به گزارش ایسنا کشور ایران به علت واقع شدن روی کمربند خشک جهان کمتر از یک چهارم میزان بارش جهانی را دریافت میکند. بدین لحاظ اکوسیستمهای خشک و فراخشک گستره وسیعی دارد، بهگونهای که که قریب به ۸۸ درصد مساحت کشور در این مناطق قرار گرفته است. بر اساس آخرین مطالعات صورت گرفته در کشور در سال ۹۸ مشخص شد ۷.۲۹ میلیون هکتار بهطور مستقیم تحت تاثیر فرسایش بادی در کشور هستند که از این سطح ۹.۱۳ میلیون هکتار به منابع زیستی و اقتصادی کشور خسارت وارد میکند.
در راستای اجرای فعالیتهای مقابله با بیابانزایی بخشی از کانونهای فعال فرسایش بادی کنترل و با حفظ تأسیسات اقتصادی، مناطق مسکونی، خطوط ارتباطی و مواصلاتی، زمینهساز تداوم و توسعه فعالیتهای انسانی شدهاند. هدف اصلی از فعالیتهای بیابانزدایی نظیر نهالکاری، احداث بادشکن، بذرپاشی و غیره، در اولویت نخست، تقویت پوشش گیاهی منطقه بهعنوان عامل اصلی ممانعت از فرسایش بادی، حفاظت خاک و جلوگیری از صدمات ناشی از حرکت ماسههای روان میباشد. ایجاد تعادل اکولوژیکی در محیط تبدیل اراضی بیابانی به عرصهای باقابلیت توسعه پایدار اقتصادی اجتماعی منطقه ازجمله اهداف ثانویه محسوب میشود.
جنگلهای دستکاشت مناطق بیابانی بخشی از جنگلهای این اقلیم هستند که منشأ طبیعی ندارند و با هدف تثبیت ماسههای روان و توسعه پوشش گیاهی در اراضی بیابانی از طریق نهالکاری، قلمه کاری، بذرکاری و بذرپاشی ایجاد شدهاند. «هرگاه درصد تاج پوشش ایجادشده با گونههای گیاهی سازگار با شرایط خشک و بیابانی کشور بالای یک درصد و تراکم کاشت برای گونههای تاغ، گز و کهور بیش از ۵۰ اصله و برای گونههای اسکنبیل و استبرق تراکم آنها بیش از ۱۰۰ اصله در هکتار باشد، مشمول تعریف جنگل دست کاشت مناطق بیابانی میشود.»
جنگلهای طبیعی مناطق بیابانی بخش دیگری از پوشش گیاهی این مناطق هستند که از درخت و درختچه خودرو همراه با سایر رستنیهای خشبی و علفی پوشیده شدهاند و منشأ طبیعی دارند و انسان در ایجاد اولیه آن نقش ندارد. در مناطق بیابانی گونههای شاخص گز، تاغ، اسکنبیل و ... قادر به حیات هستند.
وحید جعفریان - مدیرکل دفتر امور بیابان سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری - با اشاره به بهرهبرداری بیش از ظرفیت منابع آب زیرزمینی و تاثیر آن درتخریب جنگلهای بیابانی کشور میگوید: در شرایط اقلیمی فعلی ایران بعید میدانم دیگر دشتی داشته باشیم که جزو مناطق ممنوعه نباشد. دشتهای مناطق بیابانی دشتهایی هستند که مدتهاست با افت شدید منابع آبی زیرزمینی مواجه شدهاند. در مطالعات موردی مشاهده شده است که در طول یک دهه سطح ایستایی آبهای زیرزمینی از میزانی که سالهای گذشته داشت حداقل ۱۰ متر کاهش یافته است. این میزان به مراتب خارج از توان سازگاری پوشش گیاهی وابسته به آبهای زیرزمینی در رخسارههای مناطق بیابانی است. بهطور مثال درختان عظیم کهور ایرانی در منطقه شهر ریگان در شهرستان نرماشیر و در استان کرمان که چندین قرن قدمت داشتهاند تنها طی یک دهه به دلیل ناتوانی در تطبیق خود با تغییرات سریع منابع آب تقریبا به طور کامل نابود شدهاند.
او اضافه میکند: افت قابل توجه سطح ایستایی آبهای زیرزمینی و عدم تامین نیاز آبی دشتهای سیلابی واقع در حاشیه مناطق کویری و بیابانی بهعنوان یک عامل ریشهای، بسیاری از رویشگاههای طبیعی و دست کاشت مناطق بیابانی را تهدید کرده است و زمینههای آسیب پذیری این عرصهها در مواجهه با سایر عوامل نظیر طغیان آفات و امراض تشدید میشود.
جعفریان توسعه سدهای بزرگ ، بهرهبرداری نامتوازن از آبهای زیرزمینی، پایین بودن بهرهوری آب و فقدان برنامه توسعه محلی مبتنی بر آمایش سرزمین را از جمله علل اصلی این مساله برمیشمرد.
او با اشاره به تصمیم برای کاشت ۳۵ تا ۴۰ میلیون اصله نهال در بخش بیابانی کشور میگوید: کاشت بخشی از این نهالها با مشارکت بخش غیردولتی شامل بنگاههای مالی بزرگ، صنایع کشت و صنعت، معادن، دستگاههای اجرایی و پادگانهایی که در حوزه بیابانی قرار دارند و اجرای پروژههایی در قالب زراعت چوب و احداث بادشکنهای زنده در اطراف مزارع صورت میگیرد.
جعفریان با اشاره به این که هجوم ماسههای روان به جادهها، سیستمهای حمل و نقل، اراضی کشاورزی، کانالهای آب و روستاها و مناطق مسکونی که در عرصههای بیابانی واقع شدهاند، خسارت وارد میکند، تصریح میکند: ما در سطح ۱۰۰ هزار هکتار فعالیتهای اجرایی نظیر نهالکاری و استفاده از گونههای سازگار و بومی در مناطق بیابانی، احداث بادشکنهای زنده در تپهها و پهنههای ماسهای، زراعت چوب، ایجاد تلههای رسوب گیری، مدیریت چرای دام و قرق عرصههای آسیب پذیر را در دستور کار داریم.
انتهای پیام
نظرات