به گزارش ایسنا، رژیم صهیونیستی که قطعنامههای بینالمللی جلوی اقدامات آن در منطقه الغجر را نگرفته، اخیرا بار دیگر تصمیم به بازی با آتش گرفت و علاوه بر نصب موانع بتنی و و سیمهای خاردار در بخش لبنانی الغجر در راستای خارج کردن آن از حاکمیت لبنان، دوربینهای جاسوسی را نیز روی برجهای دیدهبانی در منطقه نصب کرده است.
این اقدام به منزله اعلام اشغال بخش لبنانی الغجر توسط دشمن و الحاق رسمی آن به سرزمینهای اشغالی و نقض حاکمیت لبنان است که با حمایت طرفهای بینالمللی برای محو هویت بخش لبنانی آن صورت میگیرد که با واکنش قاطع و خشم لبنانیها همراه بود.
به این ترتیب تنشها میان لبنان و رژیم اشغالگر بعد از تجاوز این رژیم به روستای مرزی الغجر بالا گرفته و موجب شده تا بار دیگر پرونده این روستا و تقسیم مرزی آن در کانون توجهات قرار بگیرد.
داستان الغجر چیست؟
«امین حطیط» کارشناس نظامی لبنانی در گفتوگو با پایگاه خبری العهد ماجرای «الغجر» را از ابتدا تا انتها روایت کرده و میگوید که موضوع این روستا برای اولین بار در سال ۱۹۶۷ مطرح شده است.
وی در این باره میگوید: «الغجر» اساساً یک روستای پرجمعیت ۱۰۰ درصد سوری است و در مرز سوریه و لبنان واقع شده است. این روستا در سال ۱۹۶۷ دقیقاً در آخرین ساعات جنگ توسط تلآویو اشغال شد. ارتش لبنان که به صورت نظامی در منطقه حضور داشت شاهد این موضوع است و این روستا تا سال ۱۹۷۸ بدون تغییر هویت و واقعیت آن تحت اشغال بود.
حطیط در این باره گزارش داد، در سال مذکور، رژیم صهیونیستی عملیات نظامی معروف خود را در ۱۴ مارس ۱۹۷۸ در جنوب رودخانه لیتانی آغاز کرد، در آن روز قطعنامه شماره ۴۲۵ شورای امنیت صادر شد که رژیم اشغالگر آن را اجرا نکرد، بلکه اقدام به اشغالگری کرده و راه را برای اهالی الغجر باز کرد تا روستای خود را به سمت داخل خاک لبنان گسترش دهند و در زمین کشور دیگر شروع به ساخت و ساز کنند.
وی ادامه داد: اهالی الغجر شروع به ساخت و ساز در زمینهای لبنانی تحت اشغال رژیم اسرائیل کردند و از آنجایی که طبیعت این سرزمین برای شهرنشینی مساعد است و در آن کوه و صخره وجود ندارد، اهالی به سرعت ساخت و ساز را به سمت سرزمین لبنان گسترش دادند، این روند ساخت و ساز از سال ۱۹۷۸ تا سال ۲۰۰۰ ادامه یافت. در سال ۲۰۰۰ ما برای تایید عقبنشینی اسرائیل و ترسیم مرز در منطقه حاضر شدیم بنابراین خط مرزی بینالمللی را میان لبنان، فلسطین و سوریه مبنا قرار دادیم. در آن زمان تعجب کردم که چگونه این روستا با این شکل و سرعت گسترش یافته تا جایی که دو سوم مساحت آن در خاک لبنان و یک سوم در خاک سوریه واقع شده است.
طبق گفته این کارشناس نظامی لبنانی، در آن زمان لبنان با همراهی سازمان ملل اقدام به ترسیم مرز در حد و حدود مذکور کرد و نماینده سازمان ملل نیز فردی به نام نیکولاس بود که دارای تابعیت آمریکا و مسؤول تیم فنی و رئیس بخش نقشههای سازمان ملل بود. بررسی دقیق نقشههای موجود انجام و تایید شد که یکی سوم این روستا در خاک سوریه و دو سوم آن در خاک لبنان واقع شده است و نیکولاس نیز این مساله را بدون هیچگونه بحثی پذیرفت و نقشه آن نیز ترسیم شد؛ اما مشکل در اجرای آن بود. امیل لحود، رئیس جمهوری وقت لبنان فرمولی را به سازمان ملل ارائه کرد و سازمان ملل نیز آن را به رژیم صهیونیستی منتقل کرد. محتوای فرمول این بود که لبنان میزبان کل مساحت الغجر شامل بخش لبنانی و سوری آن باشد؛ چراکه بخش لبنانی آن آزاد شده و بخش سوری آن نیز تا زمان آزادی بلندیهای اشغالی جولان توسط لبنان مدیریت شود؛ اما رژیم صهیونیستی با این پیشنهاد مخالفت کرد و در مقابل لبنان نیز نپذیرفت که بخش لبنانی الغجر در اشغال رژیم اشغالگر باشد و در نهایت این راه حل اجرایی شد که بخش لبنانی و سوری الغجر با سیمهای خاردار و فنس از یکدیگر جدا شود و یک دروازه برای ارتباط میان آنها ایجاد شود که تحت نظارت و کنترل سازمان ملل باشد و رژیم صهیونیستی اجازه ورود به بخش لبنانی آن را نخواهد داشت؛ اما اهالی الغجر میتوانند از طریق دروازه مذکور در میان این دو بخش رفت و آمد کنند.
