به گزارش ایسنا، احسان ابواسحاقی در یادداشتی با عنوان «تهدید هستهای صهیونیستها و معیاری که نیست!» نوشت: اظهارات آمیخای الیاهو وزیر امور میراث صهیونیستها درباره امکان استفاده از بمب اتم علیه ساکنان مظلوم غزه حتی با استانداردهای بالای آدمکشی و جنایت پیشگی صهیونیستها هم خارج از اندازه بود. نتانیاهو ورود آمیخای الیاهو به جلسات دولت را ممنوع کرد و شخص موصوف هم درصدد رفع و رجوع برآمد، اما آیا جهان و نهادهای بینالمللی مدعی، متوجه فاجعه تسلیحات کشتار جمعی صهیونیستها گردیدند؟ رژیمی که سفاکیت و خوانخواری چنان در تار و پودش نهادینه شده است که با سلاحهای متعارف صبرا و شتیلا به راه میاندازد و در کفرقاسم و دیریاسین روی مغول و بربرها را در کشتار بیرحمانه سفید میکند، چگونه میتواند اختیار و کلید سلاح اتمی را در اختیار داشته باشد؟
موضوع استفاده از معیارهای دوگانه قدرتهای جهانی و سازمانهای بینالمللی در برخورد با موضوعات مختلف سالهاست که در حکم دم خروس، تمامی ادعاهای ظاهرالصلاح آنان را به چالش تشکیک و تردید و یا ابطال کشانیده است. در روزگار قدیمتر چشم بر جنایات کودتاچیان راستگرا در آمریکای لاتین بسته میشد و کوه رنج انسانی نادیده انگاشته میشد، چون در جهان دو قطبی آن روزگار کودتاچیان به اردوگاه غرب و ذیل آنچه جهان به اصطلاح آزاد تعریف میشد، قرار میگرفتند؛ اما عملکرد دولتهای خارج از این مدار چون مصر دوران جمال عبدالناصر یا کوبای فیدل کاسترو با بزرگنمایی و جنجال هماهنگ رسانهای بهگونهای حداکثری و غیرواقعی با ذهنیتسازی و فشار مضاعف رصد و توصیف میگردید. در حیطه فعالیتهای اتمی و استفاده از علوم نوین نیز همین استانداردهای دوگانه برقرار بوده است. در منطقه خاورمیانه رژیم صهیونیستی به سبب ارتباطات ویژه با دانشمندان یهودی در اقصی نقاط عالم بسیار زود فعالیت در این حوزه را آغاز کرد. برخی محققان تاریخ و سیاست معتقدند که علت شناسایی موجودیت رژیم صهیونیستی توسط شوروی سابق، ارائه فرمول تولید بمب اتمی و هیدروژنی توسط دانشمندان یهودی به این کشور بوده است. در حالی که کمترین فعالیت و حتی تحقیق در حوزه انرژی اتمی از سوی سایر کشورهای منطقه تحمل نمیشد و با ترور دانشمندان هستهای (مورد عراق و مصر) و بمباران تأسیسات مرتبط (اوسیراک در عراق) اجازه فعالیت معمول و تنها علمی هم از این کشورها سلب میگردید، اما رژیم صهیونیستی در کمال آرامش و بدون هیچگونه معترضی به فعالیتهای مخرب و مشکوک خود در این زمینه ادامه داد و کماکان ادامه میدهد. جالبتر اینکه این رژیم عضو هیچکدام از سازمانها و پیمانهای عدم گسترش سلاحهای کشتار جمعی نیز نیست و این موارد حتی نگرانی خفیفی را هم در میان سازمانهای بینالمللی و قدرتهای جهانی برنمیانگیزاند. چند سال قبل با فرار یکی از تکنسینهای تأسیسات اتمی دیمونا از رژیم صهیونیستی ابعاد گسترده فعالیتهای هستهای-نظامی این رژیم افشا گردید. مردخای وانونو که یک یهودی مراکشیتبار مهاجر بود، به نشریه انگلیسی ساندیتایمز از فعالیتهای تسلیحاتی تلآویو و تولید کلاهک هستهای توسط این رژیم بهطور مستند پرده برداشت؛ اما پیوندهای وثیق اقتصادی -امنیتی و نفوذ گسترده لابیهای رژیم صهیونیستی و هراس از انگ یهودستیزی مانع از آن گردید تا علیه رژیم اسراییل حرکتی بینالمللی شکل گیرد و نهایتا آقای وانونو از پایتخت ایتالیا ربوده و به سرزمینهای اشغالی منتقل و به جرم افشای اسرار دولتی به ۱۸ سال حبس محکوم شد! و آب هم از آب تکان نخورد. به نظر می رسد سیاست opacity (یا غیر شفاف) رژیم صهیونیستی در زمینه فعالیتهای هسته ای خود راهکاری است که کشورهای مدعی حقوق بشر غربی به این رژیم آموختهاند.
اما نکته اصلی این مساله است که رژیمی با سوابق مکرر اشغال، تجاوز نظامی به کشورهای منطقه، اقدام به ترورهای مکرر و عدم عضویت در نهادهایی مانند آژانس بینالمللی انرژی اتمی نه تنها مورد سؤال و پرسش و تحت فشار قرار نگرفته بلکه خود در نقش مدعی برنامه هستهای غیر نظامی ایران ظاهر میگردد و از شرکایش میخواهد تا به ایران فشار بیشتری بیاورند.
به سالهای اخیر که بنگریم پخش تصاویری نامعلوم و نامعتبر از سوریه با نسبتهایی مانند استفاده از سلاح شیمیایی یا هدف قراردادن غیرنظامیان آن چنان با حساسیت و جنجال دنبال میگردید که تا آستانه دخالت نظامی واشنگتن در مقابل دولت قانونی سوریه نیز پیش رفت، اما در مقابل اقدامات مخرب و ویرانگر صهیونیستها همانند قتل عام در غزه و جنایات جنگی این رژیم و استفاده از بمبهای فسفری از سوی دول غربی همواره نادیده انگاشته و با آن به صورت سطحی برخورد گردیده است.
اینک و در بحبوحه عملیات طوفان الاقصی شاید فرصتی باشد تا جهان سخنان آمیخای الیاهو را دقیقتر بشنود و برای "تیغ تیزی که در دست زنگی مست" قرار گرفته فکر و تمهیدی نمایند.
انتهای پیام
نظرات