به نظر میرسد بررسی موقعیت استراتژیک این جزایر، ماهیت سیاسیکارانه و غیرحقوقی این ادعاها را به خوبی نشان میدهد. از میان هشت گذرگاه استراتژیک برای تجارت نفت جهان، تنگه هرمز مهمترین است، به طوریکه صادرات بیش از ۲۰ درصد نفت تولیدی و ۳۳ درصد گاز طبیعی مایع جهان از طریق این تنگه انجام میشود. به علاوه صادرات ۹۰ درصد نفت صادراتی کشورهای خلیج فارس و ۵۰ درصد کل معاملات تجاری خارجی این کشورها نیز از تنگه هرمز صورت میگیرد. در این بین، موقعیت جغرافیایی سه جزیره ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک به گونهای است که مشرف به تنگه هرمز هستند و به همین دلیل هر کشوری که این سه جزیره را در اختیار داشته باشد، میتواند بر کلیه ارتباطات میان خاورمیانه و جهان نظارت کند.
ابوموسی با مساحتی به اندازه ۲۵ کیلومتر مربع، به عنوان جنوبیترین جزیره ایرانی خلیج فارس شناخته میشود. این جزیره به همراه تنبهای بزرگ و کوچک، بخش مهمی از سیستم نظامی کشور خصوصا در بعد دفاعی را تشکیل میدهند و حراست ایران از تنگه هرمز را تضمین میکنند. علاوه بر این، تعلق جزیره ابوموسی به ایران، باعث گسترش حاکمیت ایران بر فلات قاره شده است.
همچنین منطقه مابین سه جزیره ابوموسی و تنبهای بزرگ و کوچک عمیقترین قسمت خلیج فارس است و به همین دلیل هم تنها منطقهای در این خلیج است که برای کشتیرانی و حملونقلهای دریایی مناسب میباشد.
با توجه به مطالب گفته شده، میتوان به اهمیت بالای استراتژیک و اقتصادی جزایر سهگانه ایرانی پی برد؛ اهمیتی که باعث شده در طول تاریخ کشورهایی مانند انگلیس، شوروی و آمریکا چشم طمع به این جزایر داشته باشند و امروز هم که مکررا ادعاهایی مبنی بر حق حاکمیت بر این جزایر از سمت امارات مطرح میشود. اما علیرغم وجود اسناد متقن تاریخی و حقوقی، امارات بر چه اساسی چنین ادعاهایی را مطرح میکند؟
افزایش نفوذ روسیه در منطقه در قرن بیستم و از سویی دیگر اوضاع نابسامان داخلی ایران ناشی از تبوتاب انقلاب مشروطه، باعث شد انگلیس در تلاش برای افزایش نفوذ خود در خلیج فارس و قطع نفوذ روسیه در این منطقه، در سال ۱۹۰۴ اقدام به اشغال تعدادی از جزایر ایرانی واقع در خلیج فارس از جمله سه جزیره استراتژیک ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک کند.
سپس انگلیس این جزایر را در اختیار امارات متصالحه (امارات متحده عربی فعلی) که در آن زمان تحت قیومیتش بود، قرار داد و با پایین کشیدن پرچم ایران از جزایر ابوموسی و تنبهای بزرگ و کوچک، پرچم شارجه (یکی از امارات متصالحه) را در این جزیره به اهتزار درآورد. این در حالی بود که حتی اسناد محرمانه وزارت خارجه بریتانیا نیز بر تعلق این جزایر به ایران صحه میگذاشت.
پس از سقوط قاجار و تاسیس حکومت پهلوی، ایران دست به اقداماتی برای تقویت حقوق خود در خلیج فارس زد که از جمله مهمترین آنها میتوان به تاسیس نیروی دریایی و بیرون راندن انگلیس از جزایر باسیدو، جاسک و هنگام اشاره کرد. همچنین ایران در آن زمان مذاکرات متعددی را با انگلیس برای بازپسگیری جزایر ابوموسی و تنبهای کوچک و بزرگ انجام داد.
هرچند این مذاکرات بارها با سنگاندازیها و طرح ادعاهای بیاساس از جانب انگلیس مواجه شد، اما نهایتا در ازای موافقت با استقلال بحرین، ایران توانست در سال ۱۹۷۱ طی تفاهمنامهای مکتوب با انگلیس، این جزایر را از اشغال انگلیس و شیوخ عرب پس گیرد و پس از قریب به ۷۰ سال، مجددا ایران بر سه جزیره ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک تسلط یافت.
اگرچه تمامی نقشهها از هر دورهای از تاریخ، ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک را بخشی از خاک ایران نشان میدهد و بیش از ۵۰ سال پیش هم چنین توافقی میان ایران و انگلیس منعقد شد، اما سالهاست که امارات با بیان ادعاهای گاه و بیگاه خود، به همراه برخی دیگر از کشورهای عرب، چشم بر این واقعیت تاریخی میبندد و با طرح اظهاراتی بیاساس، حاکمیت بر این جزایر ایرانی را حق خود میداند. ادعاهایی که باعث بروز سردی در روابط ایران و این کشور نیز شده است.
