به گزارش ایسنا، «علیرضا عنایتی» در یادداشتی با عنوان «خداوند غزه را حفظ کند»، در ارتباط با وضعیت کنونی مردم این منطقه نوشت: اینجا غزه است... مصیبت، ویران، و فریادهایی که به ندرت در زمین، گوش شنوا پیدا میکند، و سپس به آسمان سر میکشد. این یک تراژدی غمناک و غمانگیز با همه معیارهای انسانی است. آنجا کودکانی هستند که میمیرند، پیرانی که فرار می کنند و زنانی که از وضعیت خود به پروردگار شکایت میکنند.
از زمین و آسمان غزه جنگ می بارد. جنگی بین ارتشی خشن و بی رحم نسبت به پیر و جوان و مردمی که در محاصرهاند و اسیر. موشکها و هواپیماهای جنگی اسرائیل در آسمان غزه پرسه میزنند و جان مردم بیدفاع را میگیرند. بر سر آنان بمب میبارند و ویرانی به بار میآورند. موشکهایی که به زندگان و مردگان رحم نمیکنند. اینجا تانکهای اسرائیلی در تلاش برای شکستن عزم غزه رژه میروند. رسانههای اسرائیل بر مصیبت های مردم و بر فریاد کودکان و ناله های زنان میرقصند. اینجا از کرامت مردم، شهدا و از بیت المقدس دفاع می شود. مقاومتی قهرمانانه در برابر محاصره ای نفرتانگیز و آوارگی مرگبار. مقاومت در برابر اشغالگران و متجاوزان و رژیم غاصبی که می خواست، غزه را محو کند و توسط دولتهای غربی هم فراموش شود، اما غزه خدایی دارد که از آن محافظت می کند و برادرانی که از آن حمایت میکنند.
وجدان انسانهای زنده در حمایت از قدس برگرفته از فرهنگ مبارزه و مقابله با دشمنان است. اگر به تاریخ و شعر عرب به قرنها پیش برگردیم، حجم عظیمی از شعر و قصیده را خواهیم دید که حمیت و غیرت عربی را برای ما به تصویر میکشد. در این وادی هیچ کس، هر که باشد جرأت نمیکند به آنها نزدیک شود. هرگونه تعرضی با شمشیر که ابزاری برای دفاع از موجودیت آنها بود، مواجه میشد. اعراب در دفاع از قبیله و موجودیت خود از مرگ نمی ترسیدند. میبینیم که چگونه شاعران در اشعار خود از شمشیرهای آخته، سینههای ستبر، نیزههای بلند، جمجمههای دشمنان، غبار جنگ، شترهای لاغر اندام، اسبهای برهنه و تیزپای شیرهای درنده، نبردهای سخت، تحمل وحشت، فتوحات و جنگها صحبت میکنند و هجوم به دشمن را میستایند.
از جمله آنان «عمرو بن کلثوم» است که میگوید چگونه قهرمانان با چهرههای نا آشنا وارد میدان جنگ میشوند و سگهای محله آنها را نشناسند. شمشیرهایشان مانند چوبی در دست کودکان است، اگر دشمن دور باشد آن را با نیزه بکوبند و اگر به آنها نزدیک شوند با شمشیر، بدنشان در زرهها سیاه شده است. و «طرفة بن العبد» آنجا که سوگند یاد می کند که پهلوی او از شمشیر برنده و نازک دور نمیشود و شکست ناپذیر است و چون مار با چابکی و سرعت وارد امور می شود. این همان چیزی است که در شعر «نابغه ذبیانی» میبینیم، جایی که او در شعر خود میدان جنگ را توضیح میدهد و برای ما به تصویر میکشد که چگونه قهرمانان سوار مرکب مرگ میشوند و با شمشیرهایی که در جنگها میشکنند، با دشمن میجنگند.
و امروز در اینجا ما آن قهرمانی ها را باز مییابیم و به آن افتخارات درود میفرستیم و در دفاع از فلسطین یاد پیشینیان را که شب را با شمشیر گذرانده و با نیزه از خواب بیدار شدهاند، تجدید می کنیم. پیروزی فقط از جانب خداوند متعال است.
انتهای پیام
نظرات