به گزارش ایسنا، محمدرضا فرزانه -عضو هیات علمی پژوهشکده محیط زیست و توسعه پایدار سازمان حفاظت محیط زیست در سلسله نشست حکمرانی آب در ایران، حوضه آبریز هیرمند، در سخنانی با عنوان مسئله تالاب هامون و تغییر اقلیم پتانسیلی برای همکاری بین ایران و افغانستان، اظهار کرد: طی ۷۰ سال گذشته دمای هوا روند افزایشی داشته است و این اتفاق در افغانستان نیز مشابه بوده است همانگونه که طی همین بازه زمانی میزان بارندگیها در هر دو کشور نیز روند کاهش داشته است و شرایط اقلیمی مشابهی داشتهاند.
وی ادامه داد: اقلیم به عنوان یک پارامتر مهم در اتفاقات در نهایت یک جایی تبدیل به مخاطرات میشود. حتی مخاطرات دو کشور نیز با یکدیگر شباهت بسیار زیادی دارند. بیشترین سهم مخاطرات در هر دو کشور سیل به عنوان تهدید کننده جان انسانها است.
این عضو هیات علمی پژوهشکده محیط زیست و توسعه پایدار سازمان حفاظت محیط زیست درباره تاثیرات تغییرات اقلیمی گفت: برای آینده روند افزایش دمای جهانی پیشبینی میشود وهم برای ایران و هم برای افغانستان این گرمایش وجود دارد و به همین نسبت روند نزولی بارندگیها تا سال ۲۱۰۰ همچنان ادامه خواهد داشت، یعنی به این صورت نیست که افغانستان این تفکر را داشته باشد که اگر حقآبه ایران را ندهد کمبود بارشها افغانستان را دچار مشکل نخواهد کرد چرا که به لحاظ اقلیمی این کمبارشی تاثیرات خود را خواهد داشت.
وی افزود: در تغییر اقلیم اینگونه تعبیر میشود که تمامی کشورها به عنوان بدنه محیط زیست که متعلق به همه است باید دست به دست هم دهند که تغییرات اقلیم را کنترل کنند. به طور مثال در بحث سیل که هر دو کشور را تهدید میکند اگر این دو کشور سعی در کنترل تغییر اقلیم داشته باشند ۷۶ درصد قربانیان سیل که بخشی از آنها در افغانستان و ایران هستند، کاهش مییابد.
فرزانه تصریح کرد: باید بپذیریم که تغییر اقلیم تهدیدی برای دو کشور است و پس از آن به سمت سازگار شده است که در دو کشور موجب تلفات جانی و مالی میشود.
این عضو هیات علمی پژوهشکده محیط زیست و توسعه پایدار سازمان حفاظت محیط زیست در پایان تصریح کرد: در شرایطی که اینگونه بر سر آب و حقآبه اختلافاتی وجود دارد، مسائلی همچون مناقشات بر سر آب وجود دارد که به گفته کارشناسان اصلا مسیر درستی نیست و به جای اینکه دو کشور در حال مناقشه باشند، بهتر است که دو کشور به سمت دیپلماسی آب با در نظر گرفتن تغییرات اقلیمی که به نفع دو کشور باشد حرکت کنند.
دیپلماسی آب را جدی نگرفتیم
لزوم توسعه مشارکتی برای حل مشکل آب دشت سیستان
ناصر دواتگر - معاون موسسه تحقیقات خاک و آب وزارت جهاد کشاورزی - نیز در این نشست در سخنانی با عنوان مطالعات تلفیقی حاصلخیزی خاک، تغذیه گیاه، اصلاح خاک و آبیاری پشتیبان، ارتقای بهرهوری طرح آبیاری ۴۶ هزار هکتاری دشت سیستان گفت: حوضه آبریز هیرمند یک حوضه بزرگ و بخش اعظم آن در افغانستان و طول آن ۱۰۰۰ کیلومتر است که انتهای آن به ایران میرسد. آب دشت سیستان کاملا تحت تاثیر این رودخانه است.
