حسین ابراهیمنیا در گفتوگو با ایسنا با اشاره به سفر رئیس جمهور به سه کشور آفریقایی کنیا، اوگاندا، زیمبابوه و ظرفیت عظیم این قاره برای همکاریهای سیاسی و اقتصادی، اظهار کرد: آفریقا دومین قاره پهناور جهان پس از آسیاست که با مساحتی حدود ۳۰ میلیون کیلومتر مربع، حدود ۲۰ درصد از مجموع خشکیهای زمین را دربرمیگیرد. این قاره با بیش ۱.۳ میلیارد نفر جمعیت، حدود یک هفتم از جمعیت جهان را در خود جای داده و همچنین ۳۰ درصد از کل منابع طبیعی جهان و بیشترین میزان فلزات گرانبها را داراست. به علاوه این قاره بیش از ۱۲ درصد نفت جهان را تولید میکند. به دلیل این مزایای رقابتی بزرگ، غالباً لقب قاره آینده را به آفریقا دادهاند.
وی با اشاره به اینکه آفریقا منطقهای بکر از ثروت جهان است، اضافه کرد: در حقیقت به همین دلیل این قاره جولانگاهی برای کشورهای بزرگ در هر عصری بوده و در هر زمانی، رویکردها نسبت به آن ذیل فاکتورهای خاصی قرار میگیرد. همچنین مزیت رقابتی، ثروت و منابع آن نیز ابعاد متفاوتی را جدا از ابعاد صرفاً تجاری و اقتصادی شامل میشود. موقعیت جغرافیایی آفریقا همراه با ظرفیت بالقوه برای سرمایهگذاری و ثروت عظیم آن، توجه بازیگران برونقارهای را در عصر حاضر به خود جلب کرده است. به تعبیر دیگر، افزایش حضور و مشارکت دیگر کشورهای جهان در آفریقا، بازیگران مدعی قدرت و رهبری این قاره را در موضوعات امنیت، اقتصاد، سیاست و... تحت تأثیر قرار داده و باعث افزایش رقابت میان آنها شده است.
جلوهگری ثروتها و شروع بازی قدرت در آفریقا
این تحلیلگر مسائل آفریقا با تاکید بر رقابت کشورهای مختلف بر سر سرزمین ثروتها، عنوان کرد: بازیگرانی همچون ایالات متحده، فرانسه، روسیه، چین، اتحادیه اروپا، ترکیه، ایران، عربستان و امارات متحده در پی تاثیرگذاری بر آینده آفریقا با محوریت قدرت و منافع خود هستند. از همین رو بر پیچیدگی و درهمتنیدگی راهبردهای این بازیگران افزوده و ماهیت رقابتی آن بیشتر خواهد شد. به تعبیر دیگر، نقش و تعدد بازیگران اعم از دولتی و غیردولتی، بر ابهامات موجود افزوده و سطح شراکت مستقیم و غیرمستقیم، رقابت پیچیده، تقابل، منازعه و ائتلاف را دستخوش تغییر نموده است. نتیجه چنین وضعیتی ایجاد رقابتها، تهدیدات، منازعات و مناقشات جدیدی است که باعث میشود ماهیت بازیگران حالت چندبُعدی و همراه با ابهام به خود گیرد و این بازیهای قدرت، امنیت و منافع در آینده این قاره نقش حیاتی و کلیدی دارد.
سفر رئیس جمهور به آفریقا و چند مرحله تا همکاری سیاسی
ابراهیمنیا در خصوص همکاریهای متعددی که میتوان با این قاره داشت، بیان کرد: از آنجایی که بازیگران نظام بینالملل همواره به دنبال رفع ترسهای امنیتیشان و کسب و حفظ بیشترین منافع هستند، بهتر است که در کنار نگاه امنیتی بیشتر نگاه ما بر مبنای پارادایمهای اقتصادی باشد و با مد نظر قرار دادن مزیت رقابتی آفریقا، سطح عملیاتی و لجستیکی خود را خصوصاً در حوزه اقتصادی در این قاره افزایش دهیم و سپس نگاه سیاسی و امنیتی داشته باشیم.
