یکی از آن چیزهایی که دفاع مقدس را از جنگهای سایر کشورها متمایز میکند، لحظاتی است که هیچ شباهتی با روحیه خشن جنگ ندارد.
روزهای جنگ، همهاش تلخی و مصیبت نبود، بلکه در میان انفجار خمپارهها و شلیک گلولهها موقعیتهایی هم پیش میآمد که با شیرینیهایی همراه بود و تحمل حوادث تلخ و دردناک را آسان می کرد.
در کنار خاطراتی که از دلاوریهای غرورآمیز رزمندگان در کتابها آمده، یا از زبان رزمندگان شنیده میشود، خاطرات شیرین نیز بسیار است که حکایت از روحیه سلحشوری و شجاعت رزمندگان جان برکف دارد.
الگوشدن آن هم در امتحانات نهایی خاطره شیرین "مراد علی قلی پور" از رزمندگان پر افتخار خراسان شمالی است.
نوجوان ۱۴ساله شیروانی که داوطلبانه با بوسیدن قرآن و دعای خیر مادر و پدرش، راهی جبهه جنگ و جهاد می شود، بوی اسپند تمام روستا را فراگرفته و همه برای بدرقه اش صلوات می فرستند و آرزوی سلامتی و پیروزی در جنگ را از دل می گذرانند.
نگاهش را به عقب بر نمی گرداند تا چشم های مادرش، پاهایش را بلرزاند و او را از عقیده و هدفش دور کند، او می رود چون در خانه ماندن را صلاح نمی داند تا دشمن بعثی پا بر آرمان هایش بگذارد.
سوم راهنمایی است و بعد از گذراندن ۴۵روز دوره آموزشی و سه ماه جبهه، امتحانات نهایی را نیز با موفقیت سپری می کند و می شود نوجوان مثال زدنی در روستای زیارت در شهرستان شیروان که الگو شدنش نه تنها در جنگ و جهاد بلکه در درس و مدرسه نیز توجه همگان را برانگیخت.
او هر روز مسافت طولانی را تا باغ می پیمود تا انگیزه درس خواندنش که نشان از توانمندی بالقوه اش بود به منصه ظهور برسد و بعد از جنگ فارق التحصیل دانشکده معدن دانشگاه امیرکبیر می شود.
این رزمنده در جبهه جنگ و نبرد روبروی دشمنان در عملیات هایی همچون کربلای پنج جنگید و هر بار به روستایش بر می گشت خیل عظیمی به دیدارش می آمدند و این نوجوان پرآوازه در این روستای محروم خاطراتی از خود رقم زد که بوی ایثار می داد و مقاومت….
نوجوان مذهبی و باتقوایی که با احساسِ قلبیِ خودش، امید و آینده و رویای دانشگاه را به جنگ و جهاد با دشمن ترجیح داد و ایستاد و سپس به دانشگاه رفت تا امروز ایران به استقلال و آزادی برسد.
او در جنگ در رسته های های پزشکیار، تک تیرانداز و مسئول تغذیه فعالیت کرد و خاطراتش در ایلام و شلمچه و تیر و تپانچه آن روزهایی خلاصه می شود که در برگ زرینی از تاریخ انقلاب اسلامی به ثبت رسید.
بازخوانی خاطرات سپیدپوشان در دفاع مقدس
علاوه بر آن در هشت سال جنگ تحمیلی هر قشری و صنفی هرچه می توانست دریغ نمی کرد. عده ای جهاد مالی می کردند و عده ای دیگر، جهاد جانی و عده ای نیز جهاد فکری و فرهنگی. اما همه در یک صف و یک خط بودند. تاریخ به یاد دارد آن زمانی که بچه دبستانی قلک خود را پر می کرد و به جای آنکه اسباب بازی کودکانه اش را بخرد، با فراخون و بدون فراخوان تقدیم به جنگ می کرد.
در دوران هشت سال دفاع مقدس، تیم های پزشکی از جمله گروهایی بودند که نقش بی بدیلی در خدمت رسانی درمانی و پزشکی به رزمندگان اسلام ایفا کردند که برگ زرین و ماندگاری از آن روزهای پر از حماسه در تاریخ انقلاب اسلامی است .
