در هر حوزهای شناخت ادبیات و فرهنگ از آگاهی و بینش ملل است، همان طور که زبان، ادب و فرهنگ هر ملت، شناسنامه آن ملت است.
ادبیات ریشه بن مایههای تاریخ، هویت، جغرافیا و زندگی ملت هاست، زمانی تنها ادبیات فلکلور و بومی منطقهای در دسترس قرار داشت و از دیگر ملل و فرهنگ ها خبر نداشتیم، با به وجود آمدن صنعت چاپ، افزایش مترجمان خبره و آشنایی با دیگر فرهنگ ها، ارتباط و مراودههای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی باب آشنایی فکری، ایده و آثار مکتوب دیگر ملل، انسان را که موجودی کنجکاو و اجتماعی است بیشتر به کند وکاو و جستجو از طریق رد و بدل اطلاعات و مراودههای روزانه با دیگر فرهنگها وادار کرد و زندگی اجتماعی انسان متأثر از دیگر کشورها، شهرها و همنوعان خود گشت.
آسو نقشبندی، کارشناس ارشد زبان و ادبیات کُردی، در مورد تاثیر ادبیات ملل و منطقه ای به ایسنا می گوید: از گستره های نفوذ و اثرگذاری ادبیات هر ملت بر منطقه جغرافیایی و همسایەگان خود نمی توان چشم پوشی کرد، از این رو تاثیر نفوذ اشعار و ادبیات فارسی بر اشعار و ادبیات کُردی و بلعکس حائز اهمیت است.
در این میانه با گریزی به زندگی و تاثیرپذیری «ملا خضر احمد شاهویسی مکائیلی»، شاعر نام آور و پر آوازه کُرد، متخلص به «نالی» را که می توان به دلیل آگاهی، شرایط موافق زندگی و علاقه شخصی وی به اشعار خواجه حافظ شیرازی را مورد بحث قرار داد.
نقشبندی می گوید: کُردها بە دلیل مراوده های اجتماعی و استعداد در یادگیری دیگر زبان ها، همیشە دستی بالا و قلمی تواناتر داشتە اند، بە طوریکه شاعران و نویسندگان کُرد زبان به چندین زبان زنده دنیا مسلط بوده و هستند. با توجه به این که ادبیات و شعر دو بال توانا در پرواز اندیشه بر بیکران آسمان تفکر و جانبخشی به اشیاء در هیئت انسانی است، فرد شاعر، نویسنده و محقق ادبی با استفاده از ابزار اندیشه در آثار مکتوب به بازآفرینی و خلق مضامین جدید می پردازد و درد اجتماع، کمبودهای ناحیه ای و جغرافیایی خود را در قالب شعر و ادبیات به دیگر ملل می شناساند.
او افزود: ادبیات دروازههای شناخت، پیشرفت و استعداد انسانی است. شناختی که به وسیله تجربه و آزمون و خطا معرفی و این موهبت الهی انکار ناپذیر را بر پهنه زندگی به نگارش درآورده است، از این رو استفاده از اندیشه و افکار دیگر ملل از اصلیترین امر ممکن در واکاوی ادبیات است. زمانی که یک شاعر دست به خلق آثاری در مُلک زبانی دیگر می زند، جدای از استعداد، باید نشانهها، فرهنگ و ریزه کاریهای موجود در فرهنگ مبدأ را به بهترین وجه ممکن بشناسد و به زبان مقصد بشناساند.
وی می گوید: اشعار نالی به دلیل روانی اوزان، واژه های زنده و به روز، قافیههای دلنشینِ در خدمتِ متن و ردیف های ناب، به «حافظ کُرد» در میان مردم شهرت دارد. حافظ کُردی که غزلهای نایاب کُردی و فارسی را به زیباترین وجه ممکن سروده و در موسیقی و نواهای محلی و ملی جایگاه ویژه خود را داراست.
این کارشناس ادبی معتقد است: در بحث تاثیرپذیری، تاختن توسن خیال در پهنه بی کران ادبیات و دنیای واژه ها مُلک کسی است که بتواند موضوعی را چنان نرم، ملموس و جاندار بیافریند که هر کسی با خواندن آن احساس همزادی و همخونی کند و فکر کند که این شاعر یا نویسنده چطور پی به راز، حال و هوای درونی و اندیشه انسانی برده و به بهترین وجه ممکن به تصویر درآورده است.