وی ادامه داد: در حقیقت به دلیل وجود سابقه استعماری در آفریقا و همچنین وجود تنوع فکری و عملی در میان بازیگران حاضر در این قاره که موجب توزیعهای نامناسب اقتصادی شده، زمینههای جنگ قدرت و عدم امنیت در آفریقا بسیار فراهم است. لذا حضور بازیگران فراقارهای در آفریقا با منطق قدرت و نگاه امنیتی، مانع از شکلگیری همکاری میان آنان شده است.
این تحلیلگر مسائل آفریقا با تاکید بر موقعیت استراتژیک این قاره، افزود: پیگیری هر پروژه برای ایجاد ثبات و رشد و توسعه عادلانه در آفریقا همراه با دخالت قدرتهای بیرونی خواهد بود. بررسی راهبردهای بازیگران خارج قاره نشان داده که جدا از ثروت و مزیت رقابتی که در خاک آفریقا قرار دارد، موقعیت استراتژیک آن در عصر کنونی جولانگاهی برای رقابت شده است. به عنوان نمونه ترکیه بخش کلانی از راهبردهای سیاست خارجی خود را حضور پررنگ اقتصادی، فرهنگی (از طریق تاسیس بنیادهای خیریه)، سیاسی و نظامی در این قاره قرار داده است.
ابراهیمنیا با اشاره به اینکه در ابتدا باید شرایط لجستیکی را برای حضور در آفریقا فراهم کنیم و سپس وارد همکاریهای اقتصادی و سیاسی شویم، گفت: در این خصوص ترکیه بارزترین مثال است. ترکیه به حدود ۲۵ کشور آفریقایی پرواز مستقیم دارد یا در نمونهای دیگر این کشور در فاصله سالهای ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۰ میلادی، نیروهای خود را در خلیج عدن و دریای عرب و آبهای منطقه سومالی مستقر کرد. اینها نشان میدهد که این کشور شرایط لجستیکی حضور و نفوذ اقتصادی در آفریقا را فراهم نموده است. بنابراین ضرورت دارد کارگزاران دولت سیزدهم نخست شرایط لجستیکی حضور را فراهم و سپس در مرحله بعد با گزینش شرکتهای داخلی دارای توان، ظرفیت و پتانسیل همکارهای اقتصادی را آغاز کنند و در مراحل بعدی حضور سیاسی و امنیتی داشته باشند.
پتانسیل بالای کشورهای آفریقایی برای کاهش فشارهای غرب بر ایران
وی در خصوص نتایج حاصل از همکاریهای آینده ایران با کشورهای آفریقایی، اظهار کرد: همسایه غربی ما ترکیه اکنون ۴۳ نمایندگی فعال در آفریقا دارد و گستردهترین شبکه دیپلماسی را در این قاره ایجاد کرده است. همین موضوع نخستین مزیت رقابتی را برای ترکیه رقم خواهد زد و به عنوان نمونه این کشور در اغلب مجامع بینالمللی مطمئن است که رای کشورهای آفریقایی را دارد. بنابراین نخستین فایده این است که اگر ایران با برنامهریزی در چارچوب اهداف کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت حضور خود را در آفریقا تقویت نماید، در کوتاهمدت موفق خواهد شد در مجامع بینالمللی، در موضوعات مختلف حداقل رای برخی کشورهای آفریقایی را داشته باشد.
