ ماه پیش من است، اما انگار دو سال از من شیر خورده است
نرگس محمودی، ۴۴ ساله، مادر دو دختر ۱۵ و ۱۷ ساله، دو پسر ۳.۵ ساله را به عنوان مهمان و یک پسر ۲.۵ ساله نیازمند درمان را به فرزندی قبول کرده است. وی در خصوص فرزندان خود اظهار میکند: پسرم که نیازمند درمان است، زمانی که وارد خانواده شد چسبندگی زبان داشت و در نوزادی جراحی شد. پسرم تاخیر تکاملی هم داشته و نمیتوانست هیچ کلمهای را بیان کند و همه چیز برایش نامفهوم بود اما الان بعد از گذشت ۶ ماه میتواند صحبت کند.
وی میافزاید: پسر اولم محمدکیان سال گذشته وارد خانواده شد و ۵.۵ ماه در خانه ما بود اما مادرش از دادگاه صلاحیت گرفت و او را بردند که من افسرده شدم و یک هفته گریه میکردم. بعد از آن فرزند دومم آرش را آوردم و بعد یونس را از تهران که نیازمند درمان است. بعد از حضور دو پسرم در خانواده متوجه شدم مادر محمدکیان دوباره رد صلاحیت شده، بنابراین تقاضا دادم که به خانواده ما برگردد.
محمودی ادامه میدهد: من، همسرم و دو دخترم خیلی بچه دوست داشتیم و من دیگر بچهدار نمیشدم، بنابراین زمانی که در خصوص طرح فرزند مهمان شنیدم، با همسرم مطرح کردم و وارد این راه شدیم. به تدریج با بچههای نیازمند درمان نیز آشنا شدم. الان با خودم میگویم که کاش چند سال پیش متوجه این موضوع میشدیم و میتوانستیم بچهها را حمایت کنیم. وقتی من و خانوادهام میبینیم یونس کلمه و کار جدیدی یاد میگیرد خیلی خوشحال میشویم و من نیز احساس خوبی دارم.
این مادر بیان میکند: شبی با آرش و محمدکیان صحبت میکردیم که محمدکیان میگفت دوست ندارم به پرورشگاه برگردم وقتی علت را پرسیدم، آرش که ترسیده بود و فکر میکرد میخواهیم او را برگردانیم گفت آنجا خانواده ندارند. یک بچه ۳.۵ ساله یک کلمه گفت اما در آن هزار حرف بود. این بچهها خانهای که پدر، مادر، برادر و خواهر داشته باشند، ندارند. بچههایم عاشق مهمانی رفتن هستند و وقتی میگویم عمه و عمو دعوت کردند منتظر رسیدن روز مهمانی هستند.
وی اضافه میکند: وقتی این موارد را میبینم میگویم کاش خدا توانایی بیشتری میداد تا بچههای بیشتری را به فرزندی قبول میکردم. شرایط اقتصادی ما خوب نیست و خانه ما کوچک است اما وقتی این بچهها هستند به مسائل مالی فکر نمیکنیم. زمانی که از سر کار میآیم و آنها به سمت من میآیند خستگی را از یاد میبرم. در این ۶، ۷ ماه بسیار وابسته شدند و این نشان میدهد که چقدر کمبود داشتند.
محمودی عنوان میکند: همیشه به اطرافیانم میگویم اگر توانایی مالی و حوصله دارید بچههای مهمان را به سرپرستی قبول کنید، گناه دارد که آنها در شیرخوارگاه باشند، چشمشان به در است که پدر و مادری آنها را به خانه ببرد؛ چون به قول خودشان در شیرخوارگاه خانواده نیست. همه به من میگویند با این شرایط اقتصادی چطوری توانستی سه بچه را به فرزندی قبول کنید، کار سختی است، مردم بچه خود را به زور تحمل میکنند اما من خدا را شکر میکنم که این کار را انجام دادم و این بچهها برای من نعمت و برکت هستند.
