امروزه ورودی شهرها از نظر اقتصادی، گردشگری و فرهنگی مورد توجه شهرسازان و مسئولان حتی فعالان فرهنگی قرار گرفته است، ولی به نظر میرسد در ارومیه چنین نبوده و کوچکترین حساسیتی نسبت به مقوله فوق وجود ندارد.
در این راستا خبرنگار ایسنا ، با سعید عضدالدینی ملکی، معاون پژوهشی بنیاد ایرانشناسی شعبه آذربایجان غربی و نویسنده کتاب "آذربایجان از نگاه میسونرها" گفتوگویی را انجام داده است، که از نظر مخاطبان میگذرد:
ارومیه متمایز از همه شهرهاست
معاون پژوهشی بنیاد ایرانشناسی شعبه آذربایجان غربی در گفت و گو با ایسنا گفت: ارومیه از جمله شهرهای نادر در ایران به شمار میرود که بسیاری از محققان، سیاحان، مستشرقین از طبیعت فرحبخش و سرورانگیز آن صحبت کرده و به وجود یک طبیعت بکر و کممانند در این خطه اذعان کردهاند، بهطوریکه این شهر در سراسر ایران در طول تاریخ همچون نگینی میدرخشد.
وی به نمونههایی از متمایز بودن ارومیه از سایر شهرها اشاره کرد و گفت:اغراق نیست اگر بگوییم، زیباییهای غیرقابلوصف و فرهنگ خاص این شهر زبانزد عام و خاص بوده و هست، درباره توصیف این شهر از نگاه سایرین میتوان به چند نمونه اشاره کرد، "ایزابلا بیشاپ" جهانگرد، نویسنده، عکاس و طبیعتگرای اهل بریتانیا در سده نوزدهم میلادی بود، وی از این خطه به عنوان سرزمین بهشت آسیا یاد میکند و درباره ورودی آن چنین مینویسد «مناظر زیبای سرسبز و سایهگستری که دیدگاه مسافر را لذت میبخشد، باغهای میوه پر از درختانی است، که اطلاق صفت باشکوه بر آنها زیبنده است، طبیعت کار را به سر حد کمال رسانده است».
وی اضافه کرد: پرفسور جکسن، ارومیه را دشت بارور بهشت ایران مطرح میکند و "لرد کرزن" مورخ و سیاستمدار انگلیسی ارومیه را به کشتزارهای حاصلخیز لمباردیای ایتالیا تشبیه میکند و" نیکتن" شرقشناس روس از مزارع خرم، تاکستانهای مرغوب و باغهای نشاط آورش چنین یاد میکند«ارومیه در کثرت باغ و آب و صفا و فرح انگیزی مشهور است»؛ بنابراین ارومیه شهری است، که قدمت بسیار کهن دارد.
معاون پژوهشی بنیاد ایرانشناسی در شعبه آذربایجان غربی درباره ساختار ارومیه در گذشتهای نه چندان دور این طور توضیح داد: کلانشهر ارومیه دارای موقعیت استقراری مناسبی است و تقریبا در میانه استان آذربایجان غربی واقع شده است، از سوی دیگر با کشور ترکیه نیز مرز مشترک دارد، در نیم نگاهی به ساختار شهری ارومیه درمییابیم این شهر تا سال ۱۳۰۰ ساختار سنتی خود را به همراه برج و بارو و دروازههای هفتگانه و با شکلگیری محلات و معابر قدیمی حفظ کرده بود.
ملکی گفت: با شروع دوره پهلوی اول شهرهای ایران تغییرات زیادی به خود دید، وروردی شهرهای کشورمان شامل برج و باروها بود که ارومیه نیز از این موضوع مستثنی نبود، اما باروها تخریب و خندقهای اطراف شهر پر شد، برخی از دروازههای شهر ارومیه جای خود را به میادین داد.
وی ضمن اشاره به تاثیر مهاجرت در تغییرات این شهر، خاطرنشان کرد:در سال ۱۳۱۲ شهر توسط دو خیابان عمود بر هم به چهار قسمت تقسیم شد و درواقع خیابانکشیها ساختار شهر را تحت تاثیر خود قرار داد و شهر رو به رشد و توسعه گذاشت، توسعه شهری در طول چندین دهه رشد فزایندهای داشت، این روند با مهاجرتها سیر صعودی به خود گرفت.
وی در پاسخ به این سوال که ورودیهای ارومیه را چگونه ارزیابی میکنید، گفت:اگر نگاهی به موقعیت برخی از این سکونتگاهها و قرار گرفتن آن در موقعیت جغرافیایی ورودی شهر ارومیه داشته باشیم، خواهیم فهمید، این ورودیها که از سمت شهرهای همجوار همچون تبریز، میاندوآب و مهاباد ،اشنویه ، خوی و سلماس و ... همچنین از شهر مرزی سرو با ورود مسافرین خارجی در معرض دید است، از اغتشاشات بصری رنج میبرد.
ارومیه در تاریخ کشورمان ردپاهای محکمی دارد
احمدیان دانشجوی سال آخر رشته تاریخ و معماری اسلامی در گفتوگو با ایسنا گفت: ارومیه از جمله شهرهای تازه تأسیس نیست، به مجرد اینکه یک شهر وسعت پیدا کند، چند خیابان و شهرک را تفکیک کرده و یک پاسگاه و درمانگاه در آن تأسیس کنند و یک اسم برای آن انتخاب کنند، بگویند، اینجا هم شهر شد.
وی اضافه کرد: ارومیه در تاریخ کشورمان ردپاهای محکمی دارد که مورخان و تاریخپژوهان این موضوع را مورد تاکید قرار میدهند، ولی افسوس که امروز کمترین اثری از گذشته پرافتخار آن را شاهد نیستیم، کما اینکه از برج و باروهای ورودی شهر نیز دیگر خبری نیست و چیزی از آنها نمانده است.
این دانشجو مهاجرت و ایجاد سکونتگاه غیررسمی را مسئله مهم دیگری عنوان کرد که زیباییهای ارومیه به ویژه در ورودی شهر را تحتتاثیر قرار داده است، گفت: گرچه با اطلاق عنوان سکونتگاههای غیررسمی به این مناطق مخالف هستم، چون در آن مناطق خانوادههای شریف زیادی در حال زندگی و فعالیت هستند، اما این واقعیت تلخ ارومیه است، که میتوان با ساماندهی و توجه بیشتر به این مناطق به زیباسازی ارومیه به ویژه در بخشهای ورودی کمک شایان توجهی کرد.
به گزارش ایسنا، بدونتردید ورودی هر شهر به منزله شناسنامه فرهنگی، سیاسی و اجتماعی آن خطه عمل میکند که این مهم در شهرهایی با سابقه تاریخی و پیشینه دیرینه، باید بیش از پیش در کانون توجه قرار گیرد، ولی متاسفانه کمترین توجهی به این مقوله در ارومیه نمیشود.
ارومیه دارای فرهنگ عامه غنی به عبارتی آداب و رسوم، سنتها و باورها، موسیقی و صنایع دستی منحصر بهفرد خود است که ریشههای عمیقی در این مرز و بوم دارد، ولی متاسفانه در بدو ورود به شهر هیچ جلوهای از این همه هنر، زیبایی و قدمت نمیبینیم...
انتهای پیام
نظرات