آرزو کهوازی در گفتوگو با ایسنا ادامه داد: به عنوان مثال کارگردانان میتوانند نمایشهای محیطی زیبایی را متناسب با فضاهای سنتی از جمله آثار باستانی طراحی کنند و در این مکانها به اجرا بپردازند.
وی خاطرنشان کرد: وقتی از نقش تئاتر و نمایش در جذب گردشگر سخن به میان میآید ما به یاد خیابان لالهزار و تکیه دولت در ایران میافتیم و همچنین اپرای پکن، میدان لستر لندن، تئاتر برادوی نیویورک و... را به یاد میآوریم.
او با بیان اینکه بازار توریسم هنری از جاذبههای گردشگری بسیار مهم است که اغلب در کشورهای پیشرفته به آن توجه شده و برای آن زمینهسازیهای وسیعی شکل گرفته گفت: متاسفانه این موضوع در ایران با وجود غنای فرهنگ و آیینهای نمایشی بسیار مورد بیتوجهی قرار گرفته و این مساله خود معضل و کمبود به شمار میرود.
وی خاطرنشان کرد: ادبیات کهن و تاریخ گذشته ایران سرشار از بنمایهها و ایدههای نمایشی و دراماتیک است که میتواند توسط نویسندگان، پژوهشگران و به خصوص نمایشنامهنویسان استخراج شده و در ساختاری کاملا منحصربهفرد ارایه شود و در دسترس هنرمندان تئاتر قرار گیرد.
کهوازی افزود: از آنجایی که متاسفانه اهمیت این امر بسیار کمرنگ است و موضوع احیای ادبیات و اسطورههای ایرانی مورد بیمهری قرار گرفته و آن گونه که باید به آن توجهی نشده مساله نبود توجه به هویت فرهنگی ایرانی در بدنه و جریان نمایش ایران درخور تامل است.
به باور این کارگردان تئاتر، اقتباس از مضامین و مولفههای ادبیات کهن و تاریخ ایران یکی از بهترین راهکارهایی است که میتواند منجر به رسیدن به ساختار و محتوای نمایشی کاملا ایرانی شود و نمایش در ایران را به بهترین و متعالیترین شکل خود نزدیک کند زیرا قابلیت و پتانسیل نمایشی بسیاری در اسطورهها و روایتها و حتی خردهروایتهای ایرانی وجود دارد.
او با تاکید بر اینکه شناخت هنرمندان از آیینها، سنتها و فرهنگهای بومی باید افزایش یابد افزود: ما به عنوان هنرمندان تئاتر باید ابتدا دانش خود را در این زمینه ارتقا دهیم و از طرف دیگر نویسندگان و پژوهشگران باید به بازآفرینی و بازخوانی مجدد این الگوهای تاریخی و باستانی بپردازند تا درام ایرانی با تاکید بر خاستگاه و بنیاد فرهنگی خود ارایه شود.
به گفته کارگردان نمایش «مرگ تصادفی یک آنارشیست»: از دلایل کمتوجهی به ادبیات کهن و تاریخ گذشته در تئاتر خوزستان و به طور کلی در ایران میتوان به نبود زیرساختهای لازم پژوهشی و اجرایی برای هنرمندان حوزه نمایش و همچنین نبود بستری مناسب برای حرکتی موثر و روبه جلو اشاره کرد؛ بستری که در آن با آمادهسازی و فضاسازی مناسب و با نگاهی زیباشناسانه به ادبیات و میراث ملی پرداخت و بازآفرینی افسانهها و اسطورههای ایرانی را در دستور کار قرار داد و همچنین علاقهای ایجاد کرد تا ساختار نمایشنامهها و نمایشها بر مبنای فرهنگ و تاریخ ایران باشد.
او با بیان اینکه شرایط لازم برای گفتمان جریانهای فرهنگی مختلف مهیا نیست تا هنرمندان بتوانند با ارجاع به ادبیات کهن و آیینها به شکلهای بدیع نمایش ایرانی استمرار ببخشند گفت: به عنوان مثال مطالعات بینرشتهای و همچنین همکاری مشترک میان اداره کل فرهنگ و ارشاد و اداره میراث فرهنگی و دیگر کانونهای اشاعه فرهنگ ایرانی میتواند با حفظ و زنده نگه داشتن رسوم، فرهنگ و آیینهای نمایشی ایرانی در این مسیر بسیار موثر و کارآمد باشد.
کهوازی خاطرنشان کرد: ناگفته نماند که در استان خوزستان پژوهشگران و نویسندگان توانمندی از جمله استاد غلامحیدر و استاد اردشیر صالحپور در این حوزه آثار ارزندهای نگاشتهاند.
کهوازی با تاکید بر اینکه برای زنده نگه داشتن و تجدید حیات اسطوره و روایتهای تاریخی باید شکل اجرایی متناسب با موقعیت اجتماعی زمان حال را در نظر بگیریم افزود: اینکه به این موضوع به عنوان محدودیت و مانع نگاه کنیم و بگویم متون کهن فارسی به لحاظ ساختار و نوع ادبیات خاص دورههای پیشین هستند و قابلیت اجرایی ندارند اشتباه است اما اگر این متون توسط متخصصان این امر به زبانی ساده و سلیستر مورد بازنویسی و بازآفرینی قرار گیرند، البته بدون اینکه تحریفی در آنها صورت گیرد، ظرفیت اجرایی بهتری ایجاد خواهد شد و به نوعی متناسب با زمانه خود اجرا خواهند شد.
این کارگردان با اشاره به اینکه بسیاری از متون و آثار کهن ایرانی پتانسیل بالایی برای تبدیل شدن به هنرهای نمایشی را دارند یادآور شد: قصهها و داستانهای بسیاری در ادبیات فارسی وجود دارد که میتوان با رجوع و بازآفرینی آنها در ساختار نمایشی و قالبهای اجرایی اتفاقی متناسب با زمینه و بافت فرهنگ ایران به وجود آورد چراکه بیتردید رجوع به تاریخ و فرهنگ ایرانی نیاز مبرم نمایش در ایران است.
وی افزود: به گفته ایرج صغیری، نمایشنامهنویس و کارگردان اهل بوشهر، تنها راه جان دادن به تئاتر سرزمینمان یاری طلبیدن از سنتهای غنی و سرشارمان است.
انتهای پیام
نظرات