به گزارش ایسنا، «مردی که خواب است» با زبانی شاعرانه و روایتی سیال میان خواب و بیداری به بیان تجربهای از بیخ و بن فلسفی میپردازد. شخصیت اصلی که در سراسر داستان «تو» خطاب شده در دانشگاه سوربن جامعهشناسی میخواند تا اینکه روزی تصمیم میگیرد سر جلسه امتحان حاضر نشود و درسش را نیمهکاره بگذارد.
این تصمیم ناگهانی سلسلهجنبان رشتهای از تصمیمها میشود که همگی یک ایده را تعقیب میکنند؛ گسست مطلق از جهان و بیاعتنایی محض به آدمها و پیشامدها. اما تا کجا میتوان به همگان «نه» گفت؟ تا کی میتوان خود را از دنیا و مافیها برکنار داشت و تبعات چنین انزوای سرسختانهای چیست؟
جملهای از فریدریش نیچه را شاید بتوان پاسخی دانست به این پرسشها و تفسیری موجز بر این داستان؛ آنجا که فیلسوف آلمانی میگوید: «اگر دیرزمانی به مغاک نگاه کنی مغاک نیز به تو نگاه میکند.»
ژرژ پرک (زاده هفتم مارس ۱۹۳۶ در پاریس ـ درگذشته سوم مارس ۱۹۸۲ در ایوری سور سن) رماننویس و فیلمساز معاصر فرانسوی و پرک عضو انجمن ادبی اولیپو بود.
از دیگر کتابهای او که به فارسی درآمدند «چیزها: داستانی از سالهای ۱۹۶۰» با ترجمه احمد سمیعیگیلانی، «دو نمایشنامه» با ترجمه زهره ناصحی و «انواع فضا» با ترجمه پیمان عشقی گفتنیاند.
انتهای پیام
نظرات