احتمالا جملاتی مانند «نقاشی که نیاز به دانشگاه ندارد فلان رشته را بخوان و در کنارش نقاشی را ادامه بده» زیاد از خانوادهها شنیده باشیم و یا دوستان و اطرافیان با گفتن عباراتی مانند «نقاشی که سختی ندارد»، «این را که من هم میتوانم بکشم» یا «میشود من را بکشی؟» و ... بارها دانشجویان رشته هنر را رنجانده، بدون اینکه متوجه باشند که این مسئله چقدر برای آنها جدی و مهم است. بسیاری از دانشجویان بر این موضوع صحه گذاشتهاند که نمیدانند اگر نقاشی نکنند چه کاری میتوانند انجام دهند و نقاشی تمام زندگی آنها است.
یکی از شاخههای پر هزینه چه برای دانشگاهها و چه دانشجویان، رشته نقاشی است. رشته نقاشی به دلیل ماهیت و میزان کار عملی، کارگاههایی که دارد، رشتهای هزینهبر به حساب میآید. دانشجویان این رشته انتظار دارند پس از صرف هزینههای زیاد در این رشته و زمانی که برای تحصیل صرف کردهاند، بتوانند آیندهای برای خود متصور باشند.
دانشجویان هنر تنها افرادی هستند که از سختیها و مشکلات این رشته اطلاع دارند و دانشجویان مشهدی در کنار مشکلات و سختیهای این هنر با چالشهایی چند برابر دانشجویان در دیگر شهرها روبهرو هستند. مسائلی چون نبود دانشگاه دولتی مختص هنر در شهر، کمبود و ضعف گالریهای هنری، نبود آینده شغلی برای آنها چند مورد از مشکلاتی است که آنهای را نگران میکند.
ایسنا برای آشنایی با دغدغههای دانشجویان رشته هنر و انتقال مشکلات و معضلات آنها به مسئولان مربوطه این حوزه به سراغ چند تن از دانشجویان این رشته رفته است که در ادامه دغدغه برخی از آنها را میخوانیم.
نبود دانشگاه دولتی بزرگترین مشکل دانشجویان هنر در مشهد
مهسا یکی از دانشجویان رشته نقاشی، نبود دانشگاه دولتی هنر در مشهد را یکی از مشکلات اصلی این رشته میداند و میگوید: فضای آموزش هنر در مشهد وجود ندارد و ما تنها به یک موسسه آموزشی غیرانتفاعی که روز به روز در حال پسرفت است، دسترسی داریم. در مشهد برای تحصیل هنر تنها یک انتخاب وجود دارد.
دانیال یکی دیگر از دانشجویان رشته هنر در مشهد ادامه میدهد: دانشجویان هنر در مشهد هرسال با افزایش شهریه و پرداخت علیالحساب ترم بعد همراه با باقیمانده شهریه همان ترم فشار زیادی را متحمل میشوند؛ این در صورتی است که وجود دانشگاه دولتی مختص هنر به لحاظ هزینهای نیز برای دانشجویان به صرفه خواهد بود و ما پول کمتری را صرف هزینه دانشگاه میکنیم.
کمبود امکانات آموزشی و نبود اساتید مجرب
ستاره دانشجوی سال آخر رشته نقاشی با اشاره به اینکه اساتید نیز به دلایل مختلف حاضر به همکاری با دانشگاه نیستند، اضافه میکند: از اساتید خوبی که طی این چند سال در این دانشگاه حضور داشتند و توانستیم از آنها چیزی بیاموزیم شاید فقط در حد ۲ الی ۳ نفر را بتوان نام برد، مشخص نیست باقی اساتید چگونه توانستهاند در این دانشگاه بمانند. ما هر ترم درخواست میدهیم که کلاسها با اساتید خوب و مجرب برگزار شود اما تاثیری ندارد و به این دلیل است که دانشگاه با کمبود استاد روبهرو است و در صورت ادامه اعتراض به این روند مسئولین دانشگاه تهدید میکنند که از دانشجویان فارغالتحصیل همین دانشگاه به عنوان استاد استفاده خواهند کرد.
او ادامه میدهد: افزایش شهریهها نیز هیچ تغییری در کیفیت آموزش و امکانات دانشگاه ایجاد نکرده است و ما برای استفاده از برخی وسایل در دانشگاه با محدودیت روبهرو هستیم. همچنین محیط کارگاهها در دانشگاه استاندارد نیست و با توجه به متریال مورد استفاده همیشه به لحاظ تهویه و نور دچار مشکل هستیم.
محسن جوان دیگری که خود را دانشجوی مقطع کارشناسی رشته نقاشی معرفی میکند، میگوید: گالری هنری در مشهد برای قشری که تازه میخواهد شروع به کار کند و وارد بازار نمایش شود وجود ندارد. به صورت کلی تعداد گالریهای فعال محدود است که آنها نیز یا مبلغ ورودیشان زیاد است، یا روزهای محدودی را جهت ارائه آثار در اختیار هنرمند قرار میدهند و یا درصد زیادی از فروش آثار را به خود اختصاص میدهند.