این مادر میگوید: یونس خیلی به من وابسته شده و همیشه به من میچسبد، با وجود اینکه ۶ ماه پیش من است اما انگار دو سال از من شیر خورده است. من از نظر مادری چیزی برای پسرانم کم نگذاشتهام، احساس نمیکنم بچههای خودم نیستند و احساس غریبگی ندارم. زمانی که بیرون میروم کسی متوجه نمیشود فرزندان خودم نیستند و میگویند چگونه آنها را بزرگ میکنی؟ سهقلو هستند؟ من به همه اطرافیانم میگویم که برای من دعا کنید تا خدا صبر و توان دهد که بتوانم به خوبی آنها را تربیت کنم.
نمیتوانم زندگی را بدون فرزندخواندههایم تصور کنم
مادری ۳۳ ساله که فرزند زیستی ندارد و سه پسر به فرزندی قبول کرده است، اظهار میکند: پسر بزرگم ۳ سال و دو ماهه بوده و فرزندخوانده است. دو فرزند دیگرم نیازمند درمان هستند، پسر دومم ۱۸ ماهه و دارای معلولیت و پسر سومم نیز یک ساله و دارای مشکل داخلی است.
وی با بیان اینکه هدف ما این بود پدر و مادر شویم و این حس را تجربه کنیم، عنوان میکند: ما خیلی بچه دوست داشتیم. میتوانستیم از روشهای درمان ناباروری استفاده کنیم و اقدام هم کردیم اما در نیمه راه با فرزندپذیری آشنا شدیم نه اینکه قبلا در خصوص این روش اطلاعاتی نداشته باشیم، در واقع دیدگاه ما نسبت به فرزندپذیری تغییر کرد. ما قبلا فکر میکردیم فرزندپذیری کار خیر یا از سر ناچاری است اما به واسطه همکار همسرم که دختری را به فرزندی پذیرفته بودند، متوجه شدیم اینگونه نیست و به عنوان روشی برای فرزنددار شدن به آن نگاه کردیم.
این مادر میافزاید: بچههایی در شیرخوارگاه هستند که به آغوش پدر و مادر نیاز دارند، بنابراین ما به واسطه بهزیستی توانستیم نیمه گمشده خود را پیدا کنیم. بعد از پذیرفتن پسر اولم، باز هم دوست داشتیم فرزند داشته باشیم که در این مرحله با بچههای نیازمند درمان آشنا شدیم که متقاضی ندارند و منتظر آغوش پدر و مادر هستند، بنابراین سراغ آنها رفتیم.
وی بیان میکند: نمیتوانم حس مادری را توصیف کنم، عشقی بالاتر از این وجود ندارد. اطرافیان به من میگویند امیدواریم خودت بچهدار شوی، این خیلی فرق دارد اما من میگویم شاید نتوانم این دو را با هم مقایسه کنم؛ زیرا بچه زیستی نداشتم اما شما هم نمیتوانید تصور کنید که در فرزندپذیری چه عشق زیادی وجود دارد. افرادی که فرزندخوانده و فرزند زیستی دارند اعتراف میکنند که ۹ ماه بارداری تاثیری در محبت بیشتر ندارد، زمانی که تصمیم میگیرید پدر و مادر بچهای باشید محبت ایجاد میشود. من نمیتوانم زندگیام را بدون بچههایم تصور کنم، آیا این حسی غیر از مادری است؟
این مادر میگوید: همیشه اطرافیان میگویند دل بزرگی داری یا ما دلش را نداریم که بچههای نیازمند درمان را به فرزندی بپذیریم اما من میگویم آیا دل این را داریم که ببینیم بچهای در شیرخوارگاه تنها و بدون پدر و مادر بزرگ شود؟ این اقدام از دور کار بزرگ و سختی است و من نیز ابتدا خیلی میترسیدم و فکر میکردم قرار است سختی زیادی به دوش بکشم و فداکاری بزرگی انجام دهم اما الان عاشق این کار هستم.
از ابتدای طرح فرزندپذیری مهمان، بیش از ۳۰۰ کودک به خانوادههای متقاضی واگذار شدند
مسعود فیروزی، مدیرکل بهزیستی خراسان رضوی در گفتوگو با ایسنا، در خصوص طرح فرزندپذیری مهمان اظهار میکند: ما در مراکز بهزیستی فرزندانی داشتیم که به دلیل شرایط بد خانواده زیستی نه امکان سلب حضانت داشتند که آنها را به خانواده دیگری واگذار کنیم و نه بستگان موثری داشتند که فرزند را تحویل بگیرند و به آغوش خانواده ببرند. این موضوع موجب شده بسیاری از بچهها از آغوش خانواده بینصیب شوند.
