به گزارش ایسنا، روزنامه اعتماد در مطلبی به قلم ابراهیم عمران در خصوص این روزهای مردم غزه نوشت:
انتهای شب بود. خبر رسید ارتش بیبی به غزه یورش برده است. جریان برق و اینترنت قطع؛ تاریکی مطلق حکمفرماست. ورای آنچه در پس سیاست در مورد ادعاهای طرفین وجود دارد؛ زندگی انسانهایی است که در کسری از ثانیه دود میشود. به قولی مردمان غزه در انتظار مرگ هستند. حال در لحظه یا در آینده نزدیک. به واقع سخت و طاقتفرساست اینگونه زیستن. در هراس بین بودن و نبودن. در زیستی عادی در همه جهان؛ کم و کسریهایی وجود دارد که اگر در کمترین زمانها برطرف نشود، به حتم صدای شهروندان بلند میشود.
بر فرض مثال قطع ساعتی برق و نبود اینترنت؛ نمیتواند طولانی مدت شود و حاکمان و مسوولان امور؛ سعی میکنند در کمترین زمان، چنین نقیصهای را مرتفع کنند. حال مردمان غزه در شبی سخت و جانکاه از چنین نقصانی رنج میبرند. در حالی که در پیرامون و دوردست؛ مردمان سرگرم زندگی عادی خویش هستند. صدا، صدای قدرت است. جنگ و کشت و کشتار زمانی بد است که صاحبان قدرت و ثروت؛ منافعشان در خطر افتند. جان شهروندانشان در خطر باشد. گلوله بد است. در همه جای دنیا هم میتواند بد باشد. شاید وجدان بیدار آدمیان به درد آید. آدمیانی در هر گوشه دنیا؛ فارغ از رنگ و بوی سیاست. پس و پیش هر نبردی در آینده مشخص میشود.
داستانها نوشته خواهد شد. فیلم ساخته و روایتهای گوناگون بیان میشود. ولی سودش چه خواهد بود؟ مگر کم فیلم و سریال تولید شد پس از جنگهای جهانی؟ کم کتاب نوشته شد؟ مگر ساخته و نوشته نمیشوند برای عبرت و درسآموزی؟ اگر چنین باشد چرا گهگاهی جنگهایی رخ میدهد؟ صدام فیلمهای بعد از جنگ جهانی اول و دوم را ندید؟ چرا به ایران حمله کرد و سالها بعد به کویت؟ پوتین روسیه نیز هم! مگر کشورش درگیر جنگ نبود؟ او چرا چنین کرد؟ جان آدمیان به راحتی گرفته میشود. سیاستپیشگان به هر حال به آتشبس موقت یا همیشگی تن میدهند. صحبت اما از «پژمردن یک برگ نیست». آنچه ارتش اسراییل انجام میدهد به کمک لجستیکی امریکا؛ نبرد برابر نیست. جنگ جان آدمی با ارابههای مدرن امروزی است. به حتم سالها بعد اوپنهایمرهای امروزی خواهند گفت که ای کاش چنین نمیکردند! باورش سخت نیست، شنیدن اینگونه حرفها در آیندهای نه چندان دور. آتیهای که کودکان و مردمان غزه نیستند. بقایای خانههای اشغالیشان هم وجود ندارد. سالها بعد از شبی خواهند گفت که در تاریکی محض بود. جهانی آن طرفتر هر چند روشنتر بود ولی در خوابی عمیق فرو رفته بود. گویی این چرخه معیوب هرازگاهی در گوشهای از گیتی رخ مینمایاند!
انتهای پیام
نظرات