به گزارش ایسنا، به نقل از سایت العربی الجدید، عبدالرحمان شهاب ۳۲ ساله و از آوارگان فلسطینی در غزه صبح روز یکشنبه توانست بیمارستان الشفا را ترک کرده و به همراه خانوادهاش به شهر خان یونس برسد. پسرش سهم سه ساله که از یبوست رنج میبرد، هیچ وسیلهای برای معالجه او در بیمارستان وجود نداشت.
شهاب و همسر و سه فرزندش با یک خانواده پنج نفره دیگر مسافت بین شهرهای غزه و خان یونس را به رغم خطراتی که در اطراف آنها وجود داشت، پیاده طی کردند.
وی به العربی الجدید گفت: بعد از اینکه چادر خبرنگاران و کادر پزشکی هدف قرار گرفت، تصمیم گرفتم کوچ کنم، اما برادرم ایمن دودل بود. برای همین نتوانستیم با کاروانی که صبح جمعه رفته بود، کوچ کنیم. بعد از اینکه حملات و صدای تیراندازی در صبح روز شنبه افزایش یافت با برادرم تصمیم گرفتم، کوچ کنیم. اما بعدا دوباره تصمیم خود را عوض کردیم و در نهایت شامگاه شنبه تصمیم گرفتیم به همراه شش خانواده از آوارگان بیمارستان را ترک کنیم. صبح روز یکشنبه از بیمارستان خارج شدیم، اما با تشدید بمباران چهار خانواده تصمیم گرفتند در بیمارستان بمانند.
شهاب گفت: کوچ اجباری برای ما کابوس بود. از ورودی پشتی بیمارستان خارج شدیم و به خیابان عمر المختار رسیدیم. سپس به سمت جنوب به سمت خیابان سیام و بعد از آن به سمت تقاطع خیابان دهم بین محله الزیتون و تل الهوا در غرب و خیابان صلاح الدین در شرق رسیدیم. زمانی که به تقاطع خیابان دهم با خیابان صلاح الدین رسیدیم، ایست امنیتی رژیم صهیونیستی را دیدیم که نیروهای این رژیم مشغول تفتیش عابران بودند. همسرم و کودکانم شروع به گریه کردند. یک سرباز به ما اشاره کرد که نزدیک شویم. سرباز از من پرسید: حماس یا جهاد؟ من گفتم: من با خدا هستم. نگاهی به وسایلی که با خود داشتیم کرد و از من خواست در آن را باز کنم و بعد از ما خواست به راه خود ادامه بدهیم و دیگر به بازگشت به شهر غزه فکر نکنیم. نمیدانم منظورش چه بود. تا ابد ما را از بازگشت به شهر خودمان محروم میکنند یا تا پایان جنگ؟
وی گفت: زمانی که در حال طی کردن مسیر بودیم صدای شلیک گلوله را میشنیدیم. من کودک پنج ماههام آدم را در بغل داشتم و بسیاری از اجساد را در خیابان دیدم. بسیاری از آنها بوی تعفن گرفته بودند. حتی همسرم در راه بیهوش شد. از یکی از خانوادههای آواره خواستم که به ما آب بدهند. به من کمک کردند تا همسرم به هوش بیاید و مجددا به مسیر خود ادامه دادیم. تا اینکه یک درشکه رسید و وسیله ما برای رسیدن به منطقه بین دیرالبلح و شهر خان یونس شد.
ایمن شهاب ۴۰ ساله برادر عبدالرحمان میخواست به همراه برادرش بیمارستان الشفا را ترک کند، اما تصمیمش عوض شد. همسرش حامله بود و دو کودک داشت. برای همین تصمیم گرفت بماند. ایمن با برادرش خداحافظی کرد. گویی که دیگر هیچ وقت او را نمیبیند.
وی گفت: ماندن در بیمارستان الشفا نوعی مرگ است، اما ترک کردن آن نیز امن نیست. تصمیم گرفتم بمانم. میخواستم خبر رسیدن برادرم به شهر خان یونس را بشنوم. اخباری درباره هدف قرار دادن آوارگان توسط رژیم صهیونیستی به ما میرسید.
ایمن گفت: بیشتر آوارگان بیمارستان الشفا را ترک نمیکنند. برخی از آنها که میخواهند خارج شوند و کمی هوای تازه را تنفس کنند، بوی تعفن ناشی از اجساد پخش شده در خیابانهای اطراف را میشنوند. یک بار که خارج شدم دیدم کادر پزشکی روی پیکر شهدا در میدان مقابل را میپوشانند تا بوی تعفن پخش نشود. برخی از آنها نیز برای ممانعت از نزدیک شدن سگها به پیکر شهدا تلاش میکنند. شوکه شدم و از اینکه با برادرم بیمارستان را ترک نکردم، پشیمان شدم.