پزشکان، پرستاران و امدادگران در جبهه های جنگ در طول دوران دفاع مقدس در پشت جبهه های جنگ، تمام تلاش و مهارت خود را برای درمان رزمندگان مجروح به کار می گرفتند و از جان خود مایه می گذاشتند تا مجروحی را از مرگ نجات دهند.
پرستاران با ایثار و فداکاری در طول شبانه روز از تمام توان خود برای پرستاری از مجروحان جنگ تحمیلی تیمار داری می کردند تا ضمن نجات جان آن ها، به سلامت به آغوش خانواده خود برگردند .
"دکتر محمد حسین انصاری مود" یکی از پزشکان عمومی شهر بجنورد و رئیس نظام پزشکی خراسان شمالی است که طی هشت سال دفاع مقدس جانفشانی های زیادی را چه در میدان و چه در پشت خط های مقدم جنگ از خود نشان داد.
در سال های نخست جنگ یکی از مسائل مهمی که مطرح بود بحث کمبود دارو، تجهیزات پزشکی و پزشک و پرستار بود که در سال ۵۹ کادرهای پزشکی به صورت داوطلبانه به جبهه های حق علیه باطل می شتافتند اما از سال ۶۰ دولت پیشنهاد داد که پزشکان موظف هستند که به مدت یک ماه در مناطق جنگی خدمات رسانی کنند.
اما در آن زمان شهر بجنورد به شدت با کمبود پزشک مواجه بود و از سوی دیگر بیشتر پزشکانی که در این شهر فعال بودند پزشکان خارجی همچون بنگلادشی بودند.
در سال ۶۲ بر طبق قرعه کشی که انجام شد باید دکتر انصاری مود در اردیبهشت ماه سال بعد به جبهه عازم می شد.
در زمان هشت سال جنگ تحمیلی پزشکان و پرستاران برای حضور در جبهه ها هیچ گاه جمله فردا و یا پس فردا بروم را نمی آوردند و در حقیقت تصمیم گیری تا اجرای کار در دوران هشت سال دفاع مقدس کمتر از چند دقیقه بود.
هر پزشکی در هر مدت زمانی که در جبهه حضور داشت پزشکان دیگر حاضر در شهر، به جای وی در بیمارستان کشیک می ایستادند تا مشکلی برای شهروندان نیز به وجود نیاید.
دکتر انصاری مود به علت کمبود پزشک و پرستار و حجم بالای مجروحان در جبهه با کمک یکی از افراد تصمیم گرفتند پایگاهی را ایجاد و از رزمندگان تقاضا کنند هر کسی که تمایل دارد برای دریافت آموزش های کمک های اولیه و خدمات رسانی به مجروحان در این کلاس ها شرکت کنند.
وی که برای آموزش چگونگی کمک به مجروحان نیاز به یک کمکی داشت، شخصی با نام ابراهیمی که در آن زمان فقط تا کلاس سوم نهضت سواد آموزی را درس خوانده بود، توانست با کمک وی به تعداد خیلی زیادی از رزمندگان آموزش های کمک های اولیه را در شهر بجنورد ارائه دهد.
در حقیقت در دوران هشت سال دفاع مقدس خودکفایی در بالاترین سطح به شدت به چشم می خورد و هر شخصی سعی می کرد هر تخصصی که دارد و در جبهه های جنگ نیز به آن نیاز است به رزمندگان ارائه و آموزش دهد.
در حال حاضر شخصی که در کلاس های کمک های اولیه به عنوان کمکی در کنار وی بود و بیشتر از سه کلاس نیز سواد تحصیلی نداشت، با ادامه تحصیل توانست مدرک دیپلم را کسب و سپس به دانشگاه برود و تخصص خود را در زمینه بیماری های قلبی کسب کند و هم اکنون یکی از روسای بیمارستان قلب در شهر مشهد است.
انتهای پیام
نظرات