به گزارش ایسنا، پایگاه تحلیلی «ریل کلیر دیفنس» در گزارشی به تلفات بالای جنگ برای اوکراین پرداخته و این پرسش را مطرح میکند که آیا پیروزی در جنگ ارزش این تعداد از تلفات را دارد؟
برخلاف بازتاب درخشان رسانههای غربی از عملکرد اوکراین در جنگ، تحقیق «Responsible Science Journal» در سال ۲۰۲۳ درباره جنگ اوکراین به آمار واقعی تلفات انسانی سنگین این جنگ پرداخته است. این گزارش به یک پرسش اساسی پرداخته است که «از آغاز جنگ تا امروز چند اوکراینی جان خود را از دست دادهاند» پاسخ حدودی این است که ۱۵۰ هزار نفر بیش از حد معمول از دنیا رفتهاند؛ آن هم تا فوریه سال جاری. برای بهبود وضعیت امنیت جانی در اوکراین و پیشگیری از مناقشات در آینده، باید به سوالات جدیدی پرداخته و این جنگ را از منظرهای جدیدی بررسی کرد.
عملاً تمامی پوشش روزانه مرگومیر و جراحتها در اوکراین بر اقدامات خشن مانند حملات توپخانهای، بمباران، پهپادها و غیره تمرکز دارند. در بیشتر گزارشهای غرب از جنگ اوکراین تعداد تلفات روسیه را زیاد و تلفات نظامی و غیرنظامی اوکراین ناچیز، اما جانسوز نشان میدهند. اما این روایتها بازنمایی دروغینی از هزینه واقعی این جنگ بوده و تصویر اشتباهی ترسیم میکند تا روحیه غرب حفظ شود.
اوکراین در یک سال گذشته دچار کاهش دسترسی به غذا، دارو، خدمات پزشکی و گرمایش بوده است. اوکراین تا ماه فوریه ۱۵۰ هزار مرگ مضاعف ثبت کرد و احتمالا در سرتاسر اروپا هم ۷۰ هزار نفر بر اثر بهای گزاف انرژی در ماههای سرد جان خود را از دست دادند. با احتساب دهها هزار اوکراینی که از فوریه تا امروز از دنیا رفته، میتوان گفت که مجموع تلفات بیش از چهار تا پنج برابر تلفات روسیه است. صدها هزار جوان سالم مجروح شده یا درگیر صدمات روانی شدهاند؛ آن هم در شرایطی که دسترسی به خدمات پزشکی در اوکراین دشوار است. میلیونها تن از شهروندان این کشور هم به دیگر کشورهای اروپا پناه بردهاند. گرچه بسیاری از آنها در فقر به سر میبرند، اما تنها یکسوم آنها میخواهند که به اوکراین بازگردند. نرخ زاد و ولد در اوکراین به شدت کاهش یافته است. واقعبینانه، صدها هزار اوکراینی تا امروز کشته یا مجروح شدهاند و زمستان بعدی میتواند به مرات دشوارتر باشد. جنگ اوکراین را به صلابه کشیده و احتمال شکست کییف بالاست.
برای تصمیمگیری درباره رویکرد مناسب در جنگ اوکراین، باید به آسیبی که به حیات انسانها وارد شده توجه داشت. هیچ جنگی تا از بین رفتن آخرین جان ادامه ندارد. با افزایش هزینههای جنگ، سیاستمداران – تحت تاثیر جوامع خود – رفتهرفته به دنبال رویکردهای جایگزینی در قبال جنگ میگردند. از بهار ۲۰۲۲ تا امروز، هدف اوکراین و غرب این بوده تا سرزمینهای از دست رفته را به طور کامل پس بگیرد، از جمله شبهجزیره کریمه. اما در این راه، باید هزینه انسانی سنگینی که به اوکراین تحمیل میشود را هم در نظر گرفت. برای حفاظت از یک روستا، نباید آن را تخریب کرد. چند صدهزار جان دیگر باید از دست برود؟ تلفات فراوان و دستاوردهای ناچیز، تاملبرانگیز است و غرب هم به فکر فرو رفته است. فارغ از میلیونها انسان که بر اثر این جنگ و توقف صادرات غلات و محصولات کشاورزی با خطر ناامنی غذایی مواجه هستند، نادیده گرفتن تلفات مستقیم جنگ، غریزه را بر آن میدارد تا به دنبال راههای جدیدی برای پیشروی باشد.
و اوضاع میتواند از این بسیار بدتر شود. عجیب است که سیاستمداران و رسانهها چطور با این قطعیت میگویند که روسیه دست به حمله هستهای نخواهد زد. آمریکا در جنگ کره، چین را به حمله هستهای تهدید کرد. پکن هم میدانست که ممکن است واشنگتن واقعا به این حمله دست بزند. مکآرتور، ژنرال آمریکایی که در کتابهای درسی به شکلی گسترده به او پرداخته شده، گفت که ممکن بود «۳۰ بمب اتمی» را بر فراز چین رها کند. این جنگ تنها ۱۴۰ هزار کشته و مجروح روی دست آمریکا گذاشت؛ اما یک ژنرال آمریکایی میخواست جان میلیونها شهروند چینی را بگیرد. همزمان با گزارش رسانههای غرب مبنی بر توخالی بودن حملات هستهای روسیه، باید به یاد داشت که آمریکا حمله هستهای را یکی از گزینههای ممکن علیه «صدام حسین» میدانست.
نشریه آمریکایی نوشته تهدید هستهای روسیه غیرقانونی است و باجگیری هستهای آمریکا آن را تطهیر نخواهد کرد، اما این میتواند نشان دهد که روسیه ممکن است واقعاً به سراغ گزینه هستهای برود.
بسیاری از تحلیلگران بر اتخاذ رویکردی واقعبینانهتر در قبال این جنگ پافشاری میکنند. وقتی آمار بالای تلفات انسانی اوکراین در اذهان عمومی مرور شود، ممکن است آنها آتشبس را به عنوان یک راهکار «بد» در برابر یک نتیجه «بدتر» بپذیرند.
انتهای پیام
نظرات