کیومرث یزدانپناه، استاد ژئوپلیتیک دانشگاه تهران در گفتوگو با ایسنا با اشاره به این ادعاها، اظهار کرد: در خصوص جزایر سهگانه ایران در خلیج فارس بیش از ۳۵۰۰ صفحه نگارش مکتوب و اسناد رسمی وجود دارد که هم این جزایر و هم ساکنین اصیل آنان ایرانی بوده و مطابق این اسناد اثبات شده، این جزایر بخشی ثابت از جغرافیای سرزمینی ایران بوده و ماهیت جغرافیای سیاسی مرزهای دریایی خلیج فارس در موضوع مالکیت حقوقی دولت ایران، بر اساس اسناد معتبر به رسمیت شناخته شده است.
وی افزود: بخشی از این اسنادی که حاکمیت ایران بر جزایر سهگانه را اثبات میکند، در سازمان ملل متحد موجود بوده و بخش قابل توجهی از آن هم در وزارت امورخارجه بریتانیا به صورت محرمانه نگهداری میشوند که اگر دولت ایران بتواند در یک فرایند رسمی و شناخته شده، دولت انگلستان را مجاب به انتشار این اسناد کند، شاید برای همیشه ادعای اماراتیها مختوم و پرونده برای همیشه بسته بشود.
این استاد دانشگاه ادامه داد: در حال حاضر یکی از مواردی که مورخان بریتانیایی و همچنین تاریخنویسان عرب از طرح آن پرهیز میکنند، مسئله ریشه و تبار شیوخ قواسم است که بیشترشان به صفحات جنوبی ایران باز میگردند و وابستگیشان به ایران کاملا آشکار است.
یزدانپناه با اشاره به تاریخ اشغال این جزایر توسط انگلیس و واگذاری آنان به شیخنشینهای تحتالحمایه خود، گفت: در تمام این سالهاعلیرغم وجود دلایل متقن تاریخی و حقوقی مبنی بر مالکیت ایران بر این جزایر، دولت امارات ادعای حاکمیت بر این جزایر را دارد. لذا تبیین حاکمیت ایران بر جزایر سهگانه از دیدگاه تاریخی و حقوق بینالملل دریاها در مقابل ادعاهای سیاسی و تبلیغاتی امارات و متحدان منطقهای و فرامنطقهای آن، امری ضروری است.
همچنین هادی مسعودیفر، مدرس دانشگاه و پژوهشگر حقوق بینالملل نیز در گفتوگو با ایسنا در این خصوص عنوان کرد: به لحاظ استانداردهای حقوق بینالملل، اگر دولتی ادعای مالکیت بر یک سرزمین متعلق به کشور دیگری را داشته باشد، بایستی علاوه بر استناد به شواهد تاریخی، هویت ملی مشترک و به رسمیت شناخته شدن حاکمیت ملی یکپارچه بر آن سرزمین توسط دیگر دولتهای متمدن جهان، بتواند اشتراکات اجتماعی، دینی، گویشی و زبانی خود با قلمرو مکانی مربوطه را اثبات نماید . بنابراین تا زمانی که یک دولت نتواند چنین ادلهای را در مورد ادعای خود برای مالکیت بر سرزمینهای متعلق به کشوری دیگر ارائه دهد، ادعای او ارزشی بیش از یک کارزار سیاسی ندارد.
وی ادامه داد: در حال حاضر امارات متحده عربی به دوره حاکمیت مشترک خود با بریتانیا بر این منطقه استناد میکند و ادعای مالکیت بر این مناطق را مبتنی بر سابقهای تاریخی در حدود ۷۰ سال میداند، در حالیکه از حدود ۲۵۰۰ سال گذشته، این جزایر و مناطق مجاور با آن در کنترل و حاکمیت تاریخی ایرانیان قرار داشته و نشانههای مدنیت برخاسته از عرف و هنجارهای جمعی ایرانیان مانند زبان پارسی و سنگنوشتههای تاریخی حکایت از تعلق پایدار این مناطق به ملت ایران دارد. بنابراین ما نیز با تکیه بر ادلههای تاریخی و قابل استناد، حاکمیت خود را بر این محدوده و جزایر مرتبط با ان قطعی میدانیم. علاوه بر این در دورههای زمانی مختلف، دولتهایی مانند فرانسه، آلمان و بریتانیا حاکمیت ایران را بر این جزایر به رسمیت شناختهاند که این خود اجماع و مشروعیت بر اعمال حاکمیت ایران بر جزایر سه گانه را اثبات مینماید؛ از این رو ادعاهای امارات هیچ مشروعیتی ندارد.