وی افزود: بخشی از آب ورودی رودخانه هیرمند به ایران وارد دریاچه هامون، بخشی دیگر وارد زاهدان و زابل میشد. حدود ۹۰ درصد آب زاهدان از این رودخانه تامین میشد. بخشی دیگر نیز برای کشاورزی مصرف میشد.
معاون موسسه تحقیقات خاک و آب وزارت جهاد کشاورزی با تاکید بر اینکه رودخانه هیرمند یک رودخانه سیلابی است، گفت: آب در بهمن تا فروردین به شکل سیلاب با دبی زیاد وارد کشور میشود. در دشت سیستان بحث مربوط به کشاورزی آن با چند معضل مهم روبروست که از جمله آن میتوان به وابستگی حیات و کشاورزی آن منطقه به رودخانه هیرمند اشاره کرد. آنها صنعتی ندارند و ارتزاق ۸۰ درصد آنها از کشاورزی است و تا زمانی که هامون آب داشت به شکل شیلاتی نیز ارتزاق میکردند.
دواتگر با بیان اینکه کشاورزی در این منطقه همچنان بهصورت سنتی انجام میشود، گفت: خاک این منطقه شور است و نکته مهم این است که کشاورزان این منطقه به کشت سه محصول از زمانهای قدیم تمایل بیشتری داشتهاند. کشت گندم جزو فرهنگشان و انگور یاقوتی و خربزه ویژه این منطقه است و خودشان مصرف میکنند.
وی افزود: برای رفع مشکل مردم این منطقه باید علاوه بر اینکه یک محصول و گیاه جدید معرفی شود که بهصرفهتر باشد، تدابیر دیگری اندیشیده شود. اگرچه سیستان دشت خشکی است اما بر اساس دادههای هواشناسی طی ۴۰ سال گذشته دمای هوا و وضعیت اقلیمی بسیار بدتر شده است. دشت زابل معمولا در سال، ۵۰ میلیمتر بارندگی داشت اما در آمار جدید ما طی سال گذشته حتی ۱۰ میلیمتر نیز بارندگی دریافت نکرده است.
دواتگر با تاکید بر اینکه طی سالیان گذشته این اقلیم به سمت خشک شدن رفته است گفت: کل دشت وابسته به هیرمند است این درحالیست که افعانستان در سال ۱۳۵۰ سد بزرگ کجکی را احداث کرد که آن سد عملا خیلی دورتر از ما است و وقتی مسیر آن برای ورود آب به ایران باز میشود، آب ۱۰۰۰ کیلومتر را طی میکند تا به هیرمند و ایران برسد حتی آن سالها که افغانستانیها ادعا میکردند آب نداریم چه در زمان دولت سابق و چه در زمان دولت جدید همیشه پشت سد آب داشتند ولی حقابه ایران را نمیدادند.
وی ادامه داد: به غیر از این حقابه، مابقی آبهایی که وارد ایران میشوند ناشی از بارشهای سیلابی است که نمیتوانند مهار کنند و ناچار وارد ایران میشود. میگویند که این سد یک میلیارد و ۸۰۰ میلیمتر آب دارد اما ظرفیت اسمی آن ۲ میلیارد و ۸۰۰ میلیمتر آب است.
به گفته موسسه تحقیقات خاک و آب وزارت جهاد کشاورزی، سد کمالخان نیز یک سد انحرافی است و هیچ فایدهای برای کشاورزی ندارد. هیچ نفعی برای ایران ندارد و تمام آبی که از پشت کمالخان رها میکنند به سمت گودزره است که یک منطقه شورهزار است.
وی افزود: تقریبا از سال ۷۸ قبل از اینکه افغانستان سد کمالخان را احداث کند از هر ۱۰ سال ۷ سال آب با توجه به میزان بارندگیها وارد رودخانه هیرمند و کشور ما میشد. تا سال ۹۹ هم آخرین سیلابی که وارد کشور شد ۳ میلیون و ۷۰۰ هزار متر مکعب بود. در سال۹۹ و ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ و امسال هیچ آبی وارد ایران نشد. کشاورزان ان منطقه هم عملا خود را با این مسئله تطبیق میدادند. در صورت پر بارشی کشت و کار نیز تقویت میشد و در غیر این صورت کشت مناسبی نداشتند.