این تحلیلگر مسائل آفریقا خاطرنشان کرد: در حقیقت کارگزاران سیاسی کشور میتوانند از اینکه اغلب کشورهای آفریقایی به دلیل سابقه استعماری غربیها تمایلی به همکاری با آنها ندارند، بهره برده و به توسعه شبکه اقتصادی و سیاسی با این کشورها بپردازند. البته این به معنی آن نیست که این کشورها با غربیها همکاری نمیکنند، بلکه ترجیحشان در مرحله اول همکاری با کشورهای غیرغربی است و ما میتوانیم با برنامهریزی کارشناسانه، از این مزیت در چارچوب اهداف سیاست خارجی مان و به عنوان نمونه در دور زدن تحریمها بهره ببریم.
ابراهیمنیا با بیان اینکه آفریقا قارهای نیست که بتوان در آن بدون برنامهریزی مدون به منافع بلندمدت دست یافت، عنوان کرد: پیچیدگی سطوح رقابتها در این قاره آنچنان بالاست که بیشک بدون راهبردهای کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت نمیتوان به اهداف تعیین شده دست پیدا کرد. بازیگران مختلفی در سطوح گوناگون در این قاره در حال رقابت با یکدیگر اند و از آنجایی که آفریقا همواره با واژه استعمار یکی بوده است، اکنون کشورهای آفریقایی نیز در راهبردهای سیاست خارجی خود قصد دارند به بازیگرانی میدان عمل بدهند که کمتر سابقه استعماری در این قاره داشته باشند و همین نکته سبب شده یک رقابت دوسویه میان بازیگران درونقارهای و برونقارهای حاصل شود که از هر سو برای طرفین جذابیتهای متقابل دربردارد.
توجه مقامات ایران به آفریقا در دورههای مختلف تاریخ
وی با اشاره به حضور پر فراز و نشیب ایران در کشورهای آفریقایی، بیان کرد: رابطه ایران و آفریقا به دوره عثمانی و قاجاریه بازمیگردد که ایران در مصر کنسولگری داشت. این رابطه ادامه پیدا کرد تا اینکه در دوره پهلوی دوم (سال ۱۳۴۳) در وزارت خارجه در اداره ششم موضوع آفریقا مورد توجه قرار گرفت و به دلیل نظم دوقطبی حاکم بر جهان، ایران عمدتاً با کشورهای آفریقایی در حوزه غربی ارتباط برقرار میکرد و ۹ سفارتخانه تاسیس شد و در راستای افزایش سرمایهگذاری اقتصادی ایران در این کشورها اقداماتی صورت گرفت که از جمله آنها میتوان به ساخت شهرک صنعتی در سنگال اشاره کرد.
این تحلیلگر مسائل آفریقا با اشاره به پررنگ شدن اهمیت این قاره در نظر دولتمردان جمهوری اسلامی، اظهار کرد: در دوره پهلوی دوم روابط ایران با آفریقا به روابط تعریف شده ایدئولوژیک ایران و آفریقای جنوبی، روابط فرهنگی با مصر و روابط دیپلماتیک با ۹ کشور آفریقایی محدود میشد، اما پس از انقلاب اسلامی، فعالیتهای جنبشهای آزادیبخش آفریقا در کانون توجه ایران قرار گرفت. بنابراین اولویت ایران برقراری ارتباط با کشورهای پیشرو مانند زامبیا، زیمبابوه، آنگولا و تانزانیا بود که مخالف آفریقای جنوبی و رژیم آپارتاید آن بودند.
ابراهیمنیا افزود: در این دوره رئیس جمهوری وقت (آیتالله خامنهای) نیز دو بار به کشورهای آفریقایی سفر نمودند و کمک های مالی کردند. به عنوان نمونه جهاد سازندگی در تانزانیا، سودان و شرق آفریقا و سپس در غنا و چندین کشور غرب آفریقا فعالیت داشت. این نهاد به دنبال تدوین الگوی انقلاب اسلامی و همچنین نظارت بر اقدامات عمرانی و سازندگی بود. این موضوع با هدف ارائه تصویری مثبت از جمهوری اسلامی ایران در میان کشورهای آفریقایی انجام شد.