مذاکره در مورد حاکمیت ایران بر این جزایر معنایی ندارد
در حالیکه گاها این پیشنهاد از سمت برخی کشورها مطرح میشود که باید برای حل این مناقشه، مذاکراتی میان ایران و امارات صورت گیرد یا دادگاه بینالمللی نسبت به این موضوع ورود پیدا کند، جمهوری اسلامی تا کنون بارها تاکید کرده است که بر سر تمامیت ارضی خود و حاکمیت بر جزایری که بر اساس اسناد چند هزار ساله تاریخی، تعلق کامل به ایران دارند، با هیچ کشوری مذاکره نمیکند و همواره طرح ادعاهایی در این خصوص از جانب هر کشوری را مردود دانسته است.
یزدانپناه نیز با تاکید بر اینکه اساسا مذاکره در خصوص ادعایی که از اساس و بنیان غلط است، دلیلی ندارد، بیان کرد: از طرف دیگر اماراتیها نشان دادهاند که اهل مذاکره نیستند و فقط با زبان زور سرجایشان مینشینند. ایران دیگر نباید به امارات اجازه چنین گستاخی را بدهد، زیرا در صورت استمرار این روند و فسادی که در لایههای بینالمللی محاکم لاهه وجود دارد، ممکن است با دلارهای وسوسهبرانگیز، ایران دچار دردسر شود.
وی تصریح کرد: ایران در مورد مالکیت و حاکمیت بر تمام جزایر خلیج فارس به ویژه جزایر سهگانه، سابقه چند هزار ساله دارد. کل امارات هم گوشهای کوچک از قلمرو جغرافیایی ایران بزرگ بوده است. تمام ادعاهای اماراتی از نظری حقوقی باطل است. لذا از اساس ایران هیچ مذاکره ای را نباید بپذیرد و به طور جدی باید در برابر امارات بایستد.
مسعودیفر نیز با تاکید بر بیمعنا بودن هر گونه مذاکره در مورد جزایر ایرانی، اظهار کرد: ما اساسا ادعاهای امارات در مورد حاکمیت بر این جزایر را به رسمیت نمیشناسیم که در مرحله بعد، مذاکره یا هر اقدام دیپلماتیک دیگر را دارای مشروعیت بدانیم. معمولا اقدام حقوقی بینالمللی زمانی آغاز میشود که نسبت به آن ادعا قرینههای تاریخی، حقوقی و عقلایی مناسبی وجود داشته باشد و این امر که ما حاکمیت خود بر این جزایر را قطعی میدانیم به منزله آن است که جزایر سهگانه همچون دیگر نقاط کشور تحت حاکمیت دولت مرکزی جمهوری اسلامی ایران قراردارد و مذاکره یا پذیرش حل و فصل اختلاف در مراجع قضائی بین المللی در مورد آن به معنای امکان مذاکره در مورد سایر مناطق کشور است.
وی ادامه داد: بسیاری از دولتهای جهان در گذشته حاکمیت پایدار ایران بر این جزایر را به رسمیت شناخته و بر مبنای استانداردهای حقوقی بینالمللی، اصل بر صحت و بقای اظهارات مقامات سیاسی و حکومتی کشورهاست. به ویژه اینکه به طور رسمی از تاریخ سی نوامبر ۱۹۷۱ بریتانیا از این جزایر خارج شده و پرچم کشور ایران در این مناطق به اهتزار درآمده است. از این رو به نظر میرسد که سخنان مقامات سیاسی برخی از کشورهای عربی و به ویژه امارات، غیر از مقاصد سیاسی دستاورد عینی دیگری برایشان به همراه نخواهد داشت.
این مدرس دانشگاه اضافه کرد: جزایر سهگانه ایرانی به دلیل مجاورت با تنگه هرمز و نقاط عمیق در خلیج فارس، از شرایط استراتژیک ویژهای برخوردارند که این امر باعث شده است کشورهای حاضر در مجاورت خلیج فارس، ادعاهایی را در مورد مالکیت بر این جزایر مطرح نمایند. از آنجایی که ما در دوران تفوق موضوعات حقوقی بینالمللی در تاریخ معاصر خود قرارداریم، پردازش علمی و اکادمیک بر این قبیل موضوعات از ضروریات غیر قابل انکار است. با این حال به نظر میآید ادعاهای امارات در خصوص مالکیت بر این جزایر صرفا جنبه سیاسی داشته و اساسا قابل ارزیابی به لحاظ حقوقی نیست و بر این اساس ما نباید هیچگونه مذاکره حقوقی و اقدام دیپلماتیک را به رسمیت شناخته و پیشنهاد حل و فصل دیپلماتیک آن را توسط سایر دولتها مدنظر قرار دهیم، زیرا حاکمیت ما بر این مناطق قطعی است و هیچ پیشفرض دیگری در این خصوص وارد نمیباشد.
انتهای پیام
نظرات