این را مسیحالله توانگر، فرهنگی و ایثارگر دوران دفاع مقدس تأکید میکند که همزمان با چهل و سومین سالگرد دفاع مقدس و آغاز حمله همه جانبه رژیم بعث عراق به خاک ایران به گفتوگو با ایسنا نشست و چنین بیان کرد: من ابتدا در سال ۱۳۵۸ به جبهه کردستان اعزام شدم و تابستان را در آنجا سپری کردم و سپس به محل خدمتم در آموزش و پرورش بازگشتم. همچنین با شروع جنگ تحمیلی به جبهه مشرف شدم و از عملیات بُستان تا اواخر جنگ را در جبههها حضور داشتم.
او با تأکید بر لزوم حفظ و نشر آثار دفاع مقدس گفت: روزی نادرشاه افشار همه فرماندهان سپاه خود را جمع کرد و از آنها گزارش کار خواست. افراد او موفقیتهای خود را با شور و شعفِ فراوان شرح دادند. نادرشاه در پایان برآشفت و گفت که چرا از کشتهها و اسرای ما حرفی نمیزنید؟ چرا نمیگویید چند زن و کودک بیشوهر و بیپدر شدند؟ اگر این موارد را مطرح نکنید مردم فکر میکنند که این فتوحات به سادگی به دست آمدهاند. این نقد به دفاع مقدس ما نیز وارد است.
این جانباز سرافراز کشورمان ادامه داد: مردمِ ما خبر ندارند که چه عظمتی در آن ۸ سال اتفاق افتاد. تنها کسانی که در شهرهای مرکزی زندگی میکنند و افرادی که با جانبازان و شهدا نسبتی دارند، همچنان یاد آن را در خاطرههای خود دارند.
نقش محوری آموزش و پرورش در راستای ترویج فرهنگ دفاع مقدس
او با بیان اینکه اگر ما حاج حسین خرازی را سرداری برجسته بدانیم، روز هشتم اسفندماه که سالگرد ایشان است باید شاهد جمعیت دو سه میلیونی در گلستان شهدا باشیم، اضافه کرد: اما در این روز فقط تعداد محدودی از دوستان و همکاران و اطرافیان این شهید و بعضاً مردمی که گذری به گلستان شهدا آمدهاند را اطراف مزار این شهید بزرگوار میبینیم. متأسفانه ما به هفته دفاع مقدس و روز سوم خرداد اکتفا میکنیم.
این فعال فرهنگی با تأکید بر نقش آموزش و پرورش در گسترش فرهنگ و ارزشهای دفاع مقدس گفت: چندی پیش رهبری پیامی را منتقل کردند که چند درصد از دانشآموزان ما دکتر آشیانی مؤسس پژوهشگاه رویان را میشناسند و چند درصد رونالدو را میشناسند؟ وظیفه آموزش پرورش این است که ارزشهای دفاع مقدس را از دوره دبستان در کودکان نهادینه کند. مدیر، معلم، مشاور، دبیر تاریخ و همه عوامل باید دست به دست هم دهند و این کار را انجام دهند. سند ۲۰۳۰ نشان داد که دشمن میداند آموزش را باید از دوران کودکی و پیشدبستانی آغاز کند.
توانگر با بیان اینکه معلمهای ما در ابتدا باید به اصلاح خود و سپس دانشآموزان بپردازند، تصریح کرد: من دورهای مسئول آموزشهای ضمن خدمت آموزش و پرورش بودم ومعلمها برای گرفتن کارنامۀ آموزشهایی که دیده بودند به من مراجعه میکردند. من از معلمان تاریخ در خصوص نحوه تدریس دفاع مقدس آمار گرفتم. برخی میگفتند ما چون خودمان در جبهه نبودهایم و احتمال خطا و اشتباه در ارائه ما زیاد و ممکن است بدتر کار را خراب کنیم به همین دلیل این بخش را تدریس نمیکنیم یا تدریس آن را به روزهای پایانی سال موکول میکنیم؛ عده دیگری که خودشان در جنگ شرکت کرده بودند، میگفتند که وظیفه خود میدانند که حقایق و عظمت دفاع مقدس را برای دانشآموزان مطرح کنند؛ اما تعدادی از معلمان هم بودند که صراحتاً در اداره میگفتند این ما بودیم که عراق را مورد تهاجم قرار دادیم!
توانگر ادامه داد: من وقتی این نفاق، بیوفایی و بیانصافی را در آموزش و پرورش مشاهده کردم، ایده برگزاری اردوی راهیان نور را از استان اصفهان مطرح کردم. ما در این رویداد تعدادی از دبیران تاریخ، مشاوران، معاونان، مدیران و کسانی را که مسئولیت مستقیم دانشآموزان را برعهده داشتند را حدود ۳۳ روز راهی مناطق عملیاتی میکردیم و نتایج خوبی به همراه داشت.