مصطفی ابوعیاده، از دیگر آوارگان در غزه تصمیم گرفت به همراه خانوادهاش که شامل مادر مسنش نیز بود، در بیمارستان بماند.
وی گفت: اوضاع دارد بدتر میشود و من از دو روز پیش نتوانستم غذا یا آب تهیه کنم. آخرین باری که برای تهیه آب رفتم، چیزی پیدا نکردم و تعدادی از آوارگان به خاطر حملات مکرر رژیم صهیونیستی زخمی شدند. مردم با کادر پزشکی تلاش میکردند به آنها کمک کنند، اما با شرایط دشواری روبهرو هستیم که تحمل آن خارج از توان همه است.
ابوعیاده گفت: از یک نفر که اینترنت داشت خواستم پیامی را به حساب برادرم در فیسبوک بفرستد که به جنوب کوچ کردهاست تا برای مادرم کمک بفرستد. مادرم احساس تنگی نفس دارد، اما برادرم تا این لحظه پاسخی ندادهاست. شاید اینترنت ندارد یا پیامها را ندیدهاست. مردم میمیرند، اما چارهای جز انتظار ندارند.
در نزدیکی ابوعیاده یک خانم ۵۰ ساله به نام ام اشرف ایستادهاست که میگوید دو بچه دارد. همسر ۶۰ سالهاش نیز زخمی شدهاست و در بیمارستان الشفا در حال معالجه است.
وی گفت: ما بوی تعفن را در همه جا میشنویم. وضعیت قابل تحمل نیست. به دنبال اینترنت یا هر وسیله ارتباطی در بیمارستان هستیم تا به نزدیکانمان پیامهایی را ارسال کنیم و به آنها خبر بدهیم که از طریق ارتباط با یک سازمان بینالمللی به ما کمک کنند. مردم در بیمارستان الشفا میمیرند. اتاقهای بیمارستان پر از بیمار است.
بر اساس گزارش وزارت بهداشت غزه حدود ۱۵ هزار آواره در بیمارستان الشفا هستند که قادر به تردد یا تأمین نیازهای خود از خارج از بیمارستان نیستند. تعدادی از آنها توانستند به جنوب نوار غزه بروند، اما تعداد بیشتری از آنها همچنان در بیمارستان هستند.
بر اساس گزارش وزارت بهداشت غزه بیشتر آوارگانی که در بیمارستان الشفا ماندهاند از خانوادههایی هستند که افراد مسن یا معلول دارند. آنها حدود ۳۰ درصد از آوارگان را تشکیل میدهند. همچنین خانوادههای مجروحان و بیماران خطرناک مثل سرطانی یا مزمن یا کسانی که به دیالیز نیاز دارند، جزو آوارگان هستند.
به گفته یوسف ابو الریش، معاون وزارت بهداشت غزه بیمارستان الشفا قادر به راه اندازی کلینیکهای سرپایی برای نظارت بر افراد دارای بیماریهای مزمن نیست. کادر اداری وزارت بهداشت نیز قادر به شمارش تعداد شهدا نیستند چرا که کادر آمبولانسها نمیتوانند به اماکنی بروند که مورد هدف قرار گرفتند. پیکر حدود ۱۰۰ شهید در محوطه بیمارستان الشفا است و به دلیل اینکه رژیم صهیونیستی هر کسی را که حرکتی بکند، هدف قرار میدهد، نمیتوان آنها را دفن کرد.
وی گفت: از روز جمعه حمله به مناطق اطراف بیمارستان به ویژه محله النصر افزایش یافتهاست. پیکر تعدادی از قربانیان به این بیمارستان رسید. قرار بود در منطقه نزدیکی دفن شوند، اما با تشدید بمباران به اطراف بیمارستان پیکر شهدا در مکان خود رها شدند.
محمد ابوسلمیه، مدیر بیمارستان الشفا گفت: این بیمارستان به ۸۰۰۰ لیتر سوخت به صورت روزانه نیاز دارد. در حالی که رژیم صهیونیستی تلاش میکند از طریق پیشنهاد ۳۰۰ لیتر با میانجیگری نهادهای بینالمللی مثل صلیب سرخ وجهه خود را بهبود بخشد، اما این مقدار تنها برای راهاندازی یک دستگاه در این بیمارستان کافی است. مساله مهم ایجاد یک گذرگاه امن برای انتقال سوخت به بیمارستانها است.
وزارت بهداشت غزه اعلام کرد، تعداد افرادی که در نتیجه قطع شدن خدمات در بیمارستان الشفا به شهادت رسیدند، ۳۲ بیمار و یک کودک بودند. رژیم صهیونیستی حدود ۱۵ هزار آواره را در این بیمارستان که در انتظار یک مداخله فوری برای نجاتشان هستند، محاصره کردهاست.
انتهای پیام
نظرات