خلیجی که در دهههای قبل شاهکاری بود از زندگی و جنب و جوش، حال به سکوتی فرسود از گذر زمان و فرسایش آرام حیات فرو رفته و روایتی از ناپیوستگیهای اکولوژیکی و آب و هوایی ناپایدار را نگاشته بود.
بزرگترین خلیج در دریای خزر که بر اثر پیشروی شبهجزیره میانکاله در جنوب شرقی این دریا تشکیل شده تا دیروز قابی بود نمایانگر زخم و التهاب بر پیکره بی جانش و عبور زمان از رونق طبیعت که تلفات گسترده حیات وحش و حدود ۱۰۰ هزار قطعه از انواع پرندگان آبزی را از خود منعکس میکرد.
خلیج با کم شدن ورودی آب دریا و ورود فاضلاب شهری در معرض فقر غذایی و انرژی قرار گرفته، رگ حیاتش تشنه تب سرد موجهای خزر است و تا ابد برای تپش نیازمند اقدامی عاجل؛ یک ندا به عمل یک التماس برای زنده کردن و بازیابی و یک قول برای حفظ تعادل گرانبهای زندگی.
باید امید زنده میشد و باز زایی طبیعت اتفاق می افتاد؛ صید ماهیان خاویاری و غیر خاویاری نوار ساحلی و معیشت حداقل ۵ هزار خانوار در گرو روزی بود که خلیج ماتم بر فقدان آسایش و حیات سابق خود را به ورطه فراموشی میکشید و برای حفظ ذخایر ارزشمند ژنتیکی این اکوسیستم میجنگید.
حوالی بهار ۱۴۰۰ خبر رسید اندکی مانده که استمرار پسروی آب دریای خزر، پهنه آبی خلیج گرگان را به تابلویی خشک و بیزندگی مبدل کند که متاثر از آن شرق مازندران نیز از بین میرفت؛ صدای نالههای خلیج از غرب به شرق و روح پرندگان مهاجری که پیکرشان بر گل و لای خلیج می غلتید در نهایت توانست تصمیم تحولی مهم را در همان سال و با سفر دولت سیزدهم رقم زند.
ماجرا آنطور شد که باید و فرایند لایروبی یکی از کانالهای سه گانه آبرسان و رابط بین دریای خزر و خلیج گرگان در کوتاهترین زمان ممکن با رمز یا زینب (س) به امید بازگشت پرندگان مهاجر، ساحل نشینان و مسافران طبیعت گرد آغاز شد و خلیج گرگان در میان آغوش خزر جان گرفت.
انتهای پیام
نظرات