به گزارش ایسنا، پایگاه خبری آمریکایی 19fortyfive در گزارشی مینویسد: «با توجه به نزدیک شدن نیروهای مسلح اوکراین به کامل شدن تصرف تاکتیکی مناطق "اوروژین" و "روبوتین" و ایجاد پایگاه در طرف روسی رودخانه دنیپرو در سه منطقه، حامیان کییف مدعیاند که این ضد حمله در نهایت مثمرثمر خواهد بود.
نیروهای اوکراینی همچنان امیدوارند که این عملیات به ساحل دریای آزوف برسد. با این حال، از دیدگاه استراتژیک یا حتی عملیاتی، هزینه نیروهای مسلح اوکراین در دستیابی به این دستاوردها بسیار بیشتر از مزایایی است که نصیب آنها میشود.
با نگاهی به مطالب بالا میتوان درک کرد که هیچ مسیر عقلانی برای پیروزی نظامی برای اوکراین وجود ندارد. هرقدر که واشنگتن و کییف این واقعیت دردناک را مورد بی توجهی قرار دهند، خسارت بیشتری به مردم اوکراین وارد میآید و اراضی بیشتری ممکن است در یک نتیجه نهایی واگذار شود. زمان آن رسیده که دیپلماسی را اولویتبندی کرده و به دنبال سازشی قابل مذاکره باشیم.
برخی هنوز به دستیابی به تجهیزات نظامی باکیفیت بیشتر غربی امید بستهاند. اخیرا، دولت جو بایدن، رئیس جمهوری آمریکا اعلام کرد که به دنبال ۲۴ میلیارد دلار اضافی برای اوکراین است که بیشتر آن برای تامین سلاح و مهمات جدید هزینه میشود.
برخی دیگر به تمایل آمریکا برای ارائه جنگندههای اف-۱۶ به اوکراین در آینده تقریبا نزدیک اشاره میکنند چون شواهد بیشتری در حال تغییر است.
باوری که بسیاری از تحلیلگران و کارشناسان دارند این است که زمانیکه ارتش اوکراین تعداد قابل توجهی از تسلیحات مدرن را داشته باشد و به قدر کافی نیرو تحت آموزش پیشرفته ناتو، میتواند پیشروی داشته باشد و روسیه را شکست دهد.
آنچه که این عقاید آشکار میکنند، متاسفانه این است که درک صحیحی در به راه انداختن و پیروزی در جنگ وجود ندارد. این بُعد انسانی است که نتیجه جنگها را تعیین میکند، نه ابزارهای جنگ و نبرد. در این جبهه، نیروی مسلح اوکراین ممکن است همین حالا هم متحمل ضررهای جبران ناپذیری شده باشد.
فاکتور انسانی در جنگ اوکراین
این مساله دیگر ربطی به تجهیزات ندارد. حتی درباره آموزش که میتواند بد یا خوب باشد هم نیست. مهمترین مولفه پتانسیل ارتش اوکراین برای راه انداختن جنگ، منابع انسانی آن است.
بر اساس اطلاعات فاش شده آمریکا، تا آوریل ۲۰۲۳ ارتش اوکراین تقریبا ۱۳۰ هزار نیرو را از دست داده یا زخمی شدهاند. این تعداد شاید از پنجم ژوئن سال جاری میلادی و همزمان با آغاز ضد حمله کییف علیه نیروهای روسی افزایش هم داشته باشد. به ویژه از دست دادن مجربترین سربازان آموزش دیده توسط ناتو برای اوکراین مخرب بوده است.
جایگزین کردن تلفات و زخمیها با این مقیاس کار به شدت دشواری خواهد بود. مردان اوکراینی کمتری برای حضور در نبرد بسیج میشوند و تعدا بیشماری هم از کشور میگریزند یا برای اجتناب از حضور در صحنه جنگ رشوه میپردازند چون این اقدام را قربانیشدن بیهوده میدانند.
با توجه به اینکه تعداد تلفات با گذشت بیش از یک سال و نیم از آغاز درگیریها همچنان بالاست و ناکامی در ضد حمله در جریان برای دستیابی به اهداف مورد نظر دیده میشود، فرصت بسیاری کمی برای اوکراین باقی مانده تا بتواند یک ظرفیت جدید تهاجمی در آیندهای قابل پیش بینی به دست بیاورد. بازسازی یک نیروی جنگی معتبر ممکن است یک نسل طول بکشد و حتی این احتمال هم وجود دارد که این مساله تنها با یک دوره صلح بدون وقفه و تهیه کامل خودروهای زرهی، همراه با مهمات و تدارکات مورد نیاز امکان پذیر باشد.