گالریهای مشهد برای هنر اهمیتی قائل نیستند
مهسا نیز با اشاره این موضوع که هیچ قانون مصوبی برای ورودی و درصد فروش آثار هنری در گالریها وجود ندارد، تاکید میکند: گالریهایی نیز وجود دارند که تنها دغدغه آنها پول است که و بحث هنر برایشان اهمیتی ندارد. کافی است فقط پول داشته باشید و اگر آثارتان از لحاظ هنری هیچ ارزشی نداشت، میتوانید در این گالریها نمایشگاه برگزار کنید.
این دانشجوی کارشناسی نقاشی، عنوان میکند: برخی از گالریهای شهر به دانشجویان احترام نمیگذارند و با آنها کار نمیکنند، این در صورتی است که با حضور در نمایشگاههایی که در آن گالری برگزار میشود میتوان دید که آثار به نمایش درآمده تا چه اندازه بیکیفیت هستند.
او اضافه میکند: به عقیده من برخی از گالریدارهای مشهد سواد هنری لازم برای برگزاری بسیاری از نمایشگاهها را ندارند و اینکه نمیخواهند با دانشجویان این رشته همکاری داشته باشند یک ضعف است.
به عنوان یک نقاش آیندهای برای خود نمیبینم
سپیده دانشجوی سال آخر نقاشی از لحاظ کاری به عنوان یک نقاش آیندهای برای خود نمیبیند و میگوید: متاسفانه عدهای بازار کار را کاملا تصاحب کردهاند و هیچ سهمیهای برای دانشجو یا فارغالتحصیلان قرار داده نشده است؛ یا باید به سراغ آموزش بروم و در یک فضای آکادمیک تدریس کنم یا کارهای به اصطلاح بازاری انجام دهم و بفروشم که در هر صورت هیچکدام از اینها من نیستم.
رضا با اشاره به اینکه مرتبطترین کاری که ما با رشته خود میتوانیم انجام دهیم فروش آثارمان است، ادامه میدهد: به غیر از فروش آثار تنها کارهایی که هم راستا با رشته هنر باشد نقاشی دیواری، نقاشی سفال و کارهایی از این دست است.
او ادامه میدهد: نقاشی دیواری یکی از کارهایی است که بین دانشجویان هنر رواج دارد و به بهانه سال نو نیز کارهای زیادی در این حوزه پیشنهاد میشود، اما متاسفانه سلیقه در این حوزه بسیار دخیل است، به عنوان مثال پیمانکاران برای انتخاب افراد در انجام این نوع از کارها تبعیض قائل میشوند و ترجیح آنها تنها آقایان است که خوب نیست.
زهره با طرح این موضوع که هماکنون به دورکاری در یک شرکت مشغول است که هیچ ارتباطی به نقاشی ندارد و این کار را تنها برای تامین هزینههای تحصیل انجام میدهد، عنوان میکند: تعداد زیادی از دانشجویان هنر به دلیل مسائل مالی دانشگاه را ترک کردهاند و بسیاری نیز در معرض انصراف از تحصیل هستند و متاسفانه به کار دیگری مشغولند.
لوکس بودن ابزار هنری دلیل گرانی آنها در بازار
محمد یکی از دانشجویان با انتقاد از گرانی و مشکلات اقتصادی اظهار میکند: نمونه داخلی ابزار و متریالی که ما استفاده میکنیم یا نیست و اگر هم باشد ضعیف است، نمونه خارجی نیز از آنجایی که وارداتی هستند و با دلار محاسبه میشوند قیمت بالایی دارند و به این دلیل که کالای لوکس محسوب میشوند ارز دولتی به آنها اختصاص داده نمیشود.
غزاله با اشاره به اینکه نقاش شدن دیوانگی است، تاکید میکند: هیچ کس هنرمند نقاش را به عنوان فردی که کاری انجام میدهد، جدی نمیگیرد، اگر من نقاشی نکشم نمیدانم چه کاری باید انجام دهم، کل زندگی من نقاشی است و اطرافیانم آن را متوجه نمیشوند. هنرمندان خلاق که به دنبال کار جدی هستند و نتوانستهاند درآمدی کسب کنند دیوانه خوانده میشوند.
مردم دیگر دغدغهای برای تماشای هنر ندارند
زهره با اشاره به این موضوع که سطح فرهنگ و هنر مردم نیز در هنر پایین آمده است، میگوید: به دلیل مشکلات اقتصادی موجود هنر دیگر اولویت مردم نیست و این تنها هنرمندان و دانشجویان شهر هستند که به گالریها مراجعه میکنند. مردم دیگر دغدغهای برای تماشای هنر ندارند. هنر شاید اولویت دهم مردم هم نباشد تنها دانشجویان هنر و هنرمندان شهر هستند که به گالریها مراجعه میکنند و مردم اصلا نمیدانند که مکانهایی وجود دارد برای ارائه آثار که میتوانند بروند و تماشا کنند.
او ادامه میدهد: کسی برای تزیین منزل و محل کار خود نقاشی نمیخرد اگر هم یکی دوتا کار بتوانید در دیوار خانهها پیدا کنید کارهای بازاری فاقد ارزش هنری میبینید.
انتهای پیام
نظرات