وی بیان میکند: محرومیت از آغوش خانواده موجب میشود بسیاری از کارکردها، وظایف، نقشها و ویژگیهایی که یک فرزند باید یاد بگیرد را کسب نکند. یکی از این موارد الگوپذیری است؛ یعنی فرزند به دلیل نداشتن الگو از نعمت الگوپذیری محروم میشود. همچنین نداشتن خانواده موجب میشود که کودک نتواند با کارکردها، وظایف و نقشهای هر کدام از اعضای خانواده آشنا شود.
فیروزی ادامه میدهد: مورد بعدی که مشکلات بیشتری را ایجاد میکند، دلبستگی است. محرومیت از خانواده موجب دلبستگی اجتنابی یا دوسویه میشود؛ یعنی کودک به هیچ کس اعتماد ندارد. بچههایی که در مراکز زندگی میکنند، الگوی فرزندپروری ندارند؛ زیرا والدینی نداشتند که از آنها الگو بگیرند، در نتیجه برای انتخابهای خود، الگو گرفتن و پیدا کردن مدل سردرگم میشوند.
مدیرکل بهزیستی خراسان رضوی خاطرنشان میکند: تنها نیازهای فرزندان ما، نیازهای فیزیولوژیک نیست. در مراکز نگهداری از کودکان، بچهها بهترین امکانات، خورد و خوراک و پوشاک را دارند و محبت دریافت میکنند اما محبتی که به آن اعتماد کنند و الگو بگیرند را نمیبینند؛ زیرا مربیها مدام تغییر میکنند.
وی با بیان اینکه برای جلوگیری از این مشکلات طرح فرزندپذیری مهمان را ایجاد کردیم، عنوان میکند: در این طرح صرفا به دنبال کاهش بچهها در مراکز نبوده و نیستیم، بلکه دنبال این بودیم که بچهها از نعمت خانواده محروم نمانند، حتی برای یک زمان کوتاه.
فیروزی اضافه میکند: طرح فرزندپذیری مهمان برای اولین بار از اسفند سال ۱۴۰۰ و با این نیت شروع شد تا بچههایی که در مراکز حضور داشتند، شرایط فرزندخواندگی نداشتند و به ناچار باید در مراکز نگهداری میشدند، در واقع کودکان بدسرپرستی که امکان سلب صلاحیت را ندارند، با اجرای این طرح از آغوش خانواده محروم نشوند و حتی برای یک روز به دامن خانواده بروند.
مدیرکل بهزیستی خراسان رضوی میگوید: خانوادههای متقاضی فرزند موقت به سه گروه تقسیم میشوند که شامل خانوادههای بدون فرزند، دارای فرزند و خانمهای مجرد بوده و شرایط سنی نیز ۳۰ سال به بالا است. در طرح مهمان چیزی به نام نوبت وجود ندارد. افراد متقاضی میتوانند در سامانه فرزندخواندگی ثبت نام کرده، مدارک خود را آپلود و بلافاصله به بهزیستی مراجعه کنند که در کمترین زمان بررسی را انجام میدهیم، همچنین متقاضیان میتوانند به اداره بهزیستی شهرستان محل زندگی خود مراجعه کنند.
وی خاطرنشان میکند: از ابتدای سال بیش از ۹۰ کودک و از ابتدای طرح بیش از ۳۰۰ کودک به خانوادههای متقاضی واگذار شدند. این اقدام ما با پیگیری بهزیستی کشور تبدیل به قانون و در شهریورماه برای کل کشور ابلاغ و لازمالاجرا شد که بچههای مراکز بهزیستی را به خانوادهها بسپارند.
فیروزی خطاب به مردم تصریح کرد: باید قلک آخرت درست کنیم. همه ما درگیر زندگیهای خود شدیم اما یادمان رفته که باید قلک آخرت درست کنیم. سکهای که میتوانیم داخل این قلک بیندازیم این است که کودکی را به صورت موقت قبول کنیم تا به جای ماندن در مراکز، در خانواده حضور داشته باشد و از ما یاد بگیرد. باید طرح مهمان را به مردم بشناسانیم تا مردم در این کار همراه و سهیم باشند.
انتهای پیام
نظرات