دواتگر با اشاره به طرح ۴۶ هزار هکتاری گفت: این طرح کل دشت را پوشش نمیداد. تقریبا به این نتیجه رسیده بودند که اگر بخواهیم در این دشت کشت پایدار داشته باشیم نمیتوانیم کل منطقه را پوشش دهیم. حقابه ایران از افغانستان ۸۰۰ متر مکعب است. از این میزان ۴۰۰ مترمکعب برای آب شرب و محیط زیست و ۴۰۰ متر مکعب برای کشاورزی است و این یعنی ۸۷۰۰ متر مکعب برای هر هکتار آب وجود دارد.
معاون موسسه تحقیقات خاک و آب وزارت جهاد کشاورزی تصریح کرد: در واقع اساس و مهندسی این طرح مصرف این ۴۰۰ مترمکعب آب است. نیاز آبی گندم نیز حدود ۳۸۰ مترمکعب است. خاک این منطقه به دلیل اینکه شور است باید سالانه ۱۰۰ میلیون متر مکعب برای شیرین کردن خاک مصرف شود در حالی که حقابه چیزی بیش از ۴۰۰ متر مکعب نیست.
وی ادامه داد: دولت تصمیم گرفته بود که چون آب کم است، آن را تحت فشار بگذارد (یک نوع روش آبیاری) یعنی آب بهصورت لولهکشی تا پای گیاه روانه شود. اگر اینگونه باشد برای توسعه آب تحت فشار نباید مسئله کیفیت آب داشته باشیم اما آب حتی برای کشاورزی مقداری شور است. از نظر میزان املاح شرایط مناسبی نیز ندارد. برای این پیش فرض باید برای هر کدام از این واحدهای «همآب» فیلتر آب شیرین کن نصب شود و این کار نیز شدنی نیست چرا که بسیار هزینه بالایی دارد.
دواتگربا اشاره به مسئله ریزگردها اظهار کرد: بادهای ۱۲۰ روزه زمانی که دریاچه هامون آب داشت چون باد از روی دریاچه عبور میکرد بسیار مفید بود چرا که شهر را خنک میکرد و موجب خیزش گرد و خاک نمیشدند اما وقتی بستر دریاچه هامون خشک شد، ریزگردها نیز افزایش یافتند چرا که این بادها از روی هامون خشک عبور میکنند و ریزگرد ایجاد میکند.
وی ادامه داد: خاک در ایران و خاورمیانه در درجات مختلف به دلیل کمبارشی و خشکسالی و بالا بودن میزان تبخیر شور است همچنین میزان املاح آن نیز افزایش یافته است. آن زمانی که بارندگیها و سیلابها مناسب بود، خاک شیرین و کشت و کار نیز به خوبی انجام میشد. مسئله شوری بسیار عملکرد خاک را کاهش میدهد و بخشهای شمالی و غربی دشت سیستان شور و قلیایی هستند و نمیتوان در این مناطق کشت و کار انجام داد.
وی افزود: اما با وجود کمبود آب چه گیاهانی باید کاشته شود که هم به لحاظ اقلیمی، هم به لحاظ مصرف آب و هم اقتصادی بهصرفهتر و مناسبتر از محصولات فعلی باشد؟ حدود ۴۰ نوع گیاه از سوی وزارت جهاد پیشنهاد شد که تنها تعداد محدودی از آنها را میتوانستیم در این منطقه به کار ببریم.
دواتگر ادامه داد: از جمله اقدامات دیگر این است که ما تصمیم گرفتیم با توجه به کمآبی در این منطقه کشت گیاهان دارویی را در آن توسعه دهیم که خوشبختانه جواب مثبتی داشت. این کار نسبت به کشت گندم برای کشاورز سود بیشتری داشت و تلاش کردیم تا در کنار کشت گندم به عنوان یک محصول مکمل کشت کنند و درآمدشان افزایش یابد.
وی این را هم گفت: ۳۰۰۰ میلیارد تومان طی ۱۰ سال برای لولهکشی در آن منطقه هزینه شد تا آب را بتوانیم پایدار کنیم اما هیچکدام از ما بحث دیپلماسی آب را جدی نگرفتیم. ایران تنها کشوری است که بر سر حقابه خود با افغانستان قرارداد دارد اما افغانستان مسیر آب را برای ایران مسدود میکند. مسئله تلخ و دردناک این است که ما در حال لولهکشی آب بودیم و افغانستان درحال احداث سد کمالخان برای محدود کردن آب برای ایران بود.