وی با اشاره به باز شدن درهای آفریقا بر روی فعالیتهای فرهنگی ایران، اضافه کرد: در دوره ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی فعالیت سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در آفریقا و رایزنیهای فرهنگی ایران با کشورهای آفریقایی آغاز شد. فعالیتهای هلال احمر، ایجاد کلینیکهای پزشکی و حضور صندوق توسعه صادرات در کشورهای آفریقایی نیز در همین زمان صورت گرفت. در دوره آقای خاتمی فعالیتهای اقتصادی متوقف شد و بیشتر رویکردهای فرهنگی مورد توجه قرار گرفت و این موضوع سبب شد که آقای خاتمی در آخرین سال دوره دوم ریاست جمهوریاش به سودان سفر کند و در پایان سفر اظهار نماید که از بیتوجهی به قاره آفریقا متاسف است. هرچند ایران در آن زمان تلاش کرد با میانجیگری از بحران دارفور بکاهد، ولی چندان موفق نبود.
این تحلیلگر مسائل آفریقا ادامه داد: در دوره آقای احمدینژاد که دوران افزایش تنش با غرب و بالا رفتن قیمت نفت بود، ایران به همکاریها و توسعه ارتباطات با کشورهای آفریقایی سوق پیدا کرد و در این دوره تعداد سفارتخانههای فعال ایران در این قاره افزایش یافت و رئیس جمهور به کشورهای گامبیا، سودان، کنیا، جیبوتی، کومور، الجزایر و... سفر کرد. اما در دوره آقای روحانی هیچ سفری به آفریقا صورت نگرفت و تقریبا اغلب برنامههای حضور و فعالیت در آفریقا تعطیل شد.
حضور در آفریقا و گذر از پیچ و تابهای بازی قدرت
ابراهیمنیا اساسیترین مشکل نگاه به آفریقا در دولتهای مختلف را نداشتن نگاه سیستمی و کلان به این قاره دانست و خاطرنشان کرد: هر دولت نگاه مخصوص خود را دارد و همین موضوع سبب شده تمام دستاوردها بعد از مدتی به دلیل عدم ادامه استراتژی از بین برود. به تعبیر دیگر تاکنون سیاستها بیشتر از آنکه عملیاتی و اعمالی باشد، اعلامی بوده و بنابراین هیچ استراتژی کلان سیستمی با تقسیمبندی اهداف کوتاه، میان و بلندمدت وجود نداشته است. لذا کارگزاران دولت سیزدهم چنانچه میخواهند این حضور دامنهدار و ادامهدار شود، باید پایهگذار یک استراتژی کلان در این حوزه باشند تا دستاوردها با تغییر دولت از بین نرود.
وی با اشاره به وضعیت پیچیده موجود در آفریقا و رقابت سخت کشورهای مختلف در این منطقه جغرافیایی، عنوان کرد: در فضایی که آفریقا درگیر بازیهای توسعهطلبانه بازیگران درونقارهای و فراقارهای است، قدرت، سیاست، امنیت، اقتصاد و نفوذ نرم فرهنگی با یک درهمتنیدگی روبرو خواهد شد و صحنه رقابتها را تشدید میکند. این مسئله سبب خواهد شد که نوع همکاریها (اتحاد، ائتلاف، قرارداد همکاری و...) بسیار شکننده باشد، چراکه تنوع راهبردهای روشی، اندیشهای و عملیاتی بازیگران زمینههای جنگ قدرت در ابعاد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، امنیتی و... را با منطق هابزی بیشتر خواهد کرد و مانع از شکلگیری رویکردهای لاکی و کانتی در این قاره خواهد شد. این مسائل سبب میشود که راهبردها در آفریقا با دخالت دیگر بازیگران اعم از درونقارهای و فراقارهای، زمانبر و با پیچیدگی روبرو شود و بر اهمیت قدرت نرم و شبکهسازی کلان دیپلماتیک در ابعاد اقتصادی، فرهنگی و سیاسی در آینده میافزاید.
انتهای پیام
نظرات