از تاثیر حافظ شیرازی بر حافظ کُرد، می توان به نزدیکی جغرافیایی، زبانی، فرهنگی و تا اندازهای اندیشه ای که وجود داشته را نام برد.
او ادامه می دهد: به دلیل در دسترس نبودن صنعت چاپ به زبان کُردی از نخستین مکتوبات و سروده های شاعران کُرد، اشعار و زبان فارسی تاثیر بسزایی را بر آثار شاعران و نویسندگان کُرد زبان داشته که در این میان حافظ بیشترین سهم را بر کلاسیک سرایان کُرد در گذشته داشته است. شاعران کُرد بسیاری از ابیات حافظ را در اشعار خود به صورت تضمین، تلمیح و مستزاد آورده و اشعاری را با تأثیر از غزلیات وی سرودهاند.
نقشبندی می گوید: بنا به مستندات،«حبیبه یا محبوبه» معشوقه خیالی نالی بوده، اما هرگز ازدواج نکرده و شعرهایش را به فرزندان نداشته خود توصیف کرده و بارها در اشعار خود به این مسئله اشاره کرده است
وی در میان کُردها از جایگاهی مانند جایگاه «خواجه شیراز» در میان پارسی زبانان برخوردار است و زبان شناسان اشعار او را هم طراز با غزلیات حافظ میدانند.
« گنج رخسار تو دیدن نبود زهره مرا که ز زلف تو برو خفته سیه مارانند»
«ما هزاران، ز غمت خسته و ناکام، ولی کامیاب از گل روی تو خس و خارانند»
«بر سر کوی خود از گریه مکن منع مرا زانکه گلهای چمن منتظر بارانند»
روانی و شیوایی این چند بیت نمونه کاملی از توانایی «نالی» در سرودن غزل فارسی و روح بیداری در واژههای ابیات خواجه شیراز است.
نالی در روستای «خاک و خول» در منطقه ای از شهر« شهرزور» در کشور عراق چشم بر جهان هستی گشود. بنا بر سیستم آموزشی آن دوران، نخست قرآن، گلستان و بوستان و حافظ و دیگر کتب فارسی را آموخت و برای تکمیل تحصیل آیینی، شهر و روستاهای زیادی از کردستان که دارای حجرە و پرورش طلبه بوده را گشته و از «سوخته تا مستعد» که اصطلاحی فقهی میان طلبه و فقیه می باشد را گذرانده است.
این شاعر مشهور کُرد، شهرهای سنندج، سابلاغ، زرآباد قره داغ، حلبچه و سلیمانیه را بە کسب علم سفر کردە و زیستە و با دو امیر بابانهای هم عصر خود، «سلیمان پاشا» و «احمد پاشا» رابطه نزدیکی داشته است.
نالی در اوایل قرن نوزدهم میزیسته و در آن دوران زبان رایج ادبی، عربی و فارسی و تُرکی بوده است. با وجود تسلط کامل نالی بر این سه زبان و قلم فرسایی در ادبیات آن مُلک ها، بیشتر اشعار خود را به کُردی سورانی سروده است. نالی را به دلیل این که از ماموستاهای آینی بوده و اشعار زیبا، رمانیک و به روز را سروده از شاعران تابو شکن نیز یاد می کنند.
نالی در ادبیات کُردی به غزلهای عاشقانه اش شناخته شده است. نقش وی از آن نظر در تاریخ ادبیات کردی برجسته است که از اولین کسانی بود که به گویش سورانی شعر سروده و پس از وی شعرای بسیاری چون کُردی، سالم، حاجی قادر کویی، محوی، وفایی، ناری، حریقی و قانع به شعر سورانی روی آوردند.
این شاعر مشهور کُرد در سن 56 سالگی در استانبول در گذشت و در گورستان «ابو ایوب» برای همیشه مسکن گزید.
نالی، از چنان آوازه و محبوبیتی برخورد است که «ماموستا هیمن مکریانی» دیگر شاعر نام آوازه کُرد درباره او میگوید: همه خانوادههای کُرد باید یک دیوان نالی را زیر کتاب مقدس «قرآن کریم» در منزل خود داشته باشند.
انتهای پیام
نظرات