وی تصریح کرد: نکته مهم این است که در دشت سیستان نگاه جزیرهای وجود دارد. دستگاه ها برای خودشان کار میکنند این در حالی است که همه نیت خیر دارند که ما می خواهیم این منطقه را آباد کنیم اما کمتر به دنبال توسعه مشارکتی هستند.
لزوم تعامل و همکاری برای دریافت حق و حقوق از افغانستان
حسین ربیعی - عضو هیات علمی گروه جغرافیای سیاسی دانشگاه خوارزمی - نیز در سلسله نشستهای حکمرانی آب در ایران حوضه آبریز هیرمند درباره هیرمند؛ قدرت جعرافیا و ۱.۵ قرن کشمکش هیدروپلیتیک، اظهار کرد: مسئله سیستان و هیرمند هزارساله است. مسئله این است که چرا طی ۱۵۰ سال گذشته مشکل هیدروپلیتیک حل نشده است و در این بازه زمانی هیرمند همچنان مشکلات بسیار زیادی دارد.
وی ادامه داد: هیرمند رودخانهای دائمی است اما وقتی به کشور ما میرسد رودخانه فصلی و سیلابی میشود و هر سال آب را نداریم و آب در پشت سد کمالخان باقی میماند. وقتی طالبان به قدرت رسید درهمان سالهای اول آب را به مدت چهارسال قطع کردند و هامون خشک شد و متاسفانه این داستان همچنان ادامه دارد.
ربیعی درباره عواملی که در هیدروپلتیک هیرمند تاثیرگذار است، گفت: اولین مسئله بیثباتی حکومت در افغانستان است این بی ثباتی علاوه بر تاثیراتی که بر مسائل داخلی افغانستان گذاشته، تاثیراتی بر کشورهای همسایه داشته است از جمله مهمترین تاثیرات آن بیتعهدی است. برخلاف اینکه گفته میشود تعهدات برای کشور است نه دولت، اما تغییر دولتها در میزان تعهدات تاثیرگذار بود.
به اعتقاد این هیات علمی دانشگاه، کنترل منابع آب یک استراتژی خارجی است برای افغانستان و از این جهت فشار وارد کند. مسئله دیگر نیز مسائل حقوقی است که ما درمورد هیرمند با افغانستان قرارداد داریم اما عملیاتی نمیشود اما مسئله این است که مورد استناد دادگاههای بین المللی است.
ربیعی درباره دلایل عملیاتی نشدن قرارداد حقابه هیرمند اظهار کرد: افغانستان یک کشور محصور در خشکی وفقیری است که بسیاری از منابع طبیعی را نیز ندارد و پیشرفت صنعتی چندان زیادی در آن رخ نداده است. کشوری است که برای راههای ارتباطی نیز به کشورهای همسایه وابسته است، بنابراین از معدود امکانات جغرافیایی که دارد برای مناسبات خود استفاده میکند. در مسئله آب هم بسیار حساس هستند و همواره از گذشتگان دور نیز از ابزار آب برای تحت فشار قرار دادن کشورهای دیگر استفاده کردند.
وی ادامه داد: همه این قدرتنمایی که برای مسئله آب دارده مربوط به جغرافیا است. در مناسبات هیدروپلیتیک کشورهای پایین دست معمولا از طریق تعامل برقرار کردن میتوانند آب و حق خود را از کشورهای بالادست بگیرند.
ربیعی درباره راهکارهای رفع مشکل در حوزه دریافت حقآبه هیرمند گفت: شاید با خط لوله بتوان آب را از دریای عمان به سیستان انتقال داد و شاید تا دو دهه آینده به این موقعیت برسیم که دیگر آبی از افغانستان به سمت ایران جاری نشود اما راهکار دیگر به گفته کارشناسان تعامل و همکاری برای دریافت حق و حقوق از افغانستان است.
انتهای پیام
نظرات