تا به امروز، حتی اگر ارتش اوکراین بتواند به طور کامل با تجهیزات و پشتیبانی ارتش ایالات متحده وارد میدان شود، کاهش ظرفیت نیروهای باقیمانده اوکراینی به این معنی است که آنها احتمالا مانند هشت ماه گذشته عمل خواهند کرد. حامیان دولت کییف قطعا با این اظهارنظر مخالف خواهند بود و در عوض ادعا میکنند که اگر زودتر تجهیزات و مهمات بیشتری در اختیارشان بود، موفق میشدند.
با این حال همانطور که در مطالب بالا ذکر شده، تصمیمات استراتژیک اتخاذ شده توسط عالیترین سران اوکراین و تاکتیکهای نسبتا ضعیفی که توسط سربازان استفاده میشود، در بطن ناتوانی کییف برای پیروزی در میدان نبرد بوده است. تجهیزات و مهمات بیشتر قطعا قدرت تخریب نیروهای اوکراینی را افزایش میدهد، اما هیچ مدرکی وجود ندارد که در میدان نبرد این جنگ یا حتی در تاریخ نظامی جهان تجهیزات بیشتر توانسته باشند نتیجه را تغییر بدهند.
پیامدها
غرب باید بپذیرد که درست یا غلط، به ارتش اوکراین فرصت داده شد تا حمله خود را آغاز کند و ببیند که آیا میتواند پیش برود یا خیر. به طور کلی غرب و به ویژه ایالات متحده کمکهای نظامی زیادی به اوکراین دادهاند.
همراه با تعداد زیادی تلفات که اوکراین متحمل شده است، این حقیقت جدی و سخت است؛ هیچ مبنای عقلانی وجود ندارد که بتوان بر اساس آن استدلال کرد که کییف پس از تمام این تلفات و ضایعات، ظرفیتی فراتر از آنچه که تا به امروز نشان داده، بتواند ایجاد کند.
این بدان معناست که اوکراین هرگز آزادی خود را در میدان جنگ به دست نخواهد آورد. برای حفظ قلمروی که در حال حاضر در اختیار دارد و برای اجتناب از تحت کنترل در آمدن اراضیاش، کییف باید به این واقعیت ناخوشایند بپردازد که عاقلانهترین راه اکنون این است که به دنبال توقف درگیری و ورود به مذاکره برای پایان دادن به جنگ باشد.
گرچه هیچکس در اوکراین اشغال نشده چنین نتیجهای را نمیخواهد، با این حال، امتناع از دستیابی به مذاکره برای پایان درگیری، انتخاب راهی است که احتمالا به شکست منجر خواهد شد و احتمالا منجر به مرگ دهها هزار مرد اوکراینی دیگر و سقوط شهرها و مناطق بیشتر و تحت کنترل در آمدن آنها توسط روسیه میشود.
دورنمای اقتصادی و امنیت ملی آمریکا چیزی است که باید در بطن سیاستگذاری واشنگتن مورد توجه قرار گیرد. آمریکا بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار برای اوکراین اختصاص داده و هزاران خودروی زرهی، میلیونها گلوله و حجم قابل توجهی از حمایتهای اطلاعاتی برای یک سال و نیم گذشته صرف کرده است. بنابراین، اکنون ضرورت دارد که اذعان کنیم این سطح از سرمایه گذاری به منزله بازگشت سرمایه یا تغییر حمله روسیه نیست.
این روند فقط جنگ و رنج مردم اوکراین را افزایش میدهد و احتمال تشدید تنش را زنده نگه میدارد. در عوض زمان آن فرا رسیده که با کییف و متحدان در ناتو همکاری کنیم تا کار ناخوشایند اما ضروری را برای دستیابی به یک راه حل دیپلماتیک آغاز کرده و به جنگ با بهترین شرایطی که میتوان برای اوکراین پیدا کرد، پایان دهیم.»
انتهای پیام
نظرات