رژیم صهیونیستی در مرحله نخست با این راه حل مخالفت کرد؛ اما در نتیجه فشارها ناگزیر به پذیرش آن شد و این طرح طبق نقشههای از پیش ترسیم شده اجرایی شد.
این وضعیت تا سال ۲۰۰۶ پابرجا بود و طبق آن، رژیم صهیونیستی از ورود به بخش لبنانی الغجر خودداری میکرد و سازمان ملل در داخل آن حضور داشت و ساکنان دو بخش از دروازه سازمان ملل با یکدیگر در تعامل بودند؛ اما پس از جنگ ۲۰۰۶، رژیم صهیونیستی این توافق را زیرپا گذاشته و وارد بخش لبنانی الغجر شد.
حطیط در این باره میگوید: در واقع، «اسرائیل» با اشغال مجدد الغجر، حاکمیت لبنان را نقض کرد و قطعنامه شماره ۱۷۰۱ شورای امنیت را که خواستار خروج از این منطقه شده بود، نقض کرد و آن را اجرا نکرد و امروز که رژیم اشغالگر بخش لبنانی الغجر را بسته و از ورود لبنانیها به آنجا جلوگیری میکند و درصدد الحاق آن به اراضی اشغالی است، درواقع پا را فراتر از اشغالگری گذاشته است.
از زمان ترسیم "خط آبی" و حل و فصل موضوع توسط سازمان ملل متحد، تا آستانه تجاوز رژیم صهیونیستی در ۱۲ ژوئیه ۲۰۰۶، حزبالله مقری را در مجاورت سیم خاردار اطراف الغجر، از طرف لبنان ایجاد کرد.
حزبالله همچنین یک مرکز امنیتی و نظامی را تأسیس کرد و این نقطه شروع عملیات بزرگی بود که توسط مقاومت اسلامی لبنان در ۲۱ نوامبر ۲۰۰۵ انجام شد. این عملیات از زمان اخراج رژیم صهیونیستی از جنوب لبنان بزرگترین عملیات مقاومتی در نظر گرفته شد و طی آن مقاومت خسارات قابل توجه و سنگینی به نیروهای رژیم اشغالگر وارد کرد، طوری که دستکم ۱۹ نظامی زخمی شدند و همچنین شش خودروی آنها به آتش کشیده شد.
حزبالله لبنان در آن زمان اعلام کرد که مبارزان مقاومت این عملیات را در چارچوب پاسخ به حملات رژیم اشغالگر و حق مشروع مقاومت به صهیونیستها در منطقه اشغالی الغجر حمله کردند.
در آن زمان، این عملیات پس از تکرار حملات رژیم صهیونیستی به سرزمین لبنان انجام شد، چراکه این رژیم روستاها و شهرک های «شبعا» و حومه «الناقوره» را هدف حملات هوایی خود قرار داد و یک ماهیگیر لبنانی به نام «محمد فران» را ربود و بالگردهای آن نیز به آسمان حد فاصل «صیدا» و «صور» رسیدند.
در سال ۲۰۰۶، پس از وقوع جنگ ژوئیه، ارتش رژیم صهیونیستی بار دیگر بخش شمالی الغجر را اشغال کرد و بین قسمت شمالی و جنوبی آن حصار کشید. بعداً در سال ۲۰۱۰، کابینه رژیم اشغالگر به ریاست بنیامین نتانیاهو به خروج این رژیم از بخش شمالی روستا در راستای اجرای قطعنامه شماره ۱۷۰۱ شورای امنیت سازمان ملل رای داد؛ اما رژیم صهیونیستی به این تصمیم خود نیز عمل نکرد و علیرغم ادامه تلاشهای دیپلماتیک لبنان برای ترغیب آن برای عقب نشینی؛ اما از الغجر خارج نشد.
صهیونیستها در جدیدترین تخلف خود از قطعنامه مذکور، اقدام به نصب حصار آهنی و جداسازی بخش لبنانی الغجر و الحاق آن به اراضی اشغالی کرده و همچنین برجهای دیدهبانی را در این منطقه برپا کردند که هرکدام مجهز به دوربینهای پیشرفته با طول دید و پوشش دهی پنج کیلومتری به سمت خاک لبنان هستند.
انتهای پیام
نظرات