استفاده از ظرفیتهای موجود در راستای معرفی آثار دفاع مقدس
او بهترین بستر برای آموزش ارزشها را دفاع مقدس دانست و افزود: یکی از در دسترسترین بسترها، گلستان شهداست. افراد زیادی از شهدا حاجت میگیرند و فضای گلستان شهدا نوعی ظرفیت است. در گلستان شهدای اصفهان شهیدی به نام غلامرضا تنها به خاک سپرده شده است. این شهید در عملیات کربلای ۳ که مخصوص بچههای لشکر امام حسین(ع) بود و کمتر درمورد آن صحبت شده است، به درجه رفیع شهادت نائل شد.
او در خصوص عملیات کربلای ۳ اظهار کرد: در این عملیات قرار بود بچههای ما اسکله الامیه را از حالت نظامی خارج و منهدم کنند. این اسکله از ابتدای جنگ توسط ایران بمباران شده بود تا فروش نفت عراق کاهش پیدا کند، اما عراق در آنجا سکو زده بود و به وسیله رادارهایی از آنجا تا اعماق دریای عمان را رصد میکرد و اگر کشتیها به سمت ایران میآمدند آنها را بمباران میکرد.
او با اشاره به خاطرهای از یکی از فرمانده گروهانهای عملیان کربلای ۳، اضافه کرد: آقای مظاهری، فرمانده یکی از گروهانها تعریف میکرد که ما بچهها را با یک طناب به هم وصل کردیم تا موج آب آنها را پراکنده نکند. قرار بر این بود که از ساعت ۹ که بچهها خود را به آب سپردند حدود ساعت یک نیمه شب خود را به اسکله برسانند. بچهها جای دیگری آموزش دیده بودند. این مسیر حدود ۷ کیلومتر بود و باید درنظر داشت که ۷ کیلومتر در دریا برابر با ۲۰ کیلومتر بر روی زمین است. آقای مظاهری میگفتند که من به بچهها اعلام کردم که من برای پرسیدن احوال شما مدام از سر ستون برمیگردم و به شما ضربهای میزنم، شما هم برای اطمینان دادن از حال خودتان کافی است دستان را به دست من برسانید. توجه کنید که این فرمانده گروهان تقریباً چند برابر دیگر رزمندهها راه رفته بود. آقای مظاهری در یکی از رفتوآمدهایش واکنشی از یکی از رزمندگان دریافت نکرده بود. سهمرتبه جویای احوال رزمندهها شده بود، اما واکنشی ازاین رزمنده ندیده و ازاینرو نگران شده وبه همین دلیل او را تکان داده بود. این رزمنده با حالت نماز دست خود را بالا آورده بود و به نوعی به آقای مظاهری اطلاع داده بود که مشغول نماز است. ببینید که در آن فضای پر از دلهره و اضطراب که خیلی از افراد حتی جرئت ماندن ندارند، یک رزمنده به نام غلامرضا تنها مشغول نماز میشود.
این راوی دفاع مقدس ادامه داد: آقای غرضی که وزیر پست و تلگراف بود، تعریف میکرد که در درگیریهای مجاهدین و شوروی سابق در افغانستان، احمدشاه مسعود، رهبر مجاهدین با من تماس گرفت و گفت ما ۱۰ هزار شلوار لی احتیاج داریم، چون ما در ازای دادن هر شلوار لی بهصورت مخفیانه به سربازان روسی، یک کلاشینکف دریافت میکنیم. سرباز کفر، این گونه اسلحهای را که حکم ناموس سرباز را دارد، تقدیم میکند، اما همان گونه که گفتم سرباز با ایمان در حین عملیات و برای یک شب حتی عبادت را ترک نمیکند.
توانگر با اشاره به نتیجه موفقیتآمیز عملیات کربلای ۴، افزود: آقای مظاهری میگفتند تنها ۳ نفر به موقع به اسکله رسیده بودند و طبق پیشبینیها قرار شده بود در صورت بروز چنین اتفاقی همگی تا پیش از طلوع آفتاب برگردیم. اما همین ۳ نفر استقامت کردند تا کمکم بقیۀ رزمندهها هم رسیدند و نتیجه عملیات، مثبت و موفقیتآمیز بود و مرحله اول این عملیات، یکی از بهترین و کم تلفاتترین عملیاتها در دفاع مقدس تبدیل شد. اولین کسی که روی این اسکله شهید شد همین شهید غلامرضا تنها بود. البته در ادامه عملیات تعدادی از بچهها باید زودتر برمیگشتند، اما این کار را نکردند و عراق بمبارانی انجام داد که تلفات بیشتر شد، اما در مجموع این عملیات یکی از بهترین عملیاتها بود.
او در پایان تصریح کرد: آیا کسی که در آخرین شب زندگیاش در آن شرایط سخت، نماز شبش ترک نشد، نمیتواند واسطهای بین بندگان و جوانان و خدای متعال برای برآورده شدن حاجات و نیازهایشان باشد؟ قطعاً این افراد نزد خداوند با آبرو هستند. فقط وظیفه ما این است که این افراد را معرفی کنیم. به راستی چند درصد از ما دکتر آشتیانیها را میشناسیم؟ همین دکتر آشتیانی خودش هم رزمنده بوده است.
انتهای پیام
نظرات