جمعیت کره زمین به زبانهای مختلفی صحبت میکنند، زبانهایی که هر کدام به گوش دیگری غریب میآید. طی سالیان اخیر، یادگیری زبان انگلیسی به عنوان یک زبان واسط در بین بسیاری از مردم جهان و برای حل نیازهای ارتباطی آنان مورد توجه خاص مراکز آموزشی است.
محققان در پژوهشی با عنوان «چالشهای آموزش زبان انگلیسی در نظام آموزشی ایران از دیدگاه مدیران آموزشی و دبیران زبان انگلیسی» آوردهاند که بیشتر کشورهای غیرانگلیسی زبان با در نظر گرفتن نیازهای روزافزون خود در برقراری ارتباط با سایر ملتها و به منظور تبادل اطلاعات علمی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، جهانگردی و ...، زبان انگلیسی را به عنوان یک زبان بینالمللی و زبان دوم خود برگزیدهاند و میزان کسب موفقیت در یادگیری این زبان در کشورهای گوناگون متفاوت است.
این پژوهش توسط فاطمه غلامی دانشجوی دکتری تخصصی رشته برنامهریزی درسی، محبوبه عارفی دانشیار گروه علوم تربیتی، کوروش فتحی استاد گروه علوم تربیتی و محمود ابوالقاسمی دانشیار گروه علوم تربیتی دانشگاه شهید بهشتی انجام شده که نشان میدهد در راستای تغییر نیازهای بشری و با توجه به وقوع انواع تحولات در جوامع مختلف، نیاز ارتباطی ملتها دستخوش تغییر و تحول میشود.
علاوه بر آن در دنیایی که پیشرفت وسایل ارتباط جمعی رفته رفته آن را به دهکدهای فرضی بدل میکند، نیاز به زبانی مشترک برای برقراری ارتباط و پیشبرد اهداف علمی و اجتماعی بشر، بیش از پیش احساس میشود. بنابراین یادگیری زبان انگلیسی که خواه ناخواه به زبان ارتباط مردم دنیا تبدیل شده و در اولویت کاری تاجران، دانشپژوهان و... قرار دارد، ضروری است.
یادگیری زبان انگلیسی یک ضرورت انکارناپذیر است
امروزه یادگیری زبان انگلیسی یک ضرورت انکارناپذیر است؛ چراکه انگلیسی، زبان علم است و آموزش رشتههای مختلف در سطوح عالی و تولید علم به این زبان صورت میگیرد. با افزایش روند جهانیسازی ارتباطات بینالمللی، برنامههای رادیویی و تلویزیونی، تجارت جهانی و آموزش علوم جدید همگی به زبان انگلیسی صورت میگیرد و عدم آشنایی با این زبان برابر با عدم زندگی در دنیای مدرن امروزی است. همچنین زبان انگلیسی از زبانهای زنده و بینالمللی دنیاست که پرطرفدارترین زبان مکالمهای نیز به شمار میرود.
یکی از عوامل موثر بر آموزش زبان خارجی که میتواند از چالشهای مهم در یادگیری زبان انگلیسی نیز باشد، مسئله تاثیرات فرهنگی است. درکتاب فرهنگ تعلیم و تربیت به اهمیت محیط، تعاملات اجتماعی و نمادهای فرهنگی و تاثیر آنها در رشد فرایندهای ذهنی و یادگیری تاکید و بیان میشود که ذهن در فرهنگ و موقعیت رشد میکند و نمیتوان کارکردهای شناختی ذهن از قبیل تجزیه و تحلیل، ترکیب، قضاوت و ارزشیابی را جدای از معناسازی و تفسیر که در متن فرهنگ شکل میگیرد، تصور کرد.
تحلیل نظرخواهی از دبیران و مدیران نشان میدهد که باور و نظرهای معلمان در رابطه با آموزش زبان انگلیسی متفاوت از عملکرد آنان درکلاس درس است و این فاصله را ناشی از عوامل بیرونی از قبیل امکانات نامناسب، عوامل فرهنگی خانوادهها و دانشآموزان، عدم هماهنگی در برنامه درسی و محتوای کتابها و عوامل مادی و معنوی از قبیل انگیزه ذکر کردهاند.
در نظرخواهی انجام شده، اکثر دبیران شرکتکننده در این تحقیق صریحا اذعان داشتهاند که از روشهای سنتی در آموزش استفاده میکنند و باز همه آنها در پاسخ به سوال دیگری تاکید کردهاند روشی که آنها برای آموزش استفاده میکنند، به هیچ وجه روش مطلوب و ایدهآل آنان نیست.
روشهای تدریس فعال و مشارکتی در یادگیری زبان انگلیسی اثرگذار است
معلمین در توضیح روش مطلوب خود به اصول و ویژگیهای رویکرد ارتباطی و نقش معلم به عنوان تسهیلکننده یادگیری اشاره و بیان کردهاند که به کارگیری روشهای تدریس فعال، مشارکتی و تعاملی همواره در اثربخشی برنامه درسی آموزش زبان انگلیسی مورد تاکیدشان بوده است. معلم به عنوان مجری برنامههای درسی آموزش زبان، همواره میتواند کاستیها و نواقص مرحله طراحی برنامه درسی را رفع کند که این امر اتفاق نمیافتد مگر اینکه بتواند رویکردهای فعال و مشارکتی تدریس را در اجرای برنامه درسی آموزش زبان انگلیسی به کار گیرد.
آگاهی معلمان از روشهای کارآمد و ویژگیهای معلم کارآمد موید این نکته میتواند باشد که نظام آموزشی در انتقال دانش و مفاهیم مربوط به روشهای کارآمد و نوین آموزشی موفق بوده است و این همه تفاوت بین نظر و عمل در کار آموزشی معلم میتواند به دو دلیل باشد؛ نظام آموزشی در ایجاد باور در این رابطه در میان دانشآموزان خود ضعیف عمل کرده یا آنکه عوامل بیرونی به قدری تأثیرگذار هستند که میتوانند عوامل نظری و درونی را تحتالشعاع خود قرار دهند.
سیستم آموزشی میتواند بر هماهنگی بین برنامه درسی آموزش زبان انگلیسی و هدف، محتوای کتب درسی، ارزشیابی و زمان به عنوان عناصر برنامه درسی این حوزه، مدیریت و کنترل داشته باشد. اگرچه عناصر دیگر برنامه درسی از جمله فعالیتهای یاددهی و یادگیری، روشهای تدریس، ابزار و منابع یادگیری و گروهبندی تا حد زیادی از حیطه مدیریت و کنترل سیستم آموزشی خارج شده و تحت تأثیر متغیرهای فردی از جمله متغیرهای عاطفی و شناختی میان دانشآموزان و معلمان و همچنین متغیرهای میان فردی بین معلمان و دانشآموزان، دانشآموزان با یکدیگر قرار میگیرد.
بیتوجهی به نحوه طراحی تدریس، تهیه و استفاده از وسایل و امکانات آموزشی، بیتوجهی به عوامل فردی و تناسب محتوای کتابهای درسی زبان انگلیسی و مهیا نبودن شرایط مساعد فرهنگی و اجتماعی به افت کیفیت تدریس زبان انگلیسی منجر میشود.
نتایج حاصل از تحلیل عاملی نشان میدهد که عوامل برنامه درسی شامل استفاده از الگوها و روشهای تدریس نامناسب، عدم وجود امکانات و تسهیلات لازم، رویکردهای ارزشیابی غیرمعقول برنامه آموزش زبان انگلیسی، فقدان نگاه کاربردی به یادگیری زبان انگلیسی، نبود پیشزمینه فرهنگی، ناتوانی دبیران در استفاده از روشهای جدید و مدرن آموزش زبان انگلیسی، استفاده از متون و محتوای نامأنوس در زبان انگلیسی و کم بودن تعداد ساعات آموزش زبان انگلیسی، عوامل آسیبزای نظام آموزشی زبان انگلیسی در ایران است.
کتابهای درسی زبان انگلیسی بر اساس مهارتهای خواندن و ترجمه تالیف شدهاند
مسئله دیگر این است که کتابهای درسی زبان انگلیسی در ایران تنها براساس مهارتهای خواندن و ترجمه تألیف شدهاند. در تمام دنیا هدف اصلی آموزش زبانهای خارجی برقراری ارتباط است. بر همین اساس هدف از یادگیری زبان انگلیسی باید افزایش مهارت مکالمه باشد که این مساله در آموزش و پرورش ایران نادیده گرفته میشود.
دنیای واقعی زبان، یک دنیای صوتی است، در حالیکه سیستم آموزشی ما، دنیای مبتنی بر متن بوده است و این باعث میشود که مشکل تلفظ نیز بر مشکلات بیشمار ما افزوده شود. درباره استفاده از فناوری آموزشی، آنچه که باید در نظر گرفته شود، این است که استفاده از فناوری آموزشی هدف آموزش نیست، اما از جمله عوامل مهم تأثیرگذار بر سرعت یادگیری و پیشرفت تحصیلی است.
آگاهی مسئولان از اهمیت آموزش زبان انگلیسی به عنوان یک وسیله ارتباطی
کاربرد صحیح فناوری آموزشی، از یک سو بر کارایی و قدرت آموزش معلم میافزاید و از سوی دیگر، محیط یادگیری را متنوع و مناسبتر میکند که در این صورت، پیشرفت تحصیلی چشمگیر خواهد بود. مسئولین آموزش و پرورش باید سعی کنند دولتمردان را از اهمیت آموزش زبان انگلیسی به عنوان یک وسیله ارتباطی آگاه و شرایط و امکانات لازم برای رسیدن به حد مطلوب آموزش زبان انگلیسی را به طور کامل تشریح کنند.
مراکز سیاستگذاری آموزشی به ویژه وزارت آموزش و پرورش باید در سیاستگذاریهای خود از مراکز دانشگاهی کمک بگیرد. دانشگاه با مدرسه تعامل بیشتری داشته باشد و از نیازها و انگیزههای معلمان و دانشآموزان آگاه باشد، آنها را در برنامه درسی خود لحاظ کند و زمینه مناسب برای ارتباط نزدیک بین مراکز دانشگاهی و مدارس ایجاد شود تا از این طریق، فرهنگ آموزش مبتنی بر پژوهش و حرفهگرایی رشد کند.
این پژوهش در فصلنامه پژوهشی رهیافتی نو در مدیریت آموزشی منتشر شده است.
انتهای